ایلان ماسک (Elon Musk)، رئیس و مدیرعامل سرافکنده شرکت تسلا(Tesla)، بدون شک یکی از جنجالی ترین چهره های عرصه خود به حساب می آید. برای برخی وی رهبر و پیشرویی در عرصه خودش محسوب می شد که به فضا و موتورهای سوخت داخلی استفاده شده در وسایل نقلیه و فضاپیماها نه تنها به عنوان موانع پیچیده ای نمی نگریست، بلکه آنها را در لیست دستاوردهای بعدی شرکت های خود، سپیس ایکس (SpaceX) و تسلا جای می داد. برخی دیگر ایلان ماسک را به عنوان نمونه ای واقعی از یک رهبر دمدمی مزاج به حساب می آورند که نشان دهنده محدودیت های قوه تخیل، مهار شخصی و فعالیت بیش از حد است. حتی برخی پا را پیشتر گذاشته و ادعا می کنند او از اختلال ایکاروس (Icarus Complex) رنج می برد -اختلالی که معمولاً به افراد بیش از حد و به طور غیرمنطقی بلندپرواز گفته می شود- به صورتی که یک بال مومی اش حساب توییتر و دیگر بالش غرور و احساسات مهارنشدنی اش است.
ایلان ماسک نه تنها سفر به نزدیکی خورشید را میسر کرده است بلکه سابقه توییت های بی پروای بی شماری را نیز در کارنامه خود دارد. در نهایت یکی از همین توییت ها منجر به شکایت کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (اس. ای. سی.) از وی و جریمه 20 میلیون دلاری او شد. همچنین ماسک مجبور به کناره گیری از سمت خود در شرکت تسلا ظرف مدت 45 روز شد. شرکت تسلا موافقت به پرداخت 20 میلیون دلار به عنوان جریمه در ازای ناتوانی و کم کاری خود در جلوگیری از ارتباطات و دخالت های ایلان ماسک در این شرکت -که تقریباً غیرممکن است- کرد.
همچنین این شرکت موظف به انتخاب دو مدیر مستقل به عنوان جایگزین ایلان ماسک در هیات مدیره -که دارای 9 عضو از جمله برادر ایلان ماسک بود- شد. تمامی این خسارات نشان دهنده این است که رد و بدل کردن ارتباطی کوچک و 280 حرفی، می تواند عواقب بسیار بزرگ و غیر قابل پیش بینی داشته باشد. در اینجا جا دارد از سخن پرمعنای مخترع معروف، بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) یاد کنیم که می گوید «اگر پای تان به اشتباه پیچ بخورد بعد از مدتی خوب خواهید شد، اما اگر زبان تان به اشتباه بچرخد شاید هیچ گاه از عواقب آن رهایی نیابید». شاید اگر ایلان ماسک به این سخن دقت بیشتری داشت می توانست جلوی سقوط 30درصدی ارزش سهام شرکت تسلا را بگیرد. سهام این شرکت در 7آگوست 2018، 379.55 دلار ارزش داشت و این رقم در 28 سپتامبر به مبلغی حدود 264.77 دلار سقوط کرد.
مطلب مرتبط: توصیه عجیب ایلان ماسک به کارآفرینان
با این حال می توان گفت به لحاظی ایلان ماسک شانس زیادی آورد که توانست قرارداد را با این شرایط خاتمه دهد، زیرا دادخواهی اصلی اس.ای.سی. مجازات محرومیت همیشگی ایلان ماسک از مدیریت هرگونه شرکت عمومی را خواستار بود و با تصمیم نهایی دادگاه به جریمه 20میلیون دلاری و کناره گیری وی از ریاست شرکت تسلا کاهش یافت. در صورتی که مجازات اصلی نهایی می شد، خدشه بزرگی بر چهره وی به عنوان یک الگو در پیشرفت تکنولوژی و رهبری موفق وارد می آمد. اینکه واکنش بازار و هیات مدیره تسلا به این جرایم سنگین چه خواهد بود را بعداً مشاهده خواهیم کرد؛ اما نکته مهمتر واکنش سرمایه گذاران شرکت تسلا با سهام 50 بیلیون دلاری، به توییت ایلان ماسک است که منجر به زیانی 40 میلیون دلاری شد. توییت شومی که در 7آگوست اتفاق افتاد و ایلان ماسک در آن اعلام کرد تصمیم به خصوصی سازی شرکت و تبدیل ارزش هر سهام به 420 دلار دارد. پس از ارسال این توییت شایعاتی مبنی بر دست داشتن سعودی ها در این اقدام پخش و باعث افت هرچه بیشتر ارزش سهام شرکت شد، اما در نهایت کاشف به عمل آمد که این توییت تنها یک شوخی ساده از طرف ایلان ماسک برای سرگرم کردن دوست دخترش بوده است.
همانطور که بعدتر نیز مشخص شد هیچ گونه قراردادی مبنی بر خصوصی سازی این شرکت وجود نداشت و این توییت تنها سبب تعجب و سردرگمی سهامداران و اس.ای.سی. شد. پس از همین توییت بود که سعودی ها یک سرمایه گذاری به ارزش یک بیلیون دلار در شرکت لوسید (Lucid) -که یکی از رقبای تسلا به حساب می آید- انجام دادند. این زنجیره از خسارات و اشتباهات، نشانگر عواقب ناخواسته ای است که یک توییت نامعقول به همراه دارد.
گرچه این توییت ممکن است یکی از پرهزینه ترین توییت هایی باشد که ایلان ماسک یا هر شخص دیگری تاکنون پست کرده است، اما غیرمعقول ترین توییت به حساب نمی آید؛ هرچند از آنجایی که این کار نشان دهنده وجود مدیرعاملی است که تمرکز کافی بر روی شرکت و اهداف آن ندارد، می تواند به بدنامی هرچه بیشتر ایلان ماسک بیفزاید. در حادثه ناگواری که در تایلند اتفاق افتاد و باعث به دام افتادن 12 فوتبالیست (پسربچه) و مربی آنان در یک غار سیل زده شد، بار دیگر تسلا پرحرفی و نامعقولی خود را در توییتر به همگان نشان داد. این بار تسلا بحث خود را با یک غواص بریتانیایی به نام ورنون انسورث (Vernon Unsworth) بر سر نفرستادن زیردریایی که تسلا قول آن را برای کمک به افراد به دام افتاده داده بود، از سر گرفت. شروع کار یک توییت منطقی و بی آزار از طرف ورنون بود که در آن از تسلا به دلیل عمل نکردن به وعده خود و نفرستادن زیردریایی گله کرده بود. هرچند نجات معجزه آسای تمامی افراد در آن غار باید به این نزاع توییتری پایان می داد، اما چنین اتفاقی نیفتاد. این قضیه به زنجیره ای از توییت ها کشیده شد و در آنها ایلان ماسک ورنون را متهم به انحراف و کودک آزاری کرد. تمامی این اتهامات در نهایت منجر به اقدامات قانونی علیه ایلان ماسک شد و هنوز هم دادگاهی در این باره جریان دارد. تمامی این موضوعات، حواس پرتی های غیرضروری به حساب می آیند. شاید 40 میلیون دلار در حساب بانکی ایلان ماسک یا تسلا پول خرد به حساب بیاید، اما این قضایا می تواند نشانگر نبود مدیریت و تمرکز کافی در یک شرکت باشد و در آینده خسارات هنگفتی برای آنها به بار آورد.
مطلب مرتبط: ایلان ماسک از ریاست هیات مدیره تسلا برکنار شد
این حواس پرتی ها می توانند منجر به از دست دادن مجریان و مدیران کلیدی، فرصت های خصوصی سازی برای شرکت های نیازمند و اعتماد مشتریان شرکت شوند و همچنین نگرانی هایی را از لحاظ کیفی و امنیتی برای شرکت ها به بار آورند. زمانی که شما محصولی چون ماشین تسلا ارائه می کنید که می تواند وابستگی ماشین های نقلیه به کربن و سوخت های فسیلی را از بین ببرد، به مشاجره بر سر ضرر و زیان های احتمالی موتورهای وسایل نقلیه برای محیط زیست یکبار برای همیشه پایان دهد و حتی برای راندن آن نیاز به دست نداشته باشید، طبیعتاً باید خطرات این نوآوری را نیز به جان بخرید. شاید بر اثر تلاش های چنین شرکت هایی، رانندگان بتوانند هر زمان که خواستند دست از فرمان بکشند و به کار خودشان مشغول شوند، اما وظیفه بسیار بزرگ تری بر گردن آنانی است که در رأس شرکت های این چنینی مشغول به کار هستند.