تصمیمگیری یکی از پیچیدهترین فرآیندهای ذهنی است که میتواند تاثیری ژرف بر زندگی افراد بگذارد و این فرآیند زمانی تاثیر بیشتری دارد که توسط یک مدیر انجام شود یا به عبارتی تصمیمی که مدیر یک سازمان میگیرد، نهتنها بر زندگی فردی او تاثیرگذار است، بلکه دارای تاثیر سازمانی نیز هست. آنچه مسلم است این که تصمیمگیری در سازمانها بهطور مستمر انجام میگیرد و به نظر میرسد آنچه مدیران در سطوح مختلف سازمان انجام میدهند و همواره در فضای آن حرکت میکنند، تصمیمگیری است. حتی برخی از نویسندگان تمام نگرش خود را درباره مدیریت بر پایه تحلیل چگونگی و زمان تصمیمگیریها استوار کردهاند. شاید بتوان گفت یکی از حوزههای مهم مدیریتی که فرآیند تصمیمگیری بر آن تاثیرگذار است، تصمیمگیری مدیران در خصوص سرمایهگذاری است.
سبک تصمیمگیری هر فرد، رویکرد شخصیتی او در درک و واکنش به وظیفه تصمیمگیری خود است. در نتیجه علاوه بر عوامل سازمانی و محیطی اثرگذار بر سبک تصمیمگیری مدیران، تفاوت ویژگیهای شخصیتی نیز باعث میشود که مدیران نسبت به موقعیتهای تصمیمگیری به نحو متفاوت رفتار کنند و در نتیجه سبک تصمیمگیری آنها با یکدیگر متفاوت باشد. پنج سبک تصمیمگیری زیر توسط اسکات و بروس بهعنوان سبکهای عمومی تصمیمگیری ارائه شدهاند:
سبک تصمیمگیری عقلانی: این سبک بیانگر تمایل تصمیمگیرنده به شناسایی تمامی راهکارهای ممکن، ارزیابی نتایج هر راهکار از تمامی جنبههای مختلف و درنهایت انتخاب راهکار بهینه و مطلوب توسط تصمیمگیرنده در هنگام مواجهه با شرایط تصمیمگیری است.
سبک تصمیمگیری وابستگی: این سبک بیانگر عدم استقلال فکری و عملی تصمیمگیرنده و تکیه بر حمایتها و راهنماییهایی دیگران در اخذ تصمیم است. مدیرانی که از سبک تصمیمگیری وابستگی برخوردارند، در هنگام اخذ تصمیمات مهم به جای اینکه با دیگران مشورت کنند، کاملا متکی و وابسته به دیدگاه سایر افراد عمل میکنند.
سبک تصمیمگیری آنی: سبک تصمیمگیری آنی بیانگر احساس اضطرار تصمیمگیرنده و تمایل وی به اخذ تصمیم نهایی در کوتاهترین و سریعترین زمان ممکن است.
سبک تصمیمگیری اجتنابی: سبک تصمیمگیری اجتنابی را میتوان تلاش و تمایل فرد تصمیمگیرنده به اجتناب از اتخاذ هر گونه تصمیم و تا حد امکان دوری از موقعیتهای تصمیمگیری تعریف کرد.
سبک تصمیمگیری شهودی: فرآیندی ناخودآگاه است که در سایه تجربههای استنتاج شده به دست میآید. در این شیوه فرد منطق روشنی در رابطه با درست بودن تصمیم خود ندارد، بلکه با تکیه بر بینش درونی خود آن چیزی را که فکر میکند درست است انجام میدهد.
هر مدیر در زمان هر تصمیمگیری از جمله تصمیمگیری درخصوص نحوه سرمایهگذاری و کاربرد منابع خود، باید علاوه بر اطلاعاتی که در اختیار او قرار میگیرد به نقش احساسات و هیجانات در فرآیند تصمیمگیری نیز توجه داشته باشد. این اهمیت به حدی است که روانشناسان اعتقاد دارند عوامل دوگانه تصمیمگیری فکر و احساس هستند. در واقع نیروی محرکه و برانگیزاننده ذهن، احساس است. میتوان گفت هوش هیجانی مهمترین مولفه روانشناسی است که میتواند به افراد در پیشبینی پیامدهای یک تصمیم کمک کند. این مولفه میتواند به فرد در لحظه انتخاب کمک کند و از سوی دیگر سبب شود تا فرد کنترل موثرتری بر خود و تاثیر مضاعفی بر دیگران داشته باشد.
هوش هیجانی را بار-آن اینگونه تعریف کردهاست: یک دسته از مهارتها، استعدادها و تواناییهای غیرشناختی که توانایی موفقیت فرد را در مقابله فشارها و اقتضای محیطی افزایش میدهد. در دیدگاه مایر و سالوی هوش هیجانی دربردارنده چهار شاخه اصلی است، شاخه اول خودآگاهی بوده و به معنای احساس کردن هیجانهای خود فرد است و شاخه دوم به معنای درونیسازی هیجانها و توانایی تمایز بین هیجانات گوناگونی است که احساس میکند و شناخت آنهایی که تفکر او را تحتالشعاع قرار میدهند. شاخه سوم فهم هیجان است. بدین صورت که ما بتوانیم هیجانات پیچیده، مانند احساس یکباره دو هیجان و تبادلات هیجانی بین دو نفر را تشخیص دهیم و شاخه چهارم یعنی مدیریت هیجانات که به معنی توانایی برقراری ارتباط یا قطع ارتباط با یک هیجان براساس کاربرد آن در موقعیت معین است.
میتوان بحث فوق را اینگونه جمعبندی کرد، با توجه به تفاوت سبک افراد در تصمیمگیری به نظر میرسد که هوش هیجانی میتواند بر فرآیند تصمیمگیری افراد تاثیر متفاوتی داشته باشد. پژوهشها نشان داده است که هوش هیجانی بر نحوه تصمیمگیری آنی، وابستگی و اجتنابی تاثیرگذار است. به مدیران پیشنهاد میشود در شرایطی که نیاز به تصمیمگیری آنی است از افرادی استفاده شود که هوش هیجانی بالایی دارند. از سوی دیگر با توجه به اجزای چهارگانه هوش هیجانی، به نظر میرسد خودآگاهی فرد به او کمک میکند تا در زمان تصمیمگیری درخصوص اثرات هیجاناتش بر تصمیمات آگاه باشد و به کمک خودمدیریتی این هیجانات را در مسیر صحیح به کار برد. به مدیران پیشنهاد میشود با توجه به اینکه هوش هیجانی مهارتی قابل یادگیری است برای ارتقا کیفیت تصمیمگیریهای خود به توسعه هوش هیجانی توجه ویژهای داشته باشند.
* روانشناس صنعتی