لازم نیست آتلانتیس باشد، در جای نامعلومی از اقیانوس اطلس تا حیرت و حسرت چندهزارساله بشر را برانگیزد. لازم نیست شهر شیچنگ در شرق باشد تا خرج کردن داراییهای بیتکرار برای معاش امروز و فردا به چشم بیاید. هر اثر، بنا یا محوطه تاریخی یا حتی روستای غیرتاریخی بهعنوان یک اثر فرهنگی هم که به دست انسان زیر آب برود، بهتنهایی به اندازه غرق شدن آتلانتیس و شیچنگ حیرتآور و حسرتبرانگیز است.
شهر تاریخی شیچنگ حدود 1300 سال قبل در دامنه کوهستان ووشی یا کوهستان پنجشیر بنیان نهاده شد، اما امروز تا عمق 26 تا 40 متری زیر آب رفته است. در سال 1959 شهر و دهکده مجاورش با برنامهای از پیش تعیینشده برای ایجاد یک سد روی رودخانه غرق شدند تا یک دریاچه مصنوعی ایجاد شده و همچنین یک نیروگاه تولید نیروی برقآبی راهاندازی شود. این خسارت بزرگ البته امروز این مکان را به بهشتی رویایی برای غواصان تبدیل کرده است.
شهر شیچنگ در زیر آب دچار فرسایش چندانی نشده و ساختمانها، دیوارها و حتی جزییات چوبی آن تقریباً سالم باقی ماندهاند. هماکنون یک گروه فیلمبرداری سرگرم ضبط و ثبت تصاویری از این شهر باستانی هستند. باستان شناسان در اندیشه این مسئلهاند که چگونه این شهر از چنگال تخریب و فرسایش تدریجی جان سالم به در برده است. هرچند هنوز هیچ امکانات غواصی برای گردشگران مهیا نشده تا از این بخش باستانی دیدن کنند، اما این امیدواری وجود دارد که در آیندهای نهچندان دور این مکان برای عموم باز و قابل دیدن شود.
در دهههای اخیر سدسازی مدرن نشانه توسعهیافتگی و چیرگی بر منابع وحشی طبیعی بود. این رام کردن وحشیانه طبیعت عمر زیادی نکرده بود که تغییرات وحشتناک زیستمحیطی آن، از تغییرات دما و رطوبت، تغییر سطح آبهای زیرزمینی و افزایش احتمال وقوع زلزله و تبخیر آبهای سطحی پشت سد شناخته شد و تحولات منفی سرزمینی، خشکی و کوچ ناچار، به هم ریختن نظام چندصدساله حقآبهها و بسیار از این دست نیز بر آن افزوده شد. اکنون در دنیا سدسازی رفتهرفته صنعتی به شمار میرود که اگرچه ممکن است منافعی را تأمین کند، اما زیان آن از سودش بیشتر است. همین امر باعث شده که جنبشهایی مدنی برای برچیدن سدها از شریان طبیعی رودخانهها شکل بگیرند. فاجعه اما وقتی بیشتر است که حوضه آبگیر پشت سد، چندین روستای مسکون و غیرمسکون و محوطههای تاریخی با همه خانهها و بناها و آثار کوچک و بزرگ را در خود فرومیبلعد.
هماکنون سد «پیغام چای» در آذربایجان شرقی به سرعت روند این زوال را طی میکند. در محدوده کارگاهی این سد و حوضه آبگیر آن آثاری از تپههای دوره تاریخی از جمله اشکانی و کورگانهایی (گورهایی) از هزاره اول قبل از میلاد مربوط به اقوام سکایی شناسایی شده است که مشابه آنها پیشتر در شمال این منطقه و در محدوده سد خداآفرین شناسایی و مورد کاوش قرار گرفته بود. با آبگیری سد و انتقال آب از مسیر آثار تاریخی - فرهنگی صدمات جدی و جبرانناپذیری به این محدوده ارزشمند تاریخی وارد خواهد شد.
اشتهای بیمحابای صنعت سدسازی که یک منظر فرهنگی و تاریخی، آگاهی بشری در نحوه تعامل زیستی با آن منظر و گنجینههایی از رد پررنگ حضور و عبور بشر از یک زمان و مکان معین را به زوال میکشاند، پیش از این هم بارها آزموده شده اما گویی عبرتی به همراه نداشته است.
سدی که در بالادست کارون در تابستان سال 90 آبگیری شد، حالا عاملی شده که علاوه بر شور کردن آب کارون و کشاورزی شمال خوزستان، چند روستا و دست کم یک محوطه تاریخی را در خود غرق کرده است. سد گتوند در حالی ساخته شد تا به کار تولید برق، کنترل سیلابهای فصلی این رود تأمین آب کشاورزی منطقه بیاید که برخی وجود معدن بزرگ نمک در پنج کیلومتریاش را تهدیدی بزرگ برای سد و کل منطقه میدانستند؛ اما دولتمردان بیتوجه به این تهدیدها به نظریات سرسری طراحان کار را پیش بردند تا گنبدهای بزرگ نمکی در آب پشت سد غرق شود و کاری کند که آب کارون از فرط شوری تبدیل به بلای منطقه شود.
ششم مرداد 90 سد گتوند در میان مخالفتهای جدی کارشناسان حوزههای مختلف زیست محیطی، زمینشناسی و میراثفرهنگی با حضور محمود احمدینژاد رییس دولت وقت، آبگیری شد و همان شد که پیشبینی میشد. در حال حاضر و چهار سال پس از آن ماجرای افتتاح، آب دریاچه سد گتوند حدود 9 میلیون تن نمک دارد. این میزان از رسوبات نمکی موجود در آب خود بلایی مضاعف و غیرقابل جبران برای میراث تاریخی و فرهنگی غرقشده در مداخلات بیپایان در منظر تاریخی و فرهنگی است.
حالا سد گتوند به معضلی تبدیل شده که نه میتوان ان را نگهداشت و نه میشود آن را برچید. اما شاید بتوان بهرهای در حوزه گردشگری از این خسارت فرهنگی، طبیعی و تاریخی برد، چنانکه چینیان از شیچنگ و آثار تاریخی زیرآبرفته آن میبرند.
* کارشناس ارشد حفاظت از آثار تاریخی و فرهنگی