اشتباهات برندسازی و خطاهای مربوط به آن فقط مخصوص کسب و کارهای کوچک نیست. گاهی اوقات شرکت های بزرگ نیز دچار چالش های برندسازی می شوند. از اشتباهات تبلیغاتی، تولید محصولات بیکیفیت و کمپین های بازاریابی بی ربط به نیاز مشتریان گرفته تا طراحی استراتژی کسب و کار نادرست همگی در زمره چالش های برندسازی و اشتباهات این حوزه قرار می گیرند. در این مقاله هدف اصلی من توجه به برخی از اشتباه های بزرگ در زمینه برندسازی است. این اشتباه ها برندهای تازه کار و کارکشته را به یک اندازه درگیر می سازد.
1. عدم بیان تاثیر محصول بر روی زندگی مشتریان
محصول اصلی هر برند باید به پرسشی اساسی پاسخ دهد: «چه چیزی در آن برای من نهفته است؟» برندهای تازه کار به طور معمول علاقه مند به تولید محصولاتی با جزییات بسیار زیاد هستند. به این ترتیب چند سال نخست فعالیت آنها پر از تبلیغات و کمپین های پرزرق و برق برای محصولات شان است. با این حال چنین برندهایی نسبت به بیان تاثیر محصول شان بر روی زندگی مشتریان بی توجه اند. بدون تردید بیان اهمیت یک محصول برای خریدار بسیار بالاست. به ویژه برای برندهای فعال در زمینه تکنولوژی که باید مخاطب را نسبت به خرید محصول قانع کنند.
مطلب مرتبط: 7 اشتباه برندسازی بزرگ در سال 2018
اشتباه بسیاری از برندها تصور مشتریان به عنوان «افرادی حرفه ای» در صنعت شان است. به این ترتیب با خیال راحت فقط به معرفی اجمالی محصولات می پردازند. در حقیقت، فروش یک محصول به معنای فروش مزیت های آن برای خریدار است. به عنوان مثال، اگر لپ تاپ تازه من دارای 64 گیگ رم باشد، تاثیر آن به چه صورت خواهد بود؟ مشتریان لپ تاپ من باید از تاثیر این مقدار رم بر روی کارهای روزانه شان آگاهی یابند. در اینجا بحث استفاده از خلاقیت در راستای یافتن راهکارهایی برای توسعه تجربه مالکیت محصول مان از سوی خریدار است. این امر فقط از طریق معرفی مزیت ها و تاثیر محصول مورد نظر بر روی زندگی خریدار صورت خواهد گرفت.
2. حضور در بازارهای غیرتخصصی برندمان
هیچ برندی توانایی فروش همه طیف از محصولات را ندارد. شاید خنده دار به نظر برسد، با این حال بسیاری از برندهای بزرگ اشتباه مربوط به حضور در بازارهای غیرتخصصی و تلاش برای تولید همه محصولات ممکن را انجام می دهند. امروزه مشتریان از تحصیلات و منابع اطلاعاتی بسیار بیشتری بهره می برند. به همین دلیل یافتن نقاط ضعف محصولات برندهای بزرگ برای آنها چندان دشوار نیست. به عنوان مثال، اگر برند کوکاکولا شروع به تولید اتومبیل های لوکس کند، چه واکنشی در مشتریانش ایجاد خواهد شد؟ به طور مشابه اگر برند پیتزا هات سراغ تولید گوشی هوشمند برود، چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود. برندسازی درست به معنای استقرار همیشگی در محدوده تخصص شرکت مان است. در اغلب اوقات برندهای بزرگ برای توسعه کسب و کارشان به سراغ بازارهای مرتبط با حوزه تخصص شان می روند. به این ترتیب میزان ریسک توسعه برند به حداقل می رسد. برخلاف تصور بسیاری از صاحبان کسب و کار، امکان فعالیت به عنوان یک برند متخصص در تمام زمینه ها وجود ندارد. درست به همین خاطر مشاهده بازار داغ یک محصول در صنعتی دیگر نباید موجب ترغیب شرکت مان برای حضور در آن صنعت شود. در غیر این صورت ریسک های زیادی برای برندمان به وجود می آید.
3. از دست دادن مزیت برندمان
بدون تردید هر چیزی باید در زمانی مشخص تغییر کند. این طبیعت زندگی ماست. یک محصول بسیار موفق نیز پس از گذشت چند سال قدیمی می شود. وقتی یک برند در مقابل نوآوری ها و دستاوردهای تازه تکنولوژی مقاومت می کند، دیر یا زود در نگاه مشتریان خود با صفت هایی نظیر قدیمی و کهنه شناخته خواهد شد. شرکت های موفق باید همیشه پیشگام عرصه استفاده از فناوری ها و دانش جدید باشند. فقط در این صورت همیشه جایگاه خود را در نگاه مخاطب حفظ خواهند کرد. همچنین بازی با ترندهای برتر عرصه کسب و کار و تلاش برای تولید کمپین های بازاریابی جذاب نیز اهمیت خاصی دارد. با این حال در نگاهی وسیع، اهمیت استقبال از فناوری های تازه بسیار بیشتر است. نکته مهم در این میان فهم درست معنای رویکرد به سوی استفاده از تکنولوژی درست است. این امر به معنای تخریب تمام دستاوردهای قدیمی مان نیست. در حقیقت باید علاوه بر ایجاد تغییر در محصولات مان هویت خود را نیز حفظ کنیم. بیشک تلاش برای استفاده از هر ایده تازه ای سرانجام مناسبی در پی ندارد. فعالیت بخش های توسعه و تحقیقات در برندها نیز به همین دلیل است. وظیفه اصلی چنین بخش هایی خلق و شناسایی ایده های مناسب در راستای بهبود وضعیت برندهاست. این امر مانع استفاده ناشیانه از ایده های تازه می شود. هدف اصلی من در این بخش پیشنهاد بررسی تغییر و تحولات صنعت مان در کنار توجه به موج های تازه در زمینه فناوری است. به این ترتیب همیشه تصویر فعال و به روزی از برندمان مخابره خواهیم کرد.
4. ناکامی های برندسازی مشترک
همکاری با سایر برندها در حوزه تخصصی مان فرصت مناسبی برای ایجاد آگاهی بیشتر و جلب نظر مخاطب فراهم می آورد. به هر حال توانایی برندها در کنار هم افزایش پیدا می کند. متاسفانه به مانند هر فعالیت دیگری، در اینجا هم برخی ایرادها وجود دارد. همکاری با دیگر شرکت ها برای برندسازی امکان نابودی سازمان درونی شرکت ها را به همراه دارد. به این ترتیب همکاری با دیگر شرکت ها برای ساخت برندی مشترک باید با دقت تمام صورت گیرد. در این میان توجه به نکات ذیل ضروری است:
• چه محصول یا سرویسی مورد توجه مشتریان ما را رقبا تولید می کنند؟
• آیا شرکت مورد نظر ارزش های مشابهی با شرکت ما دارد؟
• آیا آنها از شهرت مطلوبی در تاریخشان بهره می برند؟
• اهداف آنها از همکاری به چه صورت است؟ نکته مهم در این میان هماهنگی میان اهداف ما با شرکت های مورد نظر برای همکاری است.
مطلب مرتبط: 5 کاری که در برندسازی نباید انجام دهید
آیا شما پیش از شروع به همکاری با یک شرکت دیگر اقدام به بررسی شایستگی ها و میزان هماهنگی میان دو شرکت می کنید؟ المان هایی نظیر ارزش های یک برند و الگوی روابط عمومی آن نقش موثری در جلب نظر مشتریان دارد. به این ترتیب همکاری دو شرکت با الگوهای متفاوت در زمینه کسب و کار سرانجام مطلوبی به همراه نخواهد داشت. نکته مهم در برندسازی مشترک توجه به مدت دوام آن است. متاسفانه همکاری های کوتاه مدت موجب ضربه های جبرانناپذیری بر شهرت هر کدام از شرکت ها می شود.
حفظ جایگاه به عنوان یک برند معتبر نیازمند تداوم در فعالیت مطلوب و استراتژی قوی در زمینه برنامهریزی است. کلید موفقیت برندهای بزرگ نیز در همین نکته نهفته است. آنها به ندرت اقدام به همکاری در زمینه تاسیس برندی مشترک می کنند، با این حال در صورت تمایل به چنین کاری بدون تحقیق و مطالعه پیرامون وضعیت شریک شان دست به همکاری نمی زنند. به هر حال در برندسازی پای اعتماد مشتریان به ما و محصولات مان در میان است. هیچ شرکتی هم کمترین علاقه ای به ریسک بر روی شهرت و اعتبارش ندارد.