برندینگ در طول دهه های اخیر یک عالمه تغییر جورواجور کرده است، اما هنوز هم که هنوز است بیشتر حرفه ای های این حوزه باور دارند برندسازی یک کار تیمی است؛ درست ماند فوتبال. همانطور که در یک تیم فوتبال تک روی و بی توجهی به هم تیمی ها عاقبتی بهتر از شکست های سنگین و نیمکت نشینی همیشگی بازیکن خاطی ندارد، در برندینگ هم شما نمی توانید فقط و فقط به فکر خودتان باشید و دست آخر هم انتظار موفقیت های بزرگ را بکشید. هرچه باشد برندهایی مثل نایک، آئودی یا برگرکینگ در طول دهه های متمادی به لطف تلاش های شبانه روزی هزاران نفر به جایگاه فعلی شان رسیده اند. البته در این بین استثناهایی هم هستند. مثلا برند تسلا را در نظر بگیرید، فکر می کنم شما هم تا اسم این برند می آید، ایلان ماسک و ایده های خلاقانه اش جلوی چشم تان نقش می بندد، مگر نه؟
اگر جواب شما به سوال بالا یک «بله» قرص و محکم است، بد نیست کمی درباره مفهوم سنتی برند بیشتر فکر کنیم. خب اگر برندها فقط و فقط از دل تلاش های بی وقفه هزاران نفر در کنار هم متولد می شوند، پس تکلیف کسانی مثل ایلان ماسک، استیو جابز یا حتی آنتونی رابینز چیست؟ به هر حال این افراد شهرتی بیشتر از برندهای خودشان دارند!
قبول دارم مقدمه ما مثل فیلم های نولان شما را حسابی سردرگم کرده است. پس اجازه دهید تا این پازل خیلی سخت نشده به کمک تان بیاییم. قطعه گمشده ای که در این بین به شما برای رهایی از هزارتوی پیچیده برندینگ کمک می کند، مفهوم برند شخصی (به قول فرنگی ها Personal Brand) است. ماجرا کم کم دارد از پیچیدگی درمی آید، مگر نه؟
مطلب مرتبط: چطور برند شخصی مان را بنا کنیم؟ راهنمای ورود به دنیای پرسونال برندینگ
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم دیگر دوران برندینگ به سبک یونان باستان تمام شده و کارآفرینانی که خودشان را با شرایط تازه منطبق نکنند طوری به دست فراموشی سپرده می شوند که انگار از اول هم در بازار کسی به اسم آنها وجود نداشته است. به زبان خودمانی، شما به غیر از برند اصلی تان باید به فکر دست و پا کردن یک برند شخصی هم باشید. این برند به شما کمک می کند تا هویتی مستقل از برندهای تجاری پیدا کرده تا یکه و تنها تبدیل به قهرمان مشتریان شوید.
اگر شما هم تا به حال چند باری اصطلاح برند شخصی به گوش تان خورده اما دقیقا با آن آشنایی ندارید، این مقاله مخصوص شماست. ما در ادامه قصد داریم استراتژی برندسازی شخصی را خیلی رُک و پوست کنده برای شما تعریف کنیم. بعد هم برای اینکه مطمئن شوید چنین استراتژی به کارتان می آید، زیر و بم مزایای آن را با هم مرور خواهیم کرد. خب اگر آماده هستید، کارمان را شروع کنیم.
برند شخصی چیست؟
برند شخصی مثل هر مفهوم دیگری در دنیای کسب و کار یک عالمه تعریف عجیب و غریب یا حتی متضاد با هم دارد. کافی است یک جست وجوی ساده در گوگل داشته باشید تا سرتان از حجم تعاریف مختلف برند شخصی سوت بکشد. بی شک تا وقتی یک کارآفرین تعریف درستی از استراتژی مورد علاقه اش نداشته باشد، حتی در خواب هم نمی تواند آن را اجرا کند. به همین خاطر ما هم در روزنامه فرصت امروز کارمان را با تعریف دقیق برند شخصی شروع می کنیم. پس لطفا هرچه تعریف نصفه و نیمه از این مفهوم در سرتان دارید، دور بریزید و با ما همراه شوید.
