فاجعه رخ داد. بازار در هفته گذشته با رویت صفوف خرید در بسیاری از نمادها گشایش یافت، اما رنگ سبز بازار بیش از آنچه انتظار میرفت زودگذر بود. اینگونه به نظر میرسیدکه صفوف خرید مذکور برای کشیدن حقیقیهای بازار به پای میز معامله و فروش سهم به ایشان بود؛ زیرا پس از گذشت اندک زمانی پس از گشایش هفته، بازار یکپارچه به صف فروش تبدیل شد. رشد 63 واحد صبح روز شنبه جای خود را به بیش از 830 واحد نزول در آن روز داد تا بازار باور کند که آنچه نباید، اتفاق افتاده است.
تمام شنبه پیش زمینهای بود برای یکشنبهای هزار واحدی. دومین روز هفته سیاهتر از روز نخست هفته بود تا جلسهای خودجوش در سازمان بورس تشکیل شود تا بانکها موظف به خرید سهام خود و صندوق توسعه بازار موظف به خرید از گروه خودرویی شود. اما جلسههای پشت پرده به اینجا ختم نمیشد. سازمان به آرامش در چارت شاخص کل نیاز داشت و این مسئولیت بر عهده نماد «فارس» قرار گرفت.
زنگ شروع معاملات دوشنبه به صدا درآمد، خریداران عمده به عهد خود وفا کرده و صفوف فروش سهمهای بزرگ را مورد تهاجم قرار دادند. معامله بلوکی روی فارس شاخص را سبز کرد و حقیقیها وارد بازار شدند. خیل عظیمی از نمادها به صفر تابلو نرسیده بودند که بازار با فشار عرضه روبهرو شد و قیمتها به نقطه ابتدایی خود برگشتند. هجوم خرسها آنقدر قوی بود که فارس هم در سبز کردن شاخص ناکام ماند و دوشنبه نیز کاهش را در کارنامه شاخص کل ثبت کرد.
قیمت پایانی اکثریت نمادهای تاثیرگذار در سهشنبهای که به لطف فارس شاخصی مثبت به خود میدید، با صفر تابلو فاصله چندانی نداشت تا خریداران به اشتباه خود پی ببرند. افرادی که شنبه به فروش سهمهای خود و خروج از بازار اقدام کرده بودند چهارشنبه را از همان شنبه دیده بودند. 420 واحد کاهش در چهارشنبه با صدای بلند اعلام کرد که وخامت اوضاع از آنچه پیشبینی شده بود، وخیمتر است. بیش از 2200 واحد تنزل شاخص در هفته گذشته و مجموعا 4000 واحد (و به زعم برخی کارشناسان بیش از 5000 واحد بدون دخالت معاملات بلوکی فارس) کاهش شاخص کل از سهشنبه پس از اتمام ضرب الاجل مذاکرات هستهای محکوم به تمدید کشورمان، قیمت بسیاری از نمادهای بزرگ را به میانگین قیمتی شش ماه اخیر و در برخی موارد حتی کمتر از آن رسانید. اما این کاهش قیمتها چه تعبیری میتواند داشته باشد؟
اگر بخواهیم به بازار سرمایه اصولی نگاه کنیم باید کاهش قیمت را پس از هر افزایش قیمتی بپذیریم، زیرا این موضوع «قانون جذب سرمایه» است که به وضوح تصریح میکند پس از هر صعودی نزولی است و پس از هر نزولی صعودی. اما بررسی ابعاد صعودها و نزولها برای تخمین آینده بازار نقش اساسیای را بازی میکند. در موجشناسی بازار بیان میشود، «اگر کاهش قیمت تا سطح قیمتیای که رشد از آنجا شروع شده است ادامه یابد، موج صعودی جدیدی شروع نشده که بخواهیم فرض کنیم در موج اصلاحی آن هستیم؛ بلکه در ادامه موج اصلاحی بلند به سر میبریم. با این تعریف وقتی به احوال بازار بورس اوراق بهادار تهران دقت بیشتری میکنیم میتوانیم دریابیم احتمال ورود به فاز صعودی در هفته جاری بسیار ضعیف است. حتی با نگاهی اجمالی به نمودار بیشتر نمادها درمییابیم وجود ساختار abc در صعود دو ماه اخیر بر ادامه ریزشی بودن قیمتها صحه میگذارد.
در روزهای نخست هفته جاری میتوان افزایش نسبی تقاضا را در بازار انتظار داشت. اما به نظر میرسد، وقوع این اتفاق را باید بهعنوان فرصت خروج تلقی کرد تا فرصتی برای خرید. بدین ترتیب، کاهش شاخص کل در روز ابتدایی هفته محتملترین سناریو و پس از آن یک یا دو روز آرامش نسبی را میتوان از بازار انتظار داشت. اما اگر سهامداران بزرگ بازار رغبتی نسبت به خرید از خود نشان ندهند، هفته جاری نیز با کاهش شاخص کل به پایان خواهد رسید.
شاخص در هفته پیش رو حمایتهای 71390 واحد و 70000 واحد و مقاومت اساسی 72700 واحد را پیش رو دارد که به نظر میرسد، توان عبور و تثبیت روی این مقاومت را در این هفته نداشته باشد. لازم به تذکر است که نخستین قانون در بازار سرمایه از دست ندادن پول است؛ بنا به این قانون هر زمانی که یقین حاصل کنیم بازار مسیر صعودی به خود گرفته است میتوانیم به خرید اقدام کنیم. بنابراین لازم به یادآوری است تا زمانی که از استمرار صعود بازار اطمینان حاصل نکردهاید، از خریدهای هیجانی با دید کوتاهمدت و حتی نوسانگیری بهشدت خودداری کنید.
* کارشناس و تحلیلگر گروه هفت ثانیه از بازار