کسب و کارهایی که