آیا بانکداری، شغل پولسازی است؟ آیا تاسیس یک بانک خصوصی در مقایسه با تاسیس یک فروشگاه زنجیرهای موادغذایی یا فست فود، از بازدهی بیشتری برخوردار است؟ اگر شما هم از آن میزان ثروت برخوردار باشید که بتوانید چنین پرسشی را از خود کنید باید بگوییم که در پاسخ به این پرسش با احتیاط برخورد کنید. چون باوجود ظاهر بسیار جذاب عملیاتهای مالی، ریسکهای زیادی هم پیش روی یک بانکدار قرار دارد که میتواند به نابود شدن سرمایهتان منجر شود.
ظاهر شیک، باطن پر از ریسک
فرشاد قربانی، کارشناس اقتصادی درباره این ایده میگوید: بانکداری ظاهر شیکی دارد. ظاهر امر این است که در بانکداری روزانه میلیاردها تومان پول ردوبدل میشود و بانکها از این عملیاتهای مالی، سود سرشاری به دست میآورند، اما به نظر من بانکداری برای بخش خصوصی شغل پرریسکی است و از زمان تاسیس یک بانک تا رسیدن آن به وضعیت تثبیت، بانک با انواع خطرها روبهروست. وی افزود: وضعیت اقتصاد ایران، وضعیت پرخطری است. اقتصاد کشور با انواع تهدیدهای خارجی روبهرو است و از سوی دیگر شرایط اقتصادی بهگونهای است که بانکها با چالشهای مختلفی در حوزه سیاستگذاری و اجرای قوانین روبهرو هستند.
قربانی تاکید کرد: یک بانک خصوصی در بدو تاسیس باید با دهها بانک و موسسه مالی و اعتباری رقابت کند. اگر یک تاجر این ریسک را بپذیرد که بخواهد از حوزه تجارت تغییر شغل دهد و وارد حوزه بانکداری شود، باید با انواع این بانکها و موسسات رقابت کند. در حال حاضر، شما به هر کوره دهاتی که بروید، میبینید یک موسسه یا صندوق در حال فعالیت است و پساندازهای کوچک مردم را جمعآوری میکند. رقابت در چنین فضای پر از مدعی، ریسک سرمایهگذاری را زیاد میکند. در مرحله پس از تاسیس، بانکدار به ابزاری نیاز دارد تا بتواند با آن ابزار که حتما باید از مزیت نسبی خوبی نسبت به سایر رقبا برخوردار باشد، به رقابت بپردازد. یعنی باید بتواند در خدماتی که ارائه میدهد جذابیتهایی را ایجاد کند تا سپردهگذاران بانک او را به سایر رقبا ترجیح دهند. یکی از مناسبترین این ابزارها، سود بانکی است. در مقابل یک موسسه اعتباری که بانک مرکزی نظارت بسیار کمی روی آنها دارد، یک بانک که بهشدت زیرنظر است کمتر مجال بازی کردن با نرخهای سود را دارد و کوچکترین تخلفی با هشدار و تذکر بانک مرکزی روبهرو میشود. در حالی که موسسات مالی غیرمجاز به راحتی در خلأ نظارت بانک مرکزی، با نرخهای سود بازی کرده و سپردههای مردم را جذب میکنند.
این کارشناس افزود: متاسفانه به دلیل وابسته بودن بانک مرکزی به دولت و مستقل نبودن آن، سیاستهای بانک مرکزی از ثبات لازم برخوردار نیست و بانکها با تغییر کابینه با سیاستهای جدید بانکی روبهرو میشوند که گاه این سیاستها با سیاستهای قبلی در تناقض است و آسیبهای زیادی را به نظام بانکی وارد میکند. مثلا برداشتهای یکشبه غیرمجازی که بانک مرکزی در دولت پیشین از حساب بانکها انجام داد، نمونه یکی از این ریسکهای خطرناک است که شوکی را به نظام بانکی وارد کرد. وی اظهار کرد: فشارهای خارجی هم خود ریسکهای خطرناکی را برای نظام بانکی به وجود میآورد. مثلا در موضوع تحریمها ممکن است همه داراییهای خارجی یک بانک بلوکه و مسدود شود و بازپسگیری آن از طریق مراجع بینالمللی و رایزنیهای دیپلماتیک، شاید سالها به طول بینجامد.
رستوران زنجیرهای پولسازتر است
محمد مهرجو، در این باره میگوید: من اگر از چنان سرمایه کلانی برخوردار بودم، به جای بانک بدونشک یک رستوران زنجیرهای غذا تاسیس میکردم تا مجبور نباشم هر روز با بخشنامههای مختلف بانک مرکزی و مصوبات مجلس و دولت تنم بلرزد. او معتقد است: بانکها اگر چه ممکن است منابع پولی خوبی را در قالب سپردهگذاری جمع کنند اما بانک مرکزی وظایفی را به آنها تحمیل میکند که بخش مهمی از این منابع را میبلعد؛ مثل فشاری که روی بانکها برای ارائه تسهیلات به بخش تولید وجود دارد. در صورتی که صاحب یک رستوران زنجیرهای هر روز با یک بخشنامه جدید روبهرو نیست و هراس ندارد که هیات تحقیق و تفحصی به حسابهایش سرک بکشد و تنها دغدغهاش شناساندن کیفیت غذاهایش به مشتری است و در صورت تثبیت این موضوع، سرمایهگذاریاش به راحتی به مرحله سوددهی میرسد و این سوددهی از ضریب اطمینان بیشتری برخوردار است، زیرا مردم هیچگاه از نیازهای غذاییشان کم نمیشود.
وی افزود: البته بانکداری در مقایسه با بخش تولید از وضعیت مناسبتری برخوردار است، مثلا اگر کسی بخواهد به جای تاسیس یک بانک، یک واحد تولیدی تاسیس کند به یقین سود و اطمینان ماندگاری سرمایه در بانکداری بیشتر است اما در مقایسه با بخش خدمات و بهخصوص بخش دلالی، بانکداری شغل پرخطری است. تزریق یک سرمایه کلان به بخشهای دلالی و حتی معاملهگری در این بازارها، سودهای تضمینشدهای را در پی دارد که بانکدار، خوابش را هم نمیبیند.