اگر یک مدیر یا سرپرست هستید، قبول دارید که کارمند تنبل آخرین مسئلهای است که باید به شما سردرد بدهد. درواقع به عنوان یک مدیر مسئولیت سودآوری را که بخشی از آن به حقوق کارکنان نیز تعلق میگیرد، نیز برعهده دارید. با این حال ممکن است یکی از کارمندان حوصله نداشته باشد وزن کاریاش را به دوش بکشد یا به هر دلیلی کمکاری کند و نتواند همانند سایر کارکنان سازمان را به سمت اهدافش سوق دهد. یک گروه از افراد را در نظر بگیرید که یک بار بزرگ را با تمام توانشان هُل میدهند و یک نفر در این میان هیچ تلاشی نمیکند، این دقیقا همان موقعیتی است که سازمانتان در مواجهه با یک کارمند تنبل در آن قرار میگیرد. چقدر این مسئله میتواند ناامیدکننده باشد؟ دلتان میخواهد موهای خودتان را بکشید یا شاید از ته دل فریاد بزنید.
دست نگه دارید هیچکدام از این عکسالعملهای شدید قرار نیست یک کارمند نامرتب و تنبل را به یک زنبور کارگر تبدیل کند. آیا این به آن معناست که باید امیدوار باشید که کارمند تنبلتان تغییر کند؟ هرگز فقط با امیدوار بودن کاری پیش نخواهد رفت، تنبلی مانند یک ویروس است و ممکن است به زودی بین سایر کارکنانتان نیز منتشر شود و این همان زمانی است که مهارتهای مدیریتی که در مدرسه مدیریت آموختید، به کارتان خواهد آمد؛ ترکیبی از حرفهایگری و ثبات، نسخه مناسب درمان کارمندانتان برای رهایی از بیماری تنبلی است.
چه گزینههایی پیشرو دارید؟
هفتههاست که متوجه شدید کارمندتان وظایفش را بهدرستی انجام نمیدهد. گزینههایتان چیست؟ این سوال زمانی مطرح میشود و ذهنتان را درگیر میکند که میخواهید این مشکل را برطرف کنید. ساده است؛ به مسئول بخش منابع انسانی مراجعه کنید تا او شما را از سیاستهایی که میتوانید برای ریشهکن کردن این تنبلی به کار ببرید، آگاه کند. در حالی که در مسیر رفتن به بخش منابع انسانی هستید، یک قلم و کاغذ بردارید، لازم است کارهایی را کارمند تنبلتان انجام میدهد، بنویسید که میزان سرپیچیهایش از دستورالعملهای سازمان را شامل میشود.
به یاد داشته باشید ممکن است لازم باشد که با این کارمند تنبل صحبت کنید و همین امر میتواند به از دست دادن میز کاری او تبدیل شود. گفتن این مسئله که دیگر به خدماتش نیازی ندارید و باید میز کارش را ترک کند، یکی از سختترین کارهایی است که به عنوان رئیس باید انجام دهید، اما زمانی که از تغییر دادن روشاش سرپیچی میکند، چه راه دیگری برایتان باقی خواهد ماند؟
آیا همه چیز بر وفق مرادتان است؟
این سوال خلاصه چیزی است که بحثتان با کارمندتان باید درباره آن باشد. در بحث با این کارمند، میتوانید شواهد تنبلیاش را که شامل ساعت ورود و خروجش میشود، همانطور که همکارانش شکایت کردهاند، مطرح کنید. آخرین کاری که میتوانید انجام دهید این است که با مطرح کردن نام کسانی که از آن کارمند تنبل شکایت کردهاند، در محل کارتان جنگ سرد راه بیندازید.
درواقع نباید شواهد را به کارمندتان ارائه دهید، مگر اینکه واقعاً ضروری باشد. برعکس، باید با اتکا بر مهارتهای مشاورهای و مدیریتیتان در بحث، با کارمند کمکارتان صحبت کنید، او ممکن است با شما درباره هر مشکلی که باعث این تنبلی شده، صحبت کند. از این طریق میتوانید راهکاری برای کمک به از بین بردن تنبلی کارمندتان پیدا کنید. باید از عکسالعملهای شدید مقابل آن کارمند اجتناب کنید تا بتواند کسی را پیدا کند که به او در حل مشکلی که با آن مواجه است، کمک کند.
مراقب کارهایی که انجام میدهی، هستم
چه اتفاقی میافتد اگر این مشکل همچنان ادامهدار باشد؟ چه میشود اگر این تمایل تنبلی در کارمندتان متوقف نشود؟ اگر اینگونه شود، زمان آن فرارسیده عکسالعمل بیشتری نشان دهید و کاری کنید که حضورتان را در محل کار احساس کند. در واقع وقت آن است که لباس مدیریت به تن کنید و همه کارکنانتان را زیر نظر داشته و از نزدیک مراقب کارشان باشید. البته نه مانند فیلمها در حالی که عینک به چشم دارید و کلاه کابویها را بر سر گذاشتهاید.
درواقع نظارت به این معنا که حواستان به آنچه کارمندانتان انجام میدهند، باشد. ممکن است شگفتزده شوید اگر بدانید نظارت شما دقیقا همان چیزی است که کارمند تنبلتان نیاز دارد تا حرکت کند و تغییری در رفتارش ایجاد کند. فقط باید حواستان باشد که آن کارمند تنبل را از بقیه گروه کارمندان جدا نکنید و مراقبش باشید، زیرا ممکن است با فقط تحت نظر قرار دادن آن کارمند، روحیه بقیه اعضای تیم را نیز تخریب کنید.
مسئولیت، مسئولیت و مسئولیت
روزهایی را به خاطر میآورید که وظیفهای را به کارمندی محول میکردید و هرگز به موقع انجام نمیشد؟ یا روزهایی که مشتریانتان از ارائه محصولات بیکیفیت یا خدمات با کیفیت پایین شکایت میکردند؟ همه اینها اتفاق میافتد، زیرا سیستمی وجود ندارد که کارمندانتان را مسئولیتپذیر کند. روزی که سیستمی ایجاد کنید که همه کارمندانتان را مسئولیتپذیر کند، روزی خواهد بود که با کارمندان تنبل خداحافظی خواهید کرد. دفعه بعد که یک ماموریت یا وظیفهای را به یکی از کارمندانتان محول کردید، زمان مشخصی را برای تحویل آن کار مشخص کنید، دقیقا زمانی را که میخواهید آن کار تمام شود.
اگر لازم باشد، میتوانید عواقب انجام نشدن به موقع کار و برآورده نشدن انتظارات را برای کارمندانتان شرح دهید. این مسئله همینجا متوقف نمیشود؛ باید به طور مداوم اهدافتان را برای کارمند تنبلتان مرور کنید تا متوجه شوید که آیا او از این ویروس تنبلی خلاص شده است یا نه. خیلی منتظر نمانید همیشه با این دسته از کارمندانتان بنشینید، پیشرفتشان را بررسی کنید و توصیههایی را که میتواند به بهتر شدنشان کمک کند، ارائه دهید.
دفتر کارتان را هیجانانگیز کنید
تصور کنید یک چنین برنامه کاری وجود داشته باشد: ساعت شش صبح از خواب بیدار شوید، ساعت هشت صبح سرکار باشید، بقیه روزتان را پشت میز کارتان و با کاغذبازی بگذرانید و ساعت پنج محل کارتان را به قصد خانه ترک کنید. این برنامه پنج روز در هفته تکرار میشود و هیچ تفاوتی بین امروز و فردا وجود ندارد. میدانید که با چنین برنامهای یک کارمند به کجا میرود؟ یک کارمند تنبل میتواند یک کارمند خسته نیز باشد. زمانی که از کارکنانتان میخواهید یکسری وظایف مشابه را هر روز انجام دهند، تکرار میتواند برخی از آنها را با از دست دادن علاقه به کارشان مواجه سازد.
درواقع زمانی که کارمندانتان را در برنامههای مشابه قدیمی قرار دهید، یکی از آنها را به سمت تنبلی سوق دادهاید. هرکسی عاشق یک چالش خوب است؛ زمان آن است که برنامه کاری کارمند تنبلتان را هیجانانگیز کنید. میتوانید با دادن مسئولیتهایی که به کارمندتان اجازه میدهد تواناییها و علایقش را به کار گیرد، این کار را انجام دهید. به عنوان مثال، اگر تنبلی زمانی سراغ کارمندتان میآید که او به تنهایی کار میکند، میتوانید او را در یک گروه کاری قرار دهید تا با دیگران کار کند یا شاید این کارمند وقت آزاد زیادی دارد، زیرا کار کمتری انجام میدهد، پس میتوانید مسئولیتهای بیشتری را به او واگذار کنید.
با این روش، ذهن او دیگر درگیر تنبلی نخواهد شد و با دانش و مهارتهایی که ممکن است داشته باشد، ذهنش را مشغول میکند. میپرسید در این مسئله چه مزیتی برای شما به عنوان یک مدیر وجود خواهد داشت؟ شما به عنوان مدیر یا رئیس، کارمند خلاقی خواهید داشت که مسئولیتهای بیشتری را برعهده میگیرد؛ مسئولیتهایی که تواناییهایش را تغذیه میکند. به این صورت است که هر دو طرف برنده میشوند؛ هم مدیر و هم کارمند. اینطور نیست؟