کسب و کارهای کوچک برای فعالیت در عرصه تجارت با چالش های بسیار زیادی رو به رو هستند. براساس گزارش موسسه تحقیقاتی بورآ سالانه فقط 20 درصد از کسب و کارهای کوچک تازه تاسیس امکان موفقیت در بازار را تجربه می کنند. سرنوشت بقیه کسب و کارها بهتر از شکست و ورشکستگی کامل نیست. این امر شروع کسب و کار را بدل به تهدیدی جدی کرده است. بسیاری از کارآفرینان در عمل امکان راه اندازی کسب و کار تازه را ندارند. همین امر مشکلات بسیار زیادی برای کارآفرینان ایجاد می کند. انتظار برای فرا رسیدن فرصت مناسب به منظور راه اندازی کسب و کار کوچک به معنای پذیرش شکست تدریجی است.
بدون تردید بسیاری از کسب و کارهای کوچک در بازارهای محلی مشغول به کار هستند. نکته مهم در این میان شکست و محو سریع اغلب کسب و کارهای کوچک است. چنین کسب و کارهایی پس از مدت کوتاهی به طور کامل از سوی مشتریان فراموش می شوند. اگر شما علاقه مند به راه اندازی کسب و کار کوچک هستید، باید نسبت به چالش های این حوزه آگاهی دقیقی داشته باشید. فقط در این صورت شانسی برای یافتن راهکار این فرآیند و موفقیت در عرصه کسب و کار خواهید داشت.
یافتن مشتریان
نخستین چالش فقط مخصوص کسب و کارهای کوچک نیست. امروزه بسیاری از برندها در زمینه یافتن مخاطب هدف با مشکلات جدی مواجه هستند. این امر موجب کاهش میزان فروش و ضررهای احتمالی می شود. برندهای بزرگی نظیر اپل، تویوتا یا مک دونالد نیز با مشکلات ناشی از یافتن مشتریان مواجه می شوند. نحوه برخورد چنین برندهایی با وضعیت ناتوانی برای یافتن مشتریان با کسب و کارهای کوچک به طور کامل متفاوت است. چنین برندهایی در تلاش برای جلب نظر مشتریان به طور دائم در تلاش برای تعامل با آنها هستند.
مطلب مرتبط: راز موفقیت کسب و کارهای کوچک
بدون تردید کسب و کارهای بزرگ دارای اعتبار و شهرت بالایی هستند. این امر نقطه مثبت برندهای بزرگ در مقایسه با کسب و کارهای کوچک محسوب می شود. برخی از کسب و کارهای کوچک در تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف به طور مداوم با شکست مواجه می شوند. بخشی از ناکامی چنین کسب و کارهایی ناشی از شهرت اندک در مقایسه با رقبای شان است بنابراین مسئله یافتن مشتریان در عمل ارتباط عمیقی با میزان اعتبار کسب و کار دارد. هرچه یک کسب و کار دارای اعتبار بیشتری در نگاه مشتریان باشد، توانایی بالاتری برای جلب نظر آنها خواهد داشت.
یافتن مشتریان مناسب برای برند کار ساده ای نیست. بسیاری از برندها دارای مشتریان ایده آل هستند، اما در عرصه کسب و کار به طور مداوم به سراغ افراد غیرمناسب می روند. اگر یک کسب و کار تیپ خاص مشتریان مورد علاقهاش را طراحی کرده است، باید به دنبال تعامل با همان ها باشد. در غیر این صورت تمام سرمایه گذاری اش به هدر خواهد رفت.
فرآیند بازاریابی برای کسب و کارهای کوچک همیشه چالش برانگیز است. دلیل این امر ناتوانی کسب و کارهای کوچک برای شناسایی درست سلیقه مشتریان و هماهنگی با آن است. همین امر هزینه های بازاریابی را بی نتیجه خواهد گذاشت. اگر کسب و کارهای کوچک توانایی یافتن مشتریان مناسب را نداشته باشند، به زودی از عرصه کسب و کار محو خواهند شد.
طراحی شخصیت ایده آل مشتریان از سوی برندها نکته مهمی در فرآیند بهبود وضعیت کسب و کار محسوب می شود. این امر نوعی نظم در فرآیند بازاریابی برند ایجاد می کند. نتیجه این امر امکان تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف خواهد بود. هرچه نظم فرآیند بازاریابی یک برند بیشتر باشد، توانایی تاثیرگذاری نهایی اش نیز بیشتر خواهد شد.
توسعه آگاهی مشتریان پیرامون برند
اگر مشتریان نسبت به حضور یک برند در عرصه کسب و کار اطلاع دقیقی نداشته باشند، تمایلی برای خرید از آن نیز نخواهند داشت. امروزه بسیاری از برندها در عمل توانایی تعامل مناسب با مشتریان را ندارند. دلیل این امر حضور شمار بالایی از برندها و ناتوانی کسب و کارهای کوچک برای معرفی مناسب خود به مشتریان است.
برخی از برندها در فضای آنلاین تعامل مطلوبی با مشتریان دارند. این امر امیدواری بسیار زیادی در میان مشتریان برای خرید و تعامل ایجاد میکند. اگر یک کسب و کار کوچک بر روی حوزه آنلاین سرمایه گذاری مناسبی نداشته باشد، به احتمال زیاد در زمینه جلب نظر مخاطب هدف با مشکلات بسیار زیادی مواجه خواهد شد.
بدون تردید تعامل با مشتریان کار ساده ای نیست. معرفی کسب و کار باید با احتیاط بسیار زیادی صورت گیرد. اگر در این زمین اشتباهی روی دهد جبرانش غیرممکن خواهد بود. بسیاری از کسب و کارها برای تعامل با مخاطب هدف به سراغ ایده های به روز می روند. توصیه اساسی در این بخش تلاش برای یافتن ارزش های مرکزی کسب و کار و استفاده از آنها در برنامه معرفی کسب و کار است. یکی از نمونه های موفق در این زمینه برند نایک است. این برند در طول دهه های متمادی از شعار «فقط انجامش بده» برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف استفاده می کند. برخی از نکات مهم در این میان به شرح ذیل است:
• بخش روابط عمومی نقش مهمی در بهبود وضعیت برندها دارد. هرگونه فعالیت رسمی از سوی برندها باید با تایید و نظارت این بخش صورت گیرد. اگر مشتریان علاقه مند به آشنایی با یک کسب و کار باشند، امکان تعامل با کارشناس های بخش روابط عمومی را خواهند داشت. یکی از اشتباهات کسب و کارهای کوچک عدم راه اندازی بخش روابط عمومی است. این امر موجب بروز مشکلات بسیار زیادی برای کسب و کارهای کوچک در مسیر توسعه شان می شود.
• بازاریابی با کمک دیگر کسب و کارهای کوچک ایده ای جذاب برای توسعه آگاهی پیرامون برند است. امروزه بسیاری از کسب و کارهای کوچک بودجه کافی برای بازاریابی و تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف را ندارند. ایده مناسب در این میان همکاری میان برندهای مختلف برای بازاریابی و تعامل با مخاطب هدف است. اگر در این میان امکان استفاده از شهرت دیگر برندها وجود داشته باشد، کسب و کارهای کوچک بسیار سریع تر مدنظر برندها قرار خواهند گرفت.
• طراحی یک وبلاگ مخصوص برای ارائه اطلاعات تخصصی تر پیرامون کسب و کار گزینه مناسبی محسوب می شود. امروزه اغلب برندها دارای سایت رسمی اند، اما تعداد اندکی از آنها دارای وبلاگ هستند. مزیت اصلی وبلاگ رسمی امکان تعامل بسیار نزدیک تر با مخاطب هدف و تاثیرگذاری بر روی آنهاست بنابراین در صورت تمایل برای راه اندازی وبلاگ رسمی باید ایده های جذابی برای تولید محتوا در آن داشته باشید.
ایجاد فهرست ایمیل مشتریان
بازاریابی ایمیلی هنوز هم یکی از گزینه های کاربردی برای صاحبان کسب و کار محسوب می شود. بسیاری از برندها در طور زمان از فهرست های مشتریان برای بازاریابی استفاده می کنند. این امر گاهی اوقات شامل دسترسی به ایمیل مخاطب هدف از طریق عضویت شان در خبرنامه و همچنین ثبت نام در سایت رسمی است. کسب و کارهای کوچک همیشه مشکلات زیادی در زمینه بازاریابی ایمیلی دارند. دلیل این امر ناتوانی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف در مقایسه با برندهای بزرگ است. چنین مشکلی به سادگی قابل حل و فصل نیست بنابراین برندها باید شیوه های متفاوتی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف مدنظر قرار دهند.
به روز رسانی فهرست ایمیل نیز یکی دیگر از نیازهای اساسی کسب و کارها محسوب می شود. اگر فهرست ایمیل های یک برند برای مدت زمانی طولانی به روز رسانی نشود، به تدریج تمام کاربران انگیزه کافی برای تعامل با کسب و کار موردنظر را از دست می دهند. همین امر فرآیند بازاریابی و به روز رسانی فهرست ایمیل ها را بدل به یکی از گزینه های ضروری برای هر برندی کرده است.
مطلب مرتبط: راه هایی برای کاهش هزینه کسب و کارهای کوچک
یکی از عادت های نامناسب کسب و کارها در زمینه تعامل با مخاطب هدف از طریق ایمیل تلاش برای خرید آدرس های ایمیل به صورت گروهی است. این امر مشکلات بسیار زیادی برای برندها به همراه دارد. اگر کسب و کارهای کوچک نگاه شان به عرصه بازاریابی ایمیلی را تغییر ندهند، امکان جلب نظر مخاطب هدف را از دست خواهند داد. این امر برای بسیاری از کسب و کارهای کوچک در طول سال های اخیر روی داده است.
بدون تردید کسب و کارهای کوچک دارای محدودیت های بسیار زیادی در زمینه تعامل با مخاطب هدف هستند. نکته مهم در این میان الگوبرداری از برندهای بزرگ است. این امر فرصت مناسبی در اختیار کسب و کارهای کوچک به منظور تقلید از برندهای بزرگ تر و بهبود وضعیت بازاریابی شان می دهد.
جلب نظر مخاطب هدف
حضور در عرصه کسب و کار و کسب اعتبار امری متفاوت از جلب نظر مخاطب هدف است. بسیاری از برندها برای سال های متمادی در عرصه کسب و کار حضور دارند، اما در نهایت توانایی جلب نظر مخاطب هدف را پیدا نمی کنند. این امر برای کسب و کارهای کوچک هزینه های بسیار زیادی به همراه دارد. کسب و کارهای کوچک در صورت ناتوانی برای تعامل با مشتریان و تاثیرگذاری بر روی آنها به سرعت با شکایت مواجه می شوند. این امر باید مدنظر تمام کارآفرینان قرار گیرد. در غیر این صورت مشکلات زیادی برای کسب و کارهای کوچک در زمینه رشد و توسعه قرار خواهد گرفت.
تاثیرگذاری مناسب بر روی مخاطب هدف نیازمند شناخت دقیق آنهاست. بسیاری از برندها براساس ترندها و آگاهی نسبی شان از مشتریان اقدام به بازاریابی و تولید محتوا می کنند. این امر موجب ناتوانی کسب و کارها برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف می شود. راهکار موردنظر بسیاری از کارشناس ها برای این مشکل افزایش بودجه بخش بازاریابی است. تیم های بازاریابی حرفه ای به طور معمول پیش از تولید محتوا اقدام به شناسایی سلیقه مخاطب هدف می کنند. این امر تاثیرگذاری محتوا بر روی مخاطب هدف را بهبود می بخشد.
استفاده از ابزارهای هوشمند در زمینه مطالعه بازار و ارزیابی رفتار مشتریان رواج بسیار زیادی در میان کسب و کارها دارد. کسب و کارهای کوچک و تازه تاسیس به دلیل فقدان سابقه طولانی در عرصه کسب و کار به طور معمول اطلاع دقیقی در مورد نحوه استفاده از ابزارهای هوشمند ندارند. اگر یک کسب و کار توانایی بازاریابی و تعامل با مخاطب هدف براساس ابزارهای هوشمند را داشته باشد، فرآیند بازاریابی اش با سرعت بسیار بیشتری دنبال خواهد شد. این امر به طور معمول مدنظر کسب و کارها قرار نمی گیرد. برهمین اساس مشکلات بسیار زیادی برای کسب و کارها ایجاد می شود.
شناخت سلیقه مخاطب هدف باید با توجه به وضعیت بازار صورت گیرد. یک کسب و کار امکان استفاده از داده های مربوط به سلیقه مشتریان در محلی خاص و تعمیم اش به تمام بازارهای دنیا را ندارند بنابراین در عمل برای موفقیت در هر بازار باید دست به ارزیابی منحصر به فردی زد. خوشبختانه اغلب کسب و کارهای کوچک نیازی به چنین فرآیندهای طولانی ندارند. دلیل این امر حضور در یک بازار مشخص از سوی چنین کسب و کارهایی است، با این حساب نیاز به مطالعه دقیق وضعیت بازارهای مختلف از بین می رود. مهمترین مسئله در این میان مطالعه بازار اصلی کسب و کار است. این امر حضور مداوم کسب و کار در عرصه تجارت را تضمین خواهد کرد.
امیدبخشی به مشتریان
جلب رضایت مشتریان یک هدف واقعی برای کسب و کارها محسوب می شود. برندهای بزرگ به طور معمول بدون نیاز به هرگونه تغییری شانس بالایی برای تاثیرگذاری و جلب رضایت مشتریان دارند. این امر در بسیاری از مواقع از سوی کسب و کارهای کوچک به درستی اجرا نمی شود.
ایجاد انگیزه در مشتریان کار ساده ای نیست. بسیاری از کسب و کارهای کوچک فقط در تلاش برای تولید محتوای بازاریابی هستند. در این میان تاثیرگذاری بر روی مشتریان به دست فراموشی سپرده می شود. اگر محتوای بازاریابی یک برند تاثیرگذاری لازم را به همراه نداشته باشد، شانس اندکی برای تعامل با مشتریان باقی خواهد ماند. امروزه اغلب کسب و کارهای کوچک دارای فرآیند بازنگری در الگوهای بازاریابی نیستند. همین امر امکان تداوم فرآیندهای غلط بازاریابی برای مدت زمانی طولانی را امکان پذیر می سازد.
یکی از بهترین ایده ها برای تاثیرگذاری بر روی مشتریان شامل شناخت نیازهای اصلی شان و تولید محصولات براساس آن است. امروزه بسیاری از محصولات موجود در بازارها مورد استقبال مشتریان قرار نمی گیرد. با این حساب اگر یک کسب و کار کوچک اقدام به تولید محصولات ناهماهنگ با سلیقه مخاطب هدف نماید، شانس بسیار اندکی برای ایجاد انگیزه در آنها خواهد داشت.
امروزه آژانس های کسب و کار بسیار بزرگی برای کمک به کسب و کارهای تازه تاسیس در سراسر دنیا مشغول به فعالیت هستند. اگر یک کسب و کار در تلاش برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف با مشکل مواجه شود، امکان همکاری با چنین برندهایی را خواهد داشت. این گزینه از نظر مالی برای کسب و کارهای کوچک بیش از اندازه سخت نیست. حتی اگر کسب و کار با بودجه نامناسبی مواجه است، سرمایه گذاری در این حوزه منطقی خواهد بود.
استخدام افراد بااستعداد
استخدام افراد بااستعداد برای موفقیت کسب و کارها ضروری است. هر کسب و کار موفقی تا حد زیادی به کارکان برجسته اش متکی است. همین امر موجب طراحی فرآیندهای استخدامی پیچیده از سوی برندهای بزرگ برای گزینش بهترین افراد ممکن می شود. وضعیت کسب و کارهای کوچک برای همکاری با برترین افراد ممکن اندکی پیچیده است. کسب و کارهای کوچک دارای شهرت یا حتی توان مالی کافی برای جلب همکاری کارمندان برتر نیستند. البته همیشه بحث اساسی پول و توانایی مالی شرکت ها نیست. گاهی اوقات کسب و کارهای کوچک به دلیل فقدان اعتبار یا شهرت در بازار کار در عمل با ناتوانی برای بازاریابی و تعامل با مخاطب هدف مواجه می شوند.
جلب همکاری کارمندان مناسب برای توسعه کسب و کار هرگز ساده نیست. نکته مهم در این میان بیان دقیق اهداف کسب و کار برای جذاب ساختن فرآیند همکاری است. برخی از برندها دارای توانایی بالایی برای جلب همکاری افراد بااستعداد هستند. این امر فرآیند توسعه کسب و کار را ساده خواهد کرد.
مطلب مرتبط: 7 اقدام ضروری برای کسب و کارهای کوچک
یکی از مشکلات اصلی کسب و کارهای کوچک ناتوانی برای یافتن افراد بااستعداد است. این امر مشکل بسیار اساسی تری در مقایسه با دیگر چالش ها محسوب می شود. بی توجهی مداوم کارمندان حرفه ای به پیشنهاد همکاری کسب و کارهای کوچک نوعی مشکل جهانی است. یکی از راهکارهای مناسب در این میان تلاش برای عرضه سهام شرکت میان کارمندان و تبدیل شان به سهامداران شرکت است. همچنین بیان نقطه نظرهای مدیریتی و همچنین برنامه های کلان کسب و کار برای جلب نظر کارمندان بااستعداد ضروری خواهد بود.
برخی از کارمندان نسبت به فقدان پویایی سازمانی در کسب و کارهای تازه تاسیس نگران هستند. این امر شامل استخدام در یک شرکت و فعالیت ثابت به عنوان یک کارمند میان رده است. هر کسب و کاری برای موفقیت با شرایط ارتقای سازمانی کارمندان را فراهم سازد. در غیر این صورت مسیر بسیار دشواری برای تاثیرگذاری بر روی کارمندان پیش روی خواهد داشت.
مدیریت جریان کار
پس از انتخاب افراد مناسب برای شرکت باید نسبت به مدیریت بهینه شرایط نیز اقدام کرد. فعالیت بهینه شرکت تا حد زیادی بستگی به مدیریت درست داخلی دارد. بسیاری از کسب و کارهای کوچک بیش از هر چیز به دنبال بازاریابی و تبلیغات هستند. این امر آنها را از تعامل مناسب با کارمندان باز می دارد. طراحی برنامه مناسب برای مدیریت سازمانی باید در دستور کار هر کسب و کاری قرار گیرد. برندهای بزرگ دارای روندهای مشخص و واضحی در زمینه مدیریت کارمندان هستند. همین امر به آنها برای تعامل بهینه با کارمندان شان کمک می کند. اگر یک برند نسبت به این نکته مهم توجه کافی نداشته باشد، به سرعت با کاهش کیفیت عملکرد تیم کارمندان مواجه خواهد شد.
گاهی اوقات مسئله اصلی کسب و کارها مربوط به کارمندان نیست. مدیران شرکت نیز امکان مواجهه با کاهش انگیزه را دارند. این امر اغلب اوقات شامل ترک شرکت از سوی مدیران ارشد و تلاش برای استخدام در کسب و کارهای بزرگتر است. اگر یک برند نسبت به این امر توجه کافی نداشته باشد، با چرخه های مداوم ترک کارمندان و مدیران از سوی شرکت مواجه خواهد شد.
کارآفرینان و مدیرعامل یک شرکت امکان حضور در تمام بخش های کسب و کار را ندارند. همین امر نیاز به طراحی برنامه یکپارچه برای مدیریت کسب و کار را مطرح می سازد. مدیران ارشد باید همیشه در جریان فعالیت های شرکت و افق پیش روی باشند. در غیر این صورت مشکلات بسیار زیادی پیش روی آنها برای مدیریت وضعیت قرار خواهد گرفت.
برخی از کسب و کارها برای آگاهی از وضعیت مدیریت داخلی برند به دنبال تکنیک های خاصی هستند. مهمترین مسئله در این میان توجه به سادگی راهکارهاست. اگر راهکارهای مورد بحث کسب و کارها پیچیدگی زیادی داشته باشد، اجرای آنها بیش از اندازه دشوار خواهد بود. برخی از راهکارهای مناسب در این میان به شرح ذیل است:
• ارزیابی و برگزاری نظرسنجی های مداوم برای آگاهی از میزان رضایت مشتریان از وضعیت کسب و کار و مدیریت داخلی اش
• برگزاری جلسات رو در رو با کارمندان شرکت برای آگاهی از نظرات شان
• ارتقای جایگاه کارمندان در بازه های زمانی مشخص به منظور تقویت انگیزه شان
• درخواست ارائه بازخورد از سوی کارمندان به منظور اعمال شان در وضعیت مدیریت داخلی برند
مطلب مرتبط: چگونه کسب و کار کوچک مان را توسعه دهیم؟
برنامه ریزی مالی
برنامه ریزی مالی برای کسب و کار نوعی چالش محسوب می شود. همیشه امکان بروز مشکلات مالی برای کسب و کارها وجود دارد. نکته مهم در این میان آمادگی برای مشکلات احتمالی است. کسب و کارهای بزرگ همیشه برنامه ای مشخص از نظر مالی دارند. همین امر موجب واکنش سریع کسب و کارها در قبال مشکلات مالی می شود.
کسب و کارهای کوچک همیشه امکان مدیریت بهینه مالی را ندارند. این امر به دلیل بی توجهی نسبت به برنامه ریزی دقیق صورت می گیرد، با این حساب کسب و کارها باید نسبت به طراحی برنامه مالی اقدام نمایند. اشتباه اصلی کسب و کارهای کوچک در زمینه مدیریت مالی مربوط به محاسبه این امر پس از پایان سال تجاری است. توصیه اساسی در این بخش بررسی وضعیت مالی کسب و کار پیش از شروع سال است. در غیر این صورت امکان استفاده عملی از برنامه مورد نظر وجود نخواهد داشت.