وزیر صنعت در همایش روز ملی صادرات با بیان اینکه در اقتصاد نیز نیازمند واردات مدیران اقتصادی خارجی هستیم، گفت: همانطور که در بخشهای ورزشی مربی خارجی به کشور میآوریم، در بخش صادرات نیز برای توسعه بازارهای صادراتی نیازمند ورود مدیران اقتصادی خارجی هستیم. نعمتزاده، با اشاره به لزوم تقویت گسترده مدیران گفت: من به برخی از شرکتها پیشنهاد واردات مدیران خارجی را دادم که برخی از آنها نیز اقدام به این کار کرده و از این شرایط استقبال کردهاند. وی گفت: هیچ اشکالی ندارد که برای حضور در بازارهای بینالمللی از مدیران باتجربه خارجی و دانش آنها استفاده کنیم.
1- این گفته من را به یاد خاطرهای میاندازد؛ سالها پیش نویسندهای در یکی از روزنامههای اقتصادی پرسش زیرا را به این شکل مطرح کرده بود که فرض کنید فردا همه مدیران ایرانی را سوار بر اتوبوس به آلمان یا یکی از کشورهای توسعهیافته بفرستند و همه مدیران آلمانی را سوار مینیبوس به ایران بیاورند؛ به نظر شما بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی، چه اتفاقی در ایران و آلمان میافتد؟ و احتمالا شما میتوانید یک تصویر درست از این واقعه را در ذهن تصور کنید. حال گفتار وزیر نیز که گفتهای منطقی و علمی است این بار بر نیمی از منطق طنز معماگونه بالا تاکید دارد و بر همین اصل استوار است.
2- پیتر دراکر که اسطوره مدیریت و خردمند اندیشمندی است، سالها پیش گفته بود شما مدیر تربیت کنید بقیه چیزها خودش میآید. به زبان سادهتر دلیل پیروزی یا شکست کشورها – شرکتها و حتی یک واحد کوچک تجاری عنصر اصلی و سرنوشتساز مدیر است و صد البته منظور مدیر توانمند و داناست.
این تصور که برخی تصور میکنند، داشتن مدارج تحصیلی به تنهایی دلیل قانعکنندهای برای سرپرستی و ادامه کارهاست، امروز دیگر معنا ندارد.جالب است که امروز نقش و تاثیر مدیران به اندازهای شده که زمانی که قرار است مدیری برجسته وارد شرکت شود، قیمت سهام آن شرکت افزایش مییابد. به یاد دارم زمانی را که شایع شده بود استیو جابز – مدیر شرکت اپل - بیمار است و به زودی از شرکت اپل خارج میشود، شرکت تحت تاثیر این شایعه دچار تنزل شد.
3- بسیاری از متخصصان توسعه معتقدند، رشد شرکتها و کشورها امروز وابسته به وجود مدیران برجسته و خردمند است و منابع دیگر تولید بدون حضور عنصر مدیریت کاردان به هدر میرود که نمونههای فراوان آن را در بسیاری از کشورهای عقبمانده غنی به لحاظ منابع و امکانات میبینیم.
اگر بپذیریم که مدیریت یکی از اجزای چندگانه تولید (شامل پول – مواد اولیه – ماشین آلات – نیروی انسانی) است، چرا وقتی درباره عامل نخست، یعنی پول فکر میکنیم به سرمایهگذار خارجی میاندیشیم یا درباره ماشینآلات و تکنولوژی تولید نخستین فکر ما خرید بهترین ماشینآلات و تکنولوژی روز دنیاست اما به مدیریت که میرسیم میشود «همین که هست خوب است!» جای تعجب است وقتی در خبرها میخوانیم ورود و خروج برخی از مدیران به شرکتها قیمت سهام آن را یکباره بالا یا پایین میبرد و در میان برخی شرکتها مدیرانی وجود دارند که ارزش افزوده یک سال آنها به لحاظ مالی معادل درآمد یک سال یک یا چند کشور است!
کافی است به فهرست مجله فورچون نگاهی دوباره بیندازیم و عددهای فروش و سهم بازار 500 شرکت اول دنیا را با تولید ناخالص ملی بسیاری از کشورها و از جمله کشور خودمان مقایسه کنیم تا به حقیقت قدرت مدیریت در دنیای امروز پی ببریم. در این باره مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی ایران طی گزارشی در سال 2013 از فورچون 500 بیان کرد که فروش پانصدمین شرکت مجله فورچون 1.5 برابر فروش شرکت اول ایران است و اکنون میتوان با مقایسهای میزان قدرت مدیریت و توانایی مدیران جهانی را دریافت. لازم به گفتن است که فورچون مجله معتبری است که از سال 1930 به رتبهبندی سالانه شرکتهای بزرگ و کمپانیهای غولپیکر دنیا میپردازد و ملاک اصلی در گزینش شرکتهای برتر براساس فروش یا درآمد شرکتها طی یک سال مالی است.
4- مزایای مدیران باکیفیت وارداتی را به شرح زیر میتوان بیان کرد:
1-4- آشنایی با روابط و روشهای تولید و تجارت در بازارهای بینالمللی.
2-4- استفاده از اعتبار اینگونه مدیران در سطح جهان.
3-4- خرید یا اجاره تخصص، بدون صرف زمان چند ده ساله برای تربیت آن.
4-4- ورود سرمایهگذارانی که به اعتبار اینگونه مدیران حاضر به سرمایهگذاری در کشور هستند.
5-4- آموزش معاونان و دستیاران براساس روش کار مدیران جهانی.
6-4- رونق بازار سهام آن شرکت و تاثیر احتمالی آن بر سهام آن صنعت.
7-4- رونق شرکت و در نتیجه توسعه تولید و ایجاد اشتغال.
8-4- مشکلگشایی برای بسیاری از شرکتهای قدیمی موفق که اکنون با نابسامانی در بازارهای داخلی در برابر رقبای خارجی قرار دارند یا برندهای قدیمی که در بازارهای خارجی با مشکل روبهرو هستند.
نکته قابل توجه اینکه استفاده از مدیران خارجی صرفا به دلیل اینکه مدیر فلان شرکت خارجی بوده یا دارای چند سال سابقه مدیریت در فلان کشور خارجی است، به تنهایی کافی نیست. به زبان دیگر عیار این گونه مدیران اهمیت بسیاری دارد. مدیران و مربیان دارای سطح بندیهای گوناگونی هستند که براساس توان و سوابق خود قیمتهای گوناگونی دارند و همانگونه که در استفاده از مربیان خارجی در ورزش کشور مشاهده کردیم،
استفاده از مدیران کم عیار نه تنها نتیجهبخش نیست، بلکه به زبان دیگر پول دور ریختن و بیسرانجامی است. بنابراین پیشنهاد میشود که نخست در یک صنعت مشخص اقدام به ورود مدیران موفق شود و دوم آنکه به عنوان مثال به جای چهار مدیر متوسط و ارزان، خدمات دو مدیر عالی و گران خریداری شود و در گام نخست قیمت ملاک خرید خدمت قرار نگیرد و توصیهای که در پایان همواره سودمند است اینکه آموختن و نگاه کردن به تجارب شرکتها و کشورهای موفق درباره خرید خدمات مدیریت و آموختن از بهترینها نیازی است که کشور ما به آن نیاز دارد.
* بازاردان