یکی از ابزارهای قدرتمند در دست مدیران، نوآوری و خلاقیت است که استفاده صحیح از آن میتواند بهعنوان برگ برندهای در دست مدیران موفق در دنیای رقابتی امروز باشد.رشد تکنولوژیهای نوین بهویژه ارتباطی، عصر فعلی را به عصر سرعت بدل کرده است و در این جنون سرعت مدیری موفق میشود که بتواند در اسرع وقت بهترین تصمیم را بگیرد و بدون واهمه از شکست آن را عملی کند.هر روزه در ادارات و شرکتها مشکلاتی رخ میدهد که طبیعتا مدیران سعی میکنند بهصورت عقلانی و البته بهنوعی کلیشهای آنها را حل کنند، اما کمتر اتفاق میافتد که مشکل بهصورت خلاقانه و نوآورانهحل شود.
اجازه دهید اشاره کنم منظور از خلاقیت پیدایش یک ایده و فکر جدید و با استفاده از توانمندیهای ذهنی فرد یا افراد است و بنابراین لزوم مشارکت گروهی در ایجاد ایده جدید یا دستکم استقبال از ایده جدید و پروراندن آن از طریق مشارکت گروهی ضروری مینماید. منظور از نوآوری نیز عملی ساختن و بهکارگیری مفید همان ایده است.
بهطور مثال وقتی شرکتی با کمبود بودجه مواجه میشود معمولا مدیران سعی میکنند این کسری را از طریق حقوق کارمندان جبران کنند، بهطوری که مثلا حقوق کارکنان را دیرتر پرداخت کنند یا بهصورت علیالحساب به آنان داده شود و. . . . در واقع یک مدیر هر چه تجربه کاری بیشتری داشته باشد تمایل بیشتری دارد که مشکل را براساس تجارب قبلی خود حل کند و توانایی حل خلاقانه کمتری دارد.
شما بهعنوان یک مدیر به هنگام بروز یک مشکل چگونه عمل میکنید؟ آیا آمادهاید تا کارمندانتان با ایدهای جدید درباره حل مشکل با شما گفتوگو کنند حتی اگر باعث رنجشتان شوند؟ آیا میپذیرید که ایده آنان زیرکانهتر است و با اتلاف وقت کمتر نتیجه بهتری را حاصل میکند یا مغرورانه تجارب ارزشمندتان را به رخشان میکشید و با رفتار خود به آنان یادآور میشوید که ایدههایشان را فراموش کنند و انگیزه و اعتماد به نفس آنان را کور میکنید؟
خوب است بدانید کلیشهای عمل کردن سبب محدود شدن راهحلها میشود تا جایی که ممکن است حل آن محال به نظر برسد. اما این محدودیتها در اصل برگرفته از ایدههایی پنهانی هستند که درباره مشکل دارید و همین ایدههاست که سبب میشود راهحلهای دیگر را نادیده بگیرید. بسیاری از مدیران نهچندان تازه کار از شکست میترسند. از اینکه تصمیم اشتباهی بگیرند که نتیجه مطلوبی عایدشان نشود بیم دارند. از اینکه مورد انتقاد قرار بگیرند هراس دارند.
غرور کاذب و از طرفی نداشتن اعتماد به نفس از جمله عوامل دیگری هستند که میتوانند بهعنوان موانعی بر سر راه بروز خلاقیت و بهکارگیری ایدههای نوآورانه در کار مدیریتتان اختلال ایجاد کنند.مسلما حل مشکل آنهم بهصورت خلاقانه ذاتا مخاطرهآمیز است و یک مدیر باید بتواند مسئولیت کار را بر عهده بگیرد اما گاهی ممکن است مشکل به قدری حاد باشد که شما حتی بهعنوان مدیر یک شرکت هم نتوانید به خوبی روی آن تمرکز کنید و حاد بودن مسئله، سبب پراکندگی ذهنیتان بشود با این وجود گستردگی کار نباید سبب شود از همفکری و مشارکت گروهی غافل شوید.
برای اجتناب از این اشتباه چه باید کرد؟
بهعنوان یک مدیر فراموش نکنید سکان موفقیت شرکت در دستان شماست، بنابراین سعی کنید با گشادگی خاطر و دید باز امکان استفاده از ایدههای خلاقانه و توانمندیهای کارمندانتان را فراهم کنید تا برنده میدان، شرکت شما باشد. به خاطر داشته باشید عوامل رشد و موفقیت خلاقانه، شرکت، مدیر و کارکنان هستند و خلاقیت کارکنان در بستر شرکت و تحت مدیریت صحیح میتواند شکوفا شود بنابراین با انعطافپذیری و در عین حال حفظ جایگاه مدیریتی خود و البته به دور از غرور، به کارمندانتان آزادی عمل دهید و از ایدههای خلاقانه استقبال و حمایت کنید و امکانات مناسب تحقیقاتی و مالی را در اختیار افراد خلاق قرار دهید.
به وضع موجود بسنده نکنید و همواره این سوال را مطرح کنید که اگر اینگونه عمل کنید چه خواهد شد؟ سعی کنید به هر پرسش، بیش از یک جواب دهید، از خطا نهراسید و به خلاقیت خود و کارکنانتان ایمان داشته باشید. باور داشته باشید که خلاقیت و نوآوری باعث رشد اقتصادی شرکت و افزایش بهرهوری میشود و در نتیجه میتوانید خدمات جدیدی عرضه کنید.