برند شخصی در ساده ترین شکل ممکن به شهرت و اعتبار یک فرد در حوزه تخصصی کارش اشاره دارد. مثلا استیو جابز را در نظر بگیرید. این کارآفرین افسانه ای اسمش تا ابد با گوشی های هوشمند گره خورده است. خب اگر کسی را سراغ دارید که تا اسم گوشی های هوشمند می آید، یاد استیو جابز نمی افتد ما را هم بی خبر نگذارید. البته ماجرای برند شخصی فقط مربوط به شهرت بادآورده نیست. هرچه باشد کسانی مثل استیو جابز به خاطر تجربه، مهارت و از همه مهمتر دستاوردهای شان در بازار حسابی شهرت دارند. اگر بخواهیم یک جمع بندی خودمانی به سبک کلاس های کنکوری داشته باشیم، برند شخصی شهرت و اعتبار کارآفرینانی به خاطر تجربه، مهارت ها و دستاوردهایی است که در بازار دارند. همانطور که می شود حدس زد، این تعریف هیچ شباهتی با تعاریف عجیب و غریب رایج ندارد و صدالبته خیلی هم مفهوم پیچیده ای نیست.
شاید فکر کنید حالا که تعریف برند شخصی را متوجه شدید، باید فورا سراغ مزایای آن برویم. قبول دارم نیت اصلی شما از مطالعه این مقاله فهمیدن این نکته است که برند شخصی به دردتان می خورد یا نه، اما قرار نیست همه کارها را سرسری پیش ببریم. همانطور که یک کارگردان وقتی فیلمنامه ای به دستش می رسد، اول از همه به فکر استراتژی برای تبدیل آن به فیلمی پرفروش است، شما هم باید نیم نگاهی به برندسازی شخصی داشته باشید. خب انتظار ندارید که یک برند شخصی حاضر و آماده پیش پای تان قرار گیرد یا صرفا با ولخرجی بتوانید اعتباری نظیر بیل گیتس برای خودتان دست و پا کنید؟
وقتی صحبت از برندسازی می شود، خیلی فکر می کنند قرار است عملیاتی مثل فرستادن تلسکوپ جیمز وب را پیاده کنند. اگر شما هم اینطور فکر می کنید، باید حسابی خیال تان را راحت کنیم، چراکه نه شما کارمند ناسا هستید و نه عرصه کسب و کار شباهتی به دنیای سیارات دارد. اگر کارآفرین باهوشی باشید، احتمالا خیلی زود پیش خودتان حدس و گمان هایی درباره برندسازی شخصی زده اید. ساده ترین تعریف از برندسازی شخصی مربوط به فرآیند ایجاد و در دسترس قرار دادن برند شخصی است. بر این اساس برندسازی شخصی در واقع مرحله اجرایی کار است که در آن یک کارآفرین ساده با استفاده از تکنیک های مختلف برند شخصی اش را ایجاد کرده و حسابی سری در میان سرها درمی آورد.
حالا که تعریف برند شخصی و برندسازی شخصی را به خوبی یاد گرفتید، نوبتی هم باشد باید سری به مزایای این استراتژی بزنیم. اصلا بر فرض که تعریف ما از این دو مفهوم کاملا دقیق و کاربردی باشد، آیا اصلا برند شخصی به درد شما می خورد یا بیشتر شبیه تبلی توخالی است؟ در بخش بعدی ما سعی می کنیم به این سوالات جواب دندانگیری بدهیم تا خیال تان بابت استفاده از برند شخصی راحت شود.
مطلب مرتبط: 4 دلیل برای ایجاد برند شخصی
مزایای برند شخصی: هر کارآفرین یک برند!
برند شخصی یا هر استراتژی دیگری تا زمانی که سیر تا پیاز آن را بررسی نکرده باشید، می تواند شما را به دردسر بیندازد. به هر حال شما اعتبار برندتان و از همه مهمتر جایگاه فعلی تان در بازار را از سر راه نیاورده اید که با یک استراتژی ناشناس به باد دهید. حتی یک خلبان باتجربه هم تا از سلامت فنی یک هواپیما مطمئن نشود و گزارش دقیقی درباره آن به دستش نرسد، 100سال هم مسئولیت یک پرواز را قبول نخواهد کرد. خب مگر شما چه چیزتان از یک خلبان کمتر است که می خواهید سرنوشت خودتان را به دست سرنوشت بسپارید؟
ما برای اینکه شما همین اول راهی خیلی خوب با برند و برندسازی شخصی آشنا شوید، چندتا از مهمترین مزایای آن را برای تان کنار گذاشته ایم. در ادامه سعی می کنیم با بررسی دقیق این مزایا خیال شما را بابت استفاده از برند شخصی راحت کنیم. این شما و این هم مزایای برند شخصی.
جلب اعتماد مشتریان در یک چشم به هم زدن
اگر دور دنیا را در هشتاد روز بگردید، احتمالا کلی شگفتی تازه به چشم خواهید دید اما محال است حتی یک کارآفرین را پیدا کنید که دوست نداشته باشد اعتماد تک تک مشتریان بازار را جلب کند. هرچه باشد وقتی شما اعتماد مشتریان را داشته باشید، خود به خود خیلی از درها به روی تان باز می شود و همینطور سود است که به حساب تان سرازیر خواهد گشت. حتما دارید پیش خودتان فکر می کنید یک برند شخصی چطور می تواند این همه کار برای تان انجام دهد، مگر نه؟ خب اجازه دهید بدون هیچ مقدمه ای دلیل این تاثیر شگفت انگیز را توضیح دهیم.
وقتی شما کارآفرینی مثل ایلان ماسک را با برند شخصی اش در نظر می گیرید، اول از همه به یاد چه چیزی خواهید افتاد؟ از ثروت فوق العاده و بعضی از اظهارنظرهای جنجالی این شخصیت دوست داشتنی که بگذریم، توانایی وی در بیان مهارت ها و اثبات این نکته که می تواند معادلات بازار را به هم بزند حسابی آدم را میخکوب می کند. فکر می کنم همین نکته برای توجه ویژه به برند شخصی کافی باشد، مگر نه؟
شما در قالب برند شخصی می توانید سیر تا پیاز داستان کارآفرینی و دلیل حضورتان در بازار را برای مشتریان توضیح دهید. اگر تا به حال بارها و بارها با نگاه های سرد مشتریان رو به رو شده اید، دلیل آن بی تفاوتی خریداران نسبت به دلیل فعالیت تان در بازار است. ماجرای شما در اینجا مثل وضعیت تیم های معمولی است که تا وقتی رقبایی مثل رئال مادرید یا بایرن مونیخ بلیت فروشی می کنند، حتی یک نفر هم سراغ تماشای بازی های شان نمی رود. برندسازی شخصی هم خیلی ساده و خودمانی به شما برای تبدیل شدن به رئال مادرید دنیای کسب و کار کمک می کند.
کارآفرینانی که به طور مداوم از فعالیت های خود در قالب برند شخصی به مشتریان اطلاعات می دهند، به مرور زمان تبدیل به منبع مشاوره و دریافت اطلاعات همه مردم می شوند. اینطوری شما نه تنها یک کارآفرین موفق، بلکه دوست و مشاوری مطمئن نیز برای مشتریان تان خواهید بود. خب مگر یک کارآفرین چیزی بیشتر از این هم در بازار می خواهد؟
مطلب مرتبط: چرا برند شخصی برای هر کارآفرینی ضروری است؟
ایجاد تمایز با رقبا
با یک نگاه ساده به بازارهای مختلف می شود به راحتی سطح بالای رقابت در آنها را فهمید. شما لازم نیست مثل وارن بافت یک سرمایه گذار حرفه ای باشید تا متوجه سختی های دوام آوردن در بازار شوید. باور کنید یا نه، این روزها جایی برای کارآفرینان معمولی یا آنهایی که با خوش خیالی محض به تکنیک های دسته چندم دل خوش کرده اند، نیست. پس شما یا باید تمایزی مشخص بین خودتان با بقیه ایجاد کنید یا اینکه منتظر شکستی خجالت آور بمانید.
کارآفرینانی که برند شخصی دارند، سطح ارتباطات شان با مشتریان به طور چشمگیری با بقیه فرق دارد. این یعنی شما با یک اشاره می توانید به راحتی پیام تان را به مخاطب هدف رسانده و امیدوار باشید آنها حرف تان را باور کنند. بی شک بقیه کارآفرینان یا به عبارت دقیق تر رقبای شما چنین فرصتی را در دست ندارند. پس طبیعی است شما خیلی سریع تبدیل به گزینه ای محبوب برای مشتریان و صدالبته متفاوت شوید. همانطور که مردم حاضرند برای تماشای آثار اسکورسیزی یا تارنتینو ساعت ها در صف خرید بلیت معطل باقی بمانند، شما هم با یک برند شخصی درست و حسابی می توانید کاری کنید که مشتریان معطلی چند ساعته برای خرید محصولات شما را به خرید فوری و بی دردسر از رقبای تان ترجیح دهند. اشتباه نکنید، اینجا اصلا خبری از یک معجون جادویی نیست، بلکه فقط پای ایجاد تمایز با برند شخصی در میان است.
معمولا کارآفرینان وقتی برند شخصی شان را راه می اندازند، سرمایه گذاری زیادی روی شبکه های اجتماعی خواهند کرد. این امر به شما کمک می کند تا هر لحظه که اراده کردید فقط با چند کلیک پیام تان را به مخاطب هدف تحویل دهید. اگر هم کمی تعریف و تمجید، صدالبته با دلیل، از خودتان را چاشنی کار کنید، دیگر به مرور زمان ناخودآگاه هیچ کارآفرین یا برند دیگری به چشم مشتریان هم نخواهد آمد؛ چه برسد به اینکه بخواهند از آن خرید هم بکنند!
مشتریان دنبال تان خواهند آمد
آیا تا به حال پیش خودتان فکر کرده اید برندهای بزرگی مثل اپل یا مایکروسافت چرا خیلی فعالیت تبلیغاتی ندارند؟ اگر کمی دقیق تر به ماجرا نگاه کنید، چنین برندهایی خیلی اصراری به مشتریان برای خرید از برندشان هم نمی کنند، اما در عوض انگار این مشتریان هستند که بی وقفه دنبال خرید از برندهای بزرگند. بی شک عوامل بسیار زیادی در این وضعیت تاثیر دارد، اما یکی از مهمترین نکات در این میان نقش برند شخصی در افزایش فروش است. ماجرا جالب شد، نه؟
بدون شک جلب نظر و توجه مشتریان اگر به اندازه جان به در بردن از هفت خان رستم سخت تر نباشد، حداقل ساده ترین کار دنیا هم نیست. مزیت برند شخصی در این بین ارائه یک چهره انسانی به مشتریان است. اگر شما هم تا به حال از دست فضای خشک و بی روح دنیای کسب و کار خسته شده اید، بی برو برگشت برند شخصی می تواند ذهنیت تان را زیر و رو کند. سر و کار داشتن با کارآفرینی که از قضا صاحب اصلی برند شخصی اش است، حس بسیار خوبی به مشتریان می دهد. دست کم در چنین شرایطی مشتریان می دانند یک قرار ویژه با رئیس یک برند دارند که اتفاقا قبلا خیلی خوب در شبکه های اجتماعی یا دیگر برخوردهای عادی با او آشنا شده اند.
وقتی شما با چهره و رفتاری کاملا عادی در کنار مشتریان تان فعالیت می کنید، دیر یا زود توجه ویژه آنها را کسب خواهید کرد. این افتخار دقیقا مثل کسب مدال طلای المپیک باارزش و صدالبته پولساز است. در چنین موقعیت هایی این مشتریان هستند که دیگر بی وقفه دنبال برند شما خواهند آمد. پس منتظر چه هستید؟ همین امروز برند شخصی تان را راه اندازی کرده و دنبال جلب نظر مشتریان باشید. اینطوری می توانید در یک چشم به هم زدن موقعیت تان در بازار را زیر و رو نمایید.
مطلب مرتبط: دلایل اهمیت برند شخصی
توسعه خودکار ارتباطات
اگر همین حالا از شما بپرسیم اسم چندتا مدیرعامل در برندهای بزرگ را بلد هستید، چه جوابی خواهید داشت؟ بی شک اسم هایی مثل ایلان ماسک، تیم کوک یا حتی بیل گیتس خیلی سریع به ذهن آدم می رسد، با این حال وقتی پای مدیرعامل برندهایی مثل بنز یا آدیداس در میان باشد، اغلب مردم چیزی جز یک سکوت طولانی برای ارائه ندارند. واقعیت این است که مدیران عامل مشهور بدون استثنا دارای برند شخصی هستند. دقیقا به همین خاطر هم اسم آنها بی کم و کاست در ذهن من و شما حک شده است. پس اگر کسی شما را در بازار نمی شناسد یا بی تفاوت از کنارتان عبور می کنند، شما شاید روی کاغذ برند شخصی داشته باشید اما هنوز حتی یک قدم هم به سوی داشتن یک برند شخصی کاربردی حرکت نکرده اید؛ به همین سادگی!
آیا تا به حال پیش خودتان فکر کرده اید چطور می توانید با دوتا کارآفرین بزرگتر از خودتان آشنا شوید؟ اینکه آدم با غول های دنیای کسب و کار ارتباط نزدیکی داشته باشد، ایده ای است که حتی در خواب هم می تواند آدم را حسابی هیجان زده کند. البته ماجرا در اینجا خیلی هم سرراست نیست. کافی است خودتان را جای کارآفرینان بزرگ قرار دهید تا متوجه جذابیت بی نهایت پایین ارتباط و تعامل با صفر کیلومترهای بازار شوید. به زبان خودمانی، کارآفرینان بزرگ وقت شان را از سر راه نیاورده اند که با هر کسی تلف کنند. بنابراین شما یک دلیل محکم برای ترغیب آنها به تعامل با خودتان لازم دارید. اگر نظر ما را بخواهید، هیچ چیز به اندازه یک برند شخصی بی عیب و نقص نمی تواند نظر کارآفرینان درجه یک دنیا را جلب کند.
شاید پیش خودتان فکر کنید مگر می شود برند شخصی اینقدر سریع کار شما را متحول کند. در جواب باید به شما بگوییم نه تنها چنین چیزی کاملا واقعی است، بلکه دلیل کاملا ساده ای هم دارد. وقتی شما برند شخصی درست و حسابی دارید، دیگر لازم نیست با تک تک افراد مورد نظرتان گفت وگوی رو در رو داشته باشید. در عوض برند شخصی تان 80-70 درصد مواقع جای شما صحبت می کند. اگر هم یک فرد بی نهایت مهم به پست تان خورد، آن وقت می توانید خودتان دست به کار شده و گپ دوستانه ای با فرد مورد نظر داشته باشید.
متاسفانه خیلی از کارآفرینان به هر نکته جزئی که فکرش را بکنید توجه می کنند به جز برند شخصی به این مهمی. نتیجه کار هم می شود یک عالمه کارآفرینی که نه تنها مهارت ارتباطی بالایی ندارند، بلکه حتی دو نفر به جز دوستان شان یک کلمه هم درباره شان چیزی نشنیده اند. خب اگر فکر می کنید با چنین شرایطی کارآفرینان قصه ما میتوانند تبدیل به مولتی میلیاردرهای بزرگ شوند، احتمالا شوخی تان گرفته است!
جلب نظر بیشتر در دنیای آنلاین
اگر تا همین یک دهه قبل کسی می گفت گوشی های موبایل جای تعاملات روزمره آدم ها با یکدیگر را می گیرد، احتمالا حتی یک نفر هم چنین حرفی را جدی نمی گرفت. هرچه باشد برای هزاران سال بهترین راه ارتباط میان آدم ها ملاقات های حضوری بود. البته این ماجرا تا قبل از ورود شبکه های اجتماعی و انقلاب گوشی های هوشمند صحت داشت. از یک دهه قبل تا الان، به ویژه در طول دوره همه گیری کرونا، دیگر کمتر کسی حوصله قرارهای حضوری یا حتی بی دلیل از خانه بیرون زدن را دارد. در عوض کافی است یک گوشی هوشمند داشته باشید تا مثل کارآگاه گجت همه کارهای سخت را در یک چشم به هم زدن انجام دهید.
همانطور که بازی های کامپیوتری مثل فیفا چند سالی هست جای تحرک کودکان و فوتبال بازی کردن در پارک ها را گرفته، شبکه های اجتماعی هم دیگر جایی برای بازاریابی و برندینگ به سبک کلاسیک نگذاشته است. این یعنی شما می توانید در یک چشم به هم زدن و فقط با چندتا کلیک ارزان قیمت محتوای بازاریابی و برندینگ تان را پیش روی مخاطب هدف قرار دهید؛ به همین سادگی!
امیدوارم توضیح مختصر ما درباره سادگی بازاریابی و برندینگ در شبکه های اجتماعی خیلی شما را جوگیر نکرده باشد، چراکه شما بدون یک برند شخصی خیلی شانسی برای جلب نظر کاربران ندارید. هرچه باشد کاربران در فضای آنلاین وقت شان را از سر راه نیاورده اند. این یعنی هر کاربر قبل از توجه به یک برند کلی حساب و کتاب می کند. در این بین هم اصلا جایی برای کارآفرینان معمولی نیست. پس شما باید دست کم یک برند شخصی داشته باشید تا کاربران جایی در برنامه شلوغ شان برای تعامل با شما باز کنند. وگرنه کلاه تان حسابی پس معرکه خواهد بود.
حالا که متوجه شدید برند شخصی چطور به شما کمک می کند تا در شبکه های اجتماعی بیشتر دیده شوید، بد نیست یکی دو تا تکنیک هم برای حضور بی دنگ و فنگ در شبکه های اجتماعی یاد بگیرید. اولین توصیه پیشنهادی ما در این بخش بارگذاری محتوا در زمان های مشخص است. این روزها مردم بیشتر عصرها و تا پاسی از شب در شبکه های اجتماعی مشغول گشت و گذار هستند. پس لطفا هر فکر و خیالی برای تولید محتوا در کله سحر را فراموش کنید. به علاوه، شما نباید حتی سمت تولید محتوای طولانی بروید. شما را نمی دانم، ولی خود بازاریاب ها هم گاهی حوصله مرور محتوای طولانی شان را ندارند. پس در این میان نباید خیلی از کاربران عادی انتظار داشت.
مطلب مرتبط: ایجاد برند شخصی با 5 راهکار ساده
بعد از اینکه شما زمان درست برای بارگذاری محتوا را متوجه شدید، دیگر فقط یک گام تا موفقیت در تبدیل برند شخصی تان به قهرمان کاربران باقی مانده است. این قدم طلایی تداوم در تولید محتواست. یادتان باشد قرار نیست یک ماه یا حتی یک سال مثل بنز محتوا تولید کنید و بعد هم کاملا مشتریان و کاربران را فراموش کنید. اگر شما ریسک و هزینه های فعالیت در شبکه های اجتماعی را پذیرفته اید، باید این کار را در طولانی مدت انجام دهید، در غیر این صورت حتی یک پنی هم گیرتان نخواهد آمد و خیلی شانس بیاورید مشتریان با صدای اعتراض شان شما را از بازار به در نخواهند کرد.
تبدیل شدن به چهره ای ماندگار در بازار
وقتی صحبت از دنیای فوتبال می شود، کسانی مثل رونالدو، مسی یا زیدان مثل اسطوره های بی رقیب در ذهن طرفداران حاضر و آماده هستند. این وضعیت درباره بسکتبال با مایکل جردن و لبران جیمز تکرار می شود. خلاصه که در هر حوزه ای چندتا اسطوره درجه یک وجود دارند تا حسابی هوش و حواس مردم را ببرند. بی شک دنیای کسب و کار هم در این میان تافته جدا بافته نیست. برندهایی مثل سامسونگ یا سونی در کنار افرادی مانند جف بزوس و ریچارد برانسون برای همیشه در ذهن مشتریان نقش بسته اند. حالا شما هر کاری هم که بکنید، به این زودی ها اسامی مورد نظر از ذهن کسی پاک شدنی نیست. شاید فکر کنید این مسئله بیشتر به شانس کارآفرینان بستگی دارد، اما راستش را بخواهید اینجا فقط پای معجزه برندینگ در میان است. یک برند خوب، چه تجاری چه شخصی، می تواند طوری اسم شما را در ذهن مشتریان حک کند که تا 100 سال هم هیچ برند دیگری به گرد پای تان نرسد.
اگر شما هم دوست دارید مثل سوپراستارهای هالیوودی برای دهه ها در ذهن مشتریان باقی بمانید، کافی است به یک سوال بی نهایت ساده جواب دهید: چرا مشتریان باید شما را به یاد بسپارند؟
احتمالا سوال بالا در نگاه اول بی نهایت پیش پا افتاده به نظر می رسد، اما اگر کمی به آن فکر کنید می بینید جوابش به همین سادگی ها هم پیدا نخواهد شد. اینکه چرا مشتریان باید برند شما را دوست داشته باشند، مثل این است که از فیلم بازهای دوآتیشه درباره دلیل علاقه شان به هیچکاک سوال کنیم. شما را نمی دانم، ولی من به عنوان یک طرفدار مبتدی سینما احتمالا از حس و حال فیلم های هیچکاک و طرز متفاوت کارگردانی اش یک جواب دندانگیر سرهم خواهم کرد. حالا اگر شما هم بتوانید برای دلیل علاقه مشتریان به برندتان یک چنین دلیلی سرهم کنید، دیگر مو لای درز کارتان نخواهد رفت.
یادتان باشد دلایلی که مشتریان برای دوست داشتن برند شخصی شما پیدا می کنند، کم و بیش ریشه در فعالیت تان دارد. پس از این به بعد وقتی یک استراتژی یا اقدام تازه در بازار انجام می دهید، خیلی خودمانی از خودتان بپرسید نتیجه این کار چقدر روی نظر مشتریان نسبت به برند شخصی تان اثر خواهد داشت؟ بی شک جواب این سوال می تواند وضعیت شما را از این رو به آن رو کند!
کنترل درک مشتریان از کسب و کارتان
اجازه دهید این بخش را با یک مسئله کلیدی شروع کنیم. آیا کسی را سراغ دارید که اعتراف کند کارش خیلی سخت و مهم نیست؟ لازم نیست به خودتان زحمت دهید و واقعا دنبال چنین کسی بگردید، چراکه حتی یک نفر هم در دنیا نیست که از کاری هر چقدر ساده قله ای به بلندی اورست نسازد. البته چنین داستان های افسانه ای کمتر در بین مشتریان خریدار دارد. حالا اگر به شما بگوییم با برند شخصی می شود کاری کرد که مشتریان باور کنند شما مهمترین کارآفرین دنیا با کاری بی نهایت حساس هستید، نظرتان چه خواهد بود؟
ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم فخرفروشی به دیگران اصلا کار خوبی نیست. در این بین هم فرقی میان زندگی شخصی یا بازار پرزرق و برق تجارت بین الملل نیست. با این حال اگر شما کمی پز برندتان و کارهایی که می کنید را ندهید، همه فکر می کنند فعالیت تان هیچ اهمیتی ندارد و خیلی بی تفاوت از کنار کسب و کارتان عبور خواهند کرد. پس سعی کنید کمی مثل منتقدان سینمایی از فیلمی که به ظاهر هیچ چیز خاصی ندارد، یک اثر درجه یک با کلی پیچ های داستانی حیرت انگیز بسازید. اینطوری می توانید درک مشتریان از برندتان را مدیریت کرده و همیشه در صدر فهرست برندهای محبوب آنها باقی بمانید.
مطلب مرتبط: 5 گام ایجاد برند شخصی قدرتمند
یک مثال دم دستی از کسب و کاری که فعالیتش را بی نهایت جذاب و کمی هم پیچیده به مشتریان گزارش می کند، برند تسلا است. شما را نمی دانم، ولی به نظر من که ایلان ماسک اگر کارآفرین نبود، بی برو برگشت رمان نویس درجه یکی می شد. هرچه باشد یک عالمه برند دیگر هم در سراسر دنیا خودروی برقی تولید می کنند، اما ایلان ماسک کاری کرده که تا اسم خودروهای پاک می آید، همه به فکر تسلا و خط تولید فضایی اش بیفتند. این کار نه فقط به لطف تبلیغات خشک و خالی، بلکه تا حد زیادی با حساب ویژه بر روی برند شخصی ایلان ماسک اتفاق افتاده است. خب اگر ایلان ماسک می تواند اینطوری در بازار برای خودش یکه تازی کند، چرا شما نتوانید؟
وقتی شما برند شخصی ندارید، مردم خودشان درک دست و پاشکست های از برند شما پیدا می کنند. با این حال وقتی خودتان سکان هدایت برند را در دست بگیرید، دیگر مجالی برای فکر و خیال های منفی درباره برندتان باقی نمی ماند. از آنجایی که برند شخصی مربوط به خود شماست، اگر بتوانید درک مردم از آن را مدیریت کنید، طوری قدرت تان برای تاثیرگذاری بر روی مشتریان افزایش پیدا می کند که نگو و نپرس.
نشان دادن شخصیت تان به مشتریان
خرید کردن از برندهای مختلف یا پرسه زنی در پاساژهای بزرگ یکی از بهترین تفریح های دنیا برای اغلب مردم محسوب می شود. البته به شرط اینکه گذرتان به یک برند نچسب و بی روح نیفتد که در این صورت کل خوشگذرانی ساعت های قبل از دماغ تان در خواهد رفت. صرف نظر از بعضی کارآفرینان که فکر می کنند هرچه جدی تر باشند مشتریان بیشتر عاشق شان می شوند، بعضی از برندها هم هیچ ارزشی برای مشتریان قائل نیستند. مشتریان هم در عوض آنقدر به چنین برندهایی بی توجهی می کنند تا دیگر اثری از آنها در بازار باقی نماند. اگر شما دوست دارید یک برند شخصی درجه یک داشته باشید که مثل سه گانه پدرخوانده برای همیشه نقل مجالس باشد، باید کمی روی روابط عمومی تان کار کنید. اشتباه نکنید، ما انتظار نداریم شما یک شبه تبدیل به فردی مثل جیم کری با مهارت های ارتباطی بی نهایت بالا شوید، بلکه در عوض می توانید کمی از خودتان و تجربه های مختلف خود برای مشتریان حرف بزنید. اینطوری برند شخصی تان از حس و حال بی نهایت خشک درمی آید و مشتریان هم کم کم به شما اعتماد خواهند کرد.
باور کنید یا نه، این روزها به اندازه تک تک کارآفرینان در چهارگوشه دنیا برند شخصی وجود دارد. البته نیمی از این برندهای شخصی اصلا هویت مشخصی ندارند و مشتریان هم نهایتا 10 درصد برندهای شخصی دنیا را می شناسند. بنابراین اگر شما هم دوست دارید در فهرست برندهای شخصی مورد علاقه مشتریان باشید، باید از همین امروز آستین ها را بالا بزنید و با ماجراهای جذاب و صدالبته واقعی درباره سرگذشت تان وارد گود شوید. قول می دهیم، اگر این نکات را دقیقا اعمال کنید، بی برو برگشت موفقیت تان حتمی خواهد بود.
سخن پایانی
کلاس درس ما درباره مزایای برند شخصی دیگر به دقایق پایانی اش رسیده است. پس قبل از اینکه زنگ تفریح بخورد، اجازه دهید یک جمع بندی و نتیجه گیری خودمانی به سبک کلاس های درسی داشته باشیم. شما در این مقاله با چیستی برند شخصی و مزایای آن کاملا آشنا شدید. از اینجا به بعد دیگر همه چیز بستگی به درک شما از وضعیت کاری و نیاز خودتان دارد. اگر فکر می کنید به مرحله ای رسیده اید که برند شخصی اوضاع تان را از این رو به آن رو کند، نباید حتی یک لحظه را هم تلف کنید.
مطلب مرتبط: معمای ساخت برند شخصی در شبکه های اجتماعی
من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله به شما کمکی هرچند کوچک برای آشنایی با برند شخصی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا مشکلی در رابطه با این مفهوم داشتید، ما همیشه منتظر کامنت های شما هستیم. پس لطفا خجالت را کنار گذاشته و حرف تان را زیر همین پست یا از طریق ایمیل و شبکه های اجتماعی با ما در میان بگذارید.
منابع: