مارکتینگ به سبک اسپاتیفای: بازآفرینی صنعت موسیقی و بازاریابی

اسپاتیفای نه فقط یک پلتفرم پخش موسیقی آنلاین، بلکه یکی از بهترین بازاریاب های قرن بیست و یکم است. شرکتی که نه تنها تجربه گوش دادن به موسیقی را متحول کرد، بلکه رویکردهای تبلیغاتی اش نیز مرزهای سنتی را درهم شکست. در زمانی که بسیاری از استارت آپ ها در پیچ و خم رقابت های سنگین بازار موسیقی از نفس افتادند، اسپاتیفای موفق شد از دل بحران ها برند خود را جهانی کند، اما فراتر از الگوریتم های پخش موسیقی یا قراردادهای انحصاری با هنرمندان آنچه مسیر موفقیت این برند را هموار کرد، تبلیغات هوشمندانه اش بود.

این پلتفرم سوئدی با اتکا به مجموعه ای از استراتژی های تبلیغاتی خلاقانه نه تنها توانست توجه نسل جوان و دیجیتال محور را جلب کند، بلکه سبک زندگی آنها را نیز تحت تاثیر قرار داد. اسپاتیفای خوب می دانست که رقابتش فقط با برندهای دیگر نیست، بلکه با سکوت، عادت های قدیمی، رادیو و حتی دنیای آفلاین است. بنابراین برای پیروزی در این میدان، تبلیغات را نه به عنوان یک ابزار، بلکه به عنوان بخشی از فرهنگ برند خود طراحی کرد.

ما در ادامه به بررسی برخی از مهمترین استراتژی های تبلیغاتی اسپاتیفای می پردازیم. استراتژی هایی که نه تنها برای پلتفرم های دیجیتال، بلکه برای هر کسب و کاری که می خواهد در دل مخاطب جا باز کند، درس آموز هستند.

تبلیغات داده محور با چاشنی طنز

یکی از برجسته ترین استراتژی های اسپاتیفای استفاده خلاقانه از داده های کاربران در تبلیغاتش است. در حالی که بسیاری از برندها داده ها را صرفا برای هدف گیری تبلیغات دیجیتال استفاده می کنند، اسپاتیفای از آنها برای خلق کمپین های بیرونی، بیلبوردها و حتی پیام های اجتماعی بهره گرفته است. این داده ها به ابزاری برای روایت داستان هایی جذاب تبدیل شده اند.

مطلب مرتبط: تبلیغات در اسپاتیفای؛ راهنمایی برای بازاریاب ها

در کمپین معروف «مرسی 2016، سال عجیبی بودی!» اسپاتیفای اطلاعات عجیب، خنده دار و گاهی احمقانه ای از رفتار کاربران در طول سال را منتشر کرد. مثلاً: « آن کسی که ۴۲ بار در یک روز آهنگ «Sorry» را گوش دادی؛ دقیقا چه دست گلی به آب دادی؟». این نوع تبلیغات نه تنها خلاقانه بود، بلکه باعث نزدیکی احساسی مخاطبان به برند شد، چون آنها خودشان را در آینه تبلیغات می دیدند.

این استفاده از طنز به کمک داده ها، نه تنها توجه را جلب می کرد، بلکه موجب وایرال شدن پیام نیز می شد. کاربران این بیلبوردها را عکاسی کرده، در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاشتند و به نوعی به بخشی از کمپین تبدیل می شدند. اسپاتیفای عملاً کاری کرد که مخاطب، رسانه تبلیغاتی آن باشد. از همه مهمتر، این استراتژی باعث شد کاربران نسبت به استفاده شان از اسپاتیفای احساس منحصر به فرد بودن پیدا کنند. انگار هر کاربر، بخشی از داستان اسپاتیفای است. چنین احساسی نه تنها وفاداری مشتری را تقویت می کند، بلکه نوعی هویت مشترک میان کاربر و برند می سازد.

این تکنیک به کارآفرینان یاد می دهد که از داده ها صرفا برای تبلیغات هدفمند استفاده نکنند، بلکه آنها را به روایت هایی انسانی و ملموس تبدیل کنند. تبلیغات وقتی مؤثر می شود که شخصیت و حس درونش موج بزند؛ درست مثل کاری که اسپاتیفای کرده است.

برندینگ با پیشنهادهای شخصی سازی شده

یکی دیگر از شاهکارهای تبلیغاتی اسپاتیفای ترکیب بی نقص تجربه کاربری و برندینگ درون پلتفرم است. این شرکت توانسته با ارائه پلی لیست های اختصاصی مثل منتخب هفته یا سال کاربران را نه تنها به مصرف بیشتر محتوا ترغیب کند، بلکه تجربه تبلیغاتی آنها را هم شخصی سازی کند.

هر دوشنبه صبح وقتی کاربر با پلی لیست اختصاصی هفتگی شان مواجه می شود، حس می کند اسپاتیفای دقیقا آنها را می شناسد. این یعنی ارتباط شخصی، بدون تبلیغ مستقیم. جالب اینکه این تجربه درون برنامه ای، خودش به یک ابزار تبلیغاتی قوی تبدیل شده است. کاربران درباره اش صحبت می کنند، آن را به اشتراک می گذارند و بدون اینکه حتی متوجه شوند، در حال تبلیغ اسپاتیفای هستند.

در کنار این، کمپین هایی مثل اسپاتیفای سالانه که هر سال در پایان دسامبر اجرا می شود، نمونه  درخشانی از برندسازی مبتنی بر داده های شخصی است. اسپاتیفای گزارش سالانه ای از سبک گوش دادن کاربر ارائه می دهد و آن را به شکلی گرافیکی و جذاب در اختیارش می گذارد. نتیجه؟ میلیون ها کاربر این گزارش را در اینستاگرام و ایکس به اشتراک می گذارند و عملاً به ابزار تبلیغاتی رایگان اسپاتیفای بدل می شوند.

این استراتژی یک درس مهم برای برندها دارد: تبلیغات الزاماً نباید بیرون از محصول باشد. گاهی اوقات بهترین کمپین ها، درست از دل تجربه کاربر بیرون می آیند. وقتی برند با رفتار کاربر هم مسیر شود، خودش بخشی از سبک زندگی می شود. در نهایت، اسپاتیفای با این روش موفق شد تبلیغاتی خلق کند که دیده نمی شوند، اما تأثیر می گذارند. تجربه ای که شخصی، دلنشین و کاملاً به یادماندنی است؛ درست همان چیزی که برندهای مدرن به آن نیاز دارند.

مطلب مرتبط: نمایش محتوای تبلیغاتی برای کاربران ویژه اسپاتیفای

استفاده از بازاریابی محتوایی برای ایجاد رابطه عاطفی

اسپاتیفای به خوبی می داند که قلب مشتری از مسیر محتوا عبور می کند. یکی از استراتژی های کلیدی این برند در حوزه تبلیغات تکیه بر بازاریابی محتوایی بوده است، اما نه به شکل سطحی و کلیشه ای. بلکه با تولید محتوایی عمیق، شخصی سازی شده و مبتنی بر سلیقه شنیداری کاربران. اسپاتیفای تلاش کرده محتوایی تولید کند که فراتر از فروش یا جذب کاربر باشد؛ محتوایی که به کاربران احساس درک شدن می دهد.

برای مثال، در کمپین هایی مانند تاریخ سیاه پوستان همین حالا در جریان است یا مجموعه هایی از پلی لیست ها با تمرکز بر مناسبت های فرهنگی و اجتماعی اسپاتیفای با مخاطبش وارد گفت وگویی احساسی شده است. این محتواها در خدمت برند نیستند، بلکه در خدمت تجربه کاربرند اما در همین فرآیند، تصویری مثبت و همدل از برند می سازند. این یعنی تبلیغ بی تبلیغ.

این کمپین ها از نظر فرهنگی نیز بسیار هوشمندانه طراحی شده اند. اسپاتیفای از هر فرصتی برای بازتاب تنوع، شمول پذیری و ارتباط با لایه های گوناگون جامعه استفاده کرده و نشان داده که برندش فقط متعلق به یک گروه خاص نیست. این امر نه تنها اعتبار برند را بالا می برد، بلکه مخاطبان گسترده تری را جذب می کند. نکته مهم در این استراتژی، فهم درست از مفهوم محتواست. اسپاتیفای نشان داد که محتوا نباید فقط تبلیغاتی یا سرگرم کننده باشد، بلکه باید رابطه ساز و معنامحور باشد. کاربر وقتی احساس می کند که یک برند او را می فهمد، دیگر صرفاً مشتری نیست، بلکه هوادار برند می شود. برای کارآفرینانی که به دنبال ساخت یک برند قدرتمند هستند، بازاریابی محتوایی در سبک اسپاتیفای یک کلاس درس تمام عیار است: محتوا نه فقط باید دیده شود، بلکه باید در دل بنشیند.

هماهنگی تبلیغات با فرهنگ عامه

اسپاتیفای یکی از معدود برندهایی است که فرهنگ عامه (Pop Culture) را نه فقط می شناسد، بلکه آن را در کمپین های خود زندگی می کند. از شوخی های اینترنتی گرفته تا ترندهای روز شبکه های اجتماعی، این برند همواره تلاش کرده از زبان، تصاویر و دغدغه هایی استفاده کند که در دل جامعه در حال جوشش هستند.

مطلب مرتبط: استراتژی بازاریابی جدید اسپاتیفای

در کمپین های اسپاتیفای معمولا شاهد استفاده از میم ها، نقل قول ها و ارجاع به رویدادهای روز هستیم. این یعنی برند خودش را از طبقه رسمی و بالا به سطح همنشینی با مخاطب پایین می آورد. نه با زبان رسمی، نه با تبلیغ مستقیم؛ بلکه با زبانی که مردم در کافه ها، گروه های واتس اپی و صفحات اینستاگرام شان استفاده می کنند. این روش موجب می شود مخاطب احساس غریبگی نکند. در عوض، برند به بخشی از فضای روزمره اش تبدیل می شود. همین نزدیکی، باعث اعتماد بیشتر و پذیرش عمیق تر پیام های تبلیغاتی اسپاتیفای می شود. برندهایی که همچنان به زبان خشک تبلیغاتی تکیه دارند، در رقابت با چنین استراتژی هایی، به راحتی از ذهن مخاطب خارج می شوند.

همراستایی تبلیغات با فرهنگ عامه، علاوه بر تأثیرگذاری، سرعت پخش بالایی نیز دارد. کمپین هایی که با زبان روز و دغدغه های روزانه هماهنگ باشند، به سرعت در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند و تبلیغی ویروسی را رقم می زنند. اسپاتیفای استاد این بازی است. نتیجه نهایی برای کارآفرینان روشن است: برای ماندن در ذهن مخاطب، باید با او حرف بزنی، نه درباره اش. این دقیقاً کاری است که اسپاتیفای با تبلیغات همراستا با فرهنگ عامه انجام می دهد.

ترکیب تبلیغات آنلاین و آفلاین 

با وجود اینکه اسپاتیفای یک برند دیجیتالی است، اما از تبلیغات آفلاین غافل نشده. برعکس، در چندین کمپین بزرگ ترکیبی هوشمندانه از تبلیغات دیجیتال و فیزیکی (بیلبورد، تبلیغات محیطی و ایونت ها) استفاده کرده تا تجربه ای چندجانبه و فراتر از پلتفرم برای مخاطب بسازد.

برای مثال، کمپین های سالانه پایان سال یا همان«Spotify Wrapped» نه تنها به صورت دیجیتال در اپلیکیشن و شبکه های اجتماعی اجرا می شوند، بلکه همراه با آن تبلیغات محیطی نیز در شهرهای مختلف جهان اجرا می شود. کاربران نه فقط در گوشی، بلکه در خیابان هم با برند مواجه می شوند. این هماهنگی، تاثیری عمیق تر و پایدارتر ایجاد می کند.

تبلیغات محیطی اسپاتیفای همواره خلاق، مبتنی بر طنز و از داده های رفتاری کاربران الهام گرفته اند. این موضوع باعث می شود این تبلیغات فیزیکی برخلاف بیلبوردهای سنتی، نه تنها نادیده گرفته نشوند، بلکه عکاسی و در شبکه های اجتماعی بازنشر هم بشوند. یعنی حلقه ای میان دنیای آفلاین و آنلاین ایجاد شده که اثربخشی را دوچندان می کند.

اسپاتیفای از این طریق توانسته از مرزهای پلتفرم خود فراتر برود و در دنیای واقعی نیز حضوری ملموس داشته باشد. برندهایی که صرفاً در فضای دیجیتال باقی بمانند، ریسک فراموشی در دنیای پرهیاهوی امروز را دارند. اسپاتیفای با ترکیب هوشمند تبلیغات، این خطر را مدیریت کرده است. این استراتژی به خوبی نشان می دهد که در دنیای مدرن، تبلیغات چندلایه و هماهنگ از نظر کانال و محتوا، می توانند تجربیاتی به یادماندنی تر خلق کنند. تجربه هایی که فقط دیده نمی شوند، بلکه حس می شوند.

مشارکت با هنرمندان و اینفلوئنسرها برای تبلیغات بومی 

یکی از جالب ترین شیوه های اسپاتیفای برای گسترش برند استفاده از هنرمندان محلی و افراد تاثیرگذار در کمپین های تبلیغاتی اش است. به جای تمرکز صرف بر چهره های جهانی، اسپاتیفای به سراغ موزیسین ها، نوازنده ها و حتی اینفلوئنسرهای منطقه ای می رود تا تبلیغاتش را با رنگ و لعاب بومی اجرا کند. این استراتژی هم برای تقویت ارتباط با مخاطب محلی کاربرد دارد، هم به پلتفرم اجازه می دهد که سریع تر در فرهنگ های گوناگون جا بیفتد. وقتی اسپاتیفای با هنرمندی از تهران، استانبول یا بوئنوس آیرس همکاری می کند، در واقع دارد به مخاطب می گوید: «ما تو را می شناسیم و فرهنگت برای مان مهم است».

مطلب مرتبط: افزایش راحتی کاربران استراتژی جدید اسپاتیفای

کمپین هایی مثل تک آهنگ های اسپاتیفای یا پروژه های ویژه ای که در مناسبت های فرهنگی اجرا می شوند، معمولا با همکاری هنرمندان طراحی می شوند و این هنرمندان هم خودشان به عنوان سفیر برند، آن را در شبکه های شان تبلیغ می کنند. این یعنی تبلیغ به کمک فردی که مخاطب به او اعتماد دارد.

مزیت دیگر این استراتژی، تولید محتواهای محلی با صدایی آشنا و دوست داشتنی برای مخاطب است. چنین صداهایی به مراتب اثرگذارتر از یک تبلیغ رسمی یا تیزر یکنواخت جهانی هستند. در واقع اسپاتیفای با صدای مخاطب با خودش صحبت می کند. برای برندهایی که می خواهند در بازارهای منطقه ای موفق شوند، این یک درس مهم است: تبلیغات باید بومی باشد، نه صرفاً ترجمه شده. اسپاتیفای با این رویکرد، مرزهای فرهنگی را کنار زده و جهانی شده، بدون اینکه جهان وطن بی هویت باشد.

منابع:

https://www.artworkflowhq.com

https://buildd.co