رویارویی سنت و تجدد همواره در تاریخ یکی از مباحث جدالبرانگیز میان علما و دانشمندان بوده است.تجدد ادامه منطقی سنت در زمان حال است اما زمانی که این تجدد از دل سنت بر نمیآید سازوکار سنت را به چالش میکشد و با او مقابله میکند. به قولی رابطه سنت با تجدد شامل طیفی از تعامل تا ستیز و مجادله و حتی دشمنی و نفی و نهی یکدیگر را در بر میگیرد. سنت و تجدد دو امر جدا از هم نیستند بلکه تجدد حاصل سیر تطول و تکامل و انباشت تعارضات به وجود آمده در سنت است. اما تجدد غربی درایران چون از دل سنت ایرانی برنخاسته و در ادامه روند طبیعی خود سیر نکرده همواره دارای مجادلات کلامی و زبانی بوده است.
تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که تجدد در ایران مراحل پیشرفت را بهصورت منطقی طی نکرده است.تجدد در این سرزمین بیشتر شبیه کاریکاتور بوده است و چون ماهیت اصیل و بنیادین نداشته در مدرنیزاسیون نیز نتوانسته مانند کشورهای غربی پیشرفت کند. ایران معاصر در ظرف زمانی کوتاه توانسته بود به بسیاری از فناوریهای دنیای جدید دست یابد اما چون این دستاوردهای جدید دارای بنیادهای اندیشگی نبوده در طول تاریخ به شکل درستی از آن استفاده نشده است. نمونه بارز آن تولد صنعت خودروسازی در ایران است که با گذشت چندین دهه از تولید این صنعت همچنان در فرهنگ بهرهبرداری با تعارضات عینی روبهرو هستیم.
صنعت نشر نیز در 100سال اخیر دستخوش تغییر و تحول اساسی شده است. فرآیند تولید و انتشار کتاب در ایران مانند 100سال قبل نیست و دیگر حاجکریم شیرازهبند و استاد احمد صحاف کتابها را شیرازهبندی و صحافی نمیکنند. امروزه ماشینهای مدرن در ظرف زمانی بسیار کوتاه این فرآیند تغییر و تبدیل را انجام میدهند و به دست مصرفکننده میرسانند.در قرن حاضر با رشد جمعیت و تقاضای فراوان شیوههای سنتی نمیتوانست پاسخگوی نیازهای مردم در زمینه کتاب و کتابخوانی باشد بنابراین شکل تولید کتاب برای آموزش و فراگیری دانش تغییر یافت.
اما این تغییر و تبدیل در یک فرآیند منطقی شکل نپذیرفته است. ازاینرو صنعت نشر باوجود بهرهگیری از ماشینآلات مدرن هنوز نتوانسته پیوند خوبی با بازار هدف خود برقرار کند و این امر ناشی از نبود مدیریت تولید کتاب در صنعت نشر است. از میان چند هزار ناشر ایرانی شاید تنها چند ناشر با مفهوم مدیریت تولید کتاب آشنایی دارند و آن را در فرآیند تولید استفاده میکنند. فرآیند تولید کتاب در ایران عموما بر پایه نوعی تفکر فردی در فضایی کاملا سنتی شکل میگیرد. بنابراین انتخاب موضوع کتاب، انتخاب نویسنده، انتخاب عنوان کتاب، تعیین میزان تیراژ، انتخاب بازارهدف و مشتریان هدف، برآورد مالی و... تنها به دست یک نفر بهعنوان مدیر یا صاحب نشر صورت میگیرد.
صاحبان و مدیران نشر در ایران در یک تقسیمبندی کلی به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اول: ناشرانی که نشر میراث خانوادگی آنهاست و این حرفه را از پدران خود به ارث بردهاند و با کوششهای مستمر این حرفه را زنده نگاه داشتهاند.
دسته دوم: ناشرانی که میانگین فعالیت آنها سه تا چهار دهه است. اینها تحصیلات دانشگاهی ندارند اما به دلیل جوانتر بودن آمادگی بیشتری برای رویارویی با تغییر و تحول دارند و توانستند سهمی از بازار کتاب را از آن خود کنند.
دسـته ســـوم: نویســــندگان و مولفانیاند که از سرشوق به این حرفه روی آوردند و گرچه تحصیلات دانشگاهی دارند اما به دلیل بیتجربگی در صنعت و نداشتن سرمایه کافی همه امور کتاب را از صفر تا صد عموما خودشان انجام میدهند.
تنها گروه قلیلی از ناشران با تمرکز بر صنعت و آشنایی حرفهای با این صنعت و تسلط بر بازار و ایجاد فضای گرم بازارسازی در تولید کتاب فعالیت دارند که به دلیل تعداد کم آنها چندان در این عرصه دیده نمیشوند.مدیریت صنعت نشر باوجود برخورداری از تکنولوژیهای جدید کاملا سنتی است. بنابراین مدیریت در معنای سنتی و حاکمیتی در این حرفه معنا میشود و تقسیم وظایف در این صنعت کمتر دیده میشود و طبیعی است مدیریت تولید نیز امری غریب و ناشناخته باشد.
مدیریت تولید کتاب موجب میشود تا ما با کمترین هزینه در زمان کم بهترین کتاب را برای بازار هدفی که از قبل شناسایی کردیم منتشر کنیم و ثمرات آن را به عینه ببینیم. اما شیوههای سنتی سبب میشود که نشر ما در چنبره بایدها و نبایدهای مالی و کاری گرفتار آید و خود را صنعتی ورشکسته تلقی کند. در جامعهای که بیش از 70 میلیون جمعیت دارد بسیار تاسفبرانگیز است که تیراژ کتاب به 500 نسخه تقلیل یافته است.
شاید بتوان دلایل گوناگون اقتصادی مانند تورم، نوسانات نرخ ارز، بالا بودن هزینه تولید، نبود تبلیغات، خارج شدن کتاب از سبد خانواده، بیانگیزگی مردم نسبت به فراگیری علوم و دانش و. . . را بهعنوان پارامترهای مهم کاهش تیراژ برشمرد اما حقیقت آن است که در کنار همه این عوامل که مهم و اساسیاند مهمترین عامل و اصلیترین آن نبود مدیریت تولید در عرصه صنعت نشر ایران است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که در دولت گذشته مدیران عالیرتبه دولتی سازمان مدیریت و برنامهریزی را اضافی تلقی میکردند.
در چنین جامعهای شاید توقع زیادی باشد که ما بخواهیم مدیریت تولید را در صنعت نشر برای رشد و توسعه این صنعت معنی کنیم.صنعت نشر ایران در عرصه مدیریتی نیاز به یک خانهتکانی اساسی دارد تا بتواند آنچه را لازم نیست از این صنعت حذف کند و الزامات مدیریتی را بر این نشر وارد کند.مدیریت تولید کتاب، فرآیند تولید را از برنامهریزی، سازماندهی تا هدایت و كنترل در یك سازمان انتشاراتی بر عهده دارد و این مدیریت در صنعت نشر خدمات و ثمرات ارزشمندی دارد که به اجمال به برخی از آنها اشاره میکنم.
کاهش هزینه در طول زنجیره تولید
مدیر تولید کتاب میتواند باعث کاهش مستمر هزینهها در طول زنجیره تولید شود و میتواند هزینهها را در همه مراحل به حداقلها کاهش دهد.
نظارت و کنترل کیفیت
یکی از کارهای مدیر تولید نظارت بر کیفیت محصول یا همان کتاب است. او با نظارت مستمر میتواند کیفیت را در سطح استاندارد تعریف شده ارائه کند.
نظارت بر نمونهخوانی و ویرایش
یکی از مشکلات کتابهای منتشر شده وجود اغلاط املایی، انشایی و نگارشی است. درصورتیکه یک مدیر میتواند با تقسیم وظیفه مسئولیت این مهم را بر عهده یک نفر بگذارد و کتاب را بدون غلط و ویرایش شده براساس دستورالعمل سازمانی تحویل بگیرد.
طراحی و صفحهآرایی
به دلیل نگاه سنتی غالب بر صنعت نشر بسیاری از ناشران هزینه حرفهای در زمینه صفحهآرایی و طراحی جلد را هزینه اضافه میدانند و با استخدام یک جوان کمتجربه میخواهند اتفاق خوبی را در طراحی رقم زنند. مدیر تولید میتواند با استراتژی سازمانی این مهم را به بهترین شکل ممکن تهیه وتولید کند.
انتخاب عنوان
در ایران نام کتاب را عموما مولف برمیگزیند و تنها در موارد معدودی ناشر در آن دخالت میکند. درصورتیکه انتخاب عنوان بر عهده مدیر تولید است تا با شناسایی بازار بهترین عنوان را برگزیند.
انتخاب رنگ کتاب
شاید برای بسیاری این مسئله بسیار بدیهی باشد اما در جهان امروز بسیاری از شرکتها اطلاعات رنگ میفروشند. مثلاً براساس دادههای اطلاعاتی مدیر تولید میتواند تشخیص دهد که در سال 1395 به دلایل مختلف مردم ایران به رنگ سفید یا مشکی علاقه بیشتری دارند. درصورتیکه در حال حاضر کمتر ناشری به این مسئله میاندیشد.
انتخاب فونت و قلم
انتخاب فونت و قلم نیز برای برخی از ناشران امری ساده است. درصورتیکه هر کتاب با توجه به بازار هدف و مشتری هدف باید نوع قلم و اندازه آن کاملا حرفهای انتخاب شود. این وظیفه مدیر تولید است تا با جمعآوری اطلاعات بداند که فرضا کتاب خاطرات تاریخ سیاسی را عموما افراد کهنسال و بازنشستگان میخوانند، آیا میزان بینایی چشم این گروه از خوانندگان کتاب مانند میزان بینایی چشمان گروه دانشجویان است؟
شناساسی بازار هدف و مشتریان هدف
یکی از وظایف مدیر تولید شناسایی بازار هدف و مشتریان هدف است. او باید براساس مطالعه و تحقیق بداند که این کتاب برای کدام گروه اجتماعی تألیف میشود تا با بازارسازی و بازارآفرینی به دل مشتریان نفوذ کند.گروهی از ناشران ایرانی عموما نمیدانند مشتری هدف آنها کیست و دسته دیگری از ناشران بهطور ذهنی کتاب را برای یگ گروه خاص در نظر میگیرند اما چون این انتخاب حرفهای و علمی نیست طبعا به کوچه بنبست میرسد مثلاً ناشر چون کتاب شعر منتشر میکند تصور میکند که طبعا باید شاعران کتاب او را بخرند در صورتی چنین اتفاقی نمیافتد.
توزیع و نشر
یکی از مسائل محوری صنعت نشر مسئله توزیع کتاب در کشور است. نهتنها سیستم توزیع کتاب در ایران هنوز سنتی است و مکانیزه تعریف نشده بلکه ناشر نیز بازار خود را نمیشناسد و نمیداند برای چه کسی این کتاب را منتشر کرده است بنابراین تمام کتابهای او در یک گردونه نشر و توزیع قرار میگیرد.درصورتیکه هر کتاب با توجه به موضوع و مخاطب و بازار هدف و مشتری هدف میتواند راههای توزیع و نشر متفاوتی داشته باشد. این مهم را مدیریت تولید کتاب میتواند با مطالعه و تحقیق به نتیجه برساند.
مدیریت زمان
نهتنها نشر ما سنتی است بلکه فرآیند سیستم مجوزدهی دولتی ما نیز کاملاً سنتی است و به همین خاطر مسئله زمان بیارزشترین چیز تلقی میشود. مدیر تولید موفق کسی است که برای فرآیند تولید کتاب زمان معینی با ضریب تعدیل مشخصی تعریف میکند تا در هزینه صرفهجویی کرده باشد.
مزیت رقابتی
مزیت رقابتی یک اصل مهم مدیریتی است. مدیر تولید باید بر موضوع کتابی که منتشر میکند اشراف کامل داشته باشد. او باید بداند که آیا رقبا چنین کتابی را با این موضوع پیشتر منتشر کردهاند تا با شناسایی کتابهای گروه رقیب و ایجاد یک مزیت رقابتی بازار را از آن خود کند.صنعت نشر یکی از صنایع فرهنگی و اقتصادی ماست، تغییر الگوهای سنتی مدیریت تولید به الگوهای مدرن و استفاده از مزیتهای رقابتی پایدار با افزایش مستمر کیفیت و کاهش هزینهها و قیمت تمام شده کتاب میتواند صنعت نشر را وارد فضای جدیدتری کند. مدیریت تولید کتاب یکی از بخشهای مدیریتی صنعت نشر است که میتواند در رشد و شکوفایی این صنعت نقش تأثیرگذار و ماندگاری داشته باشد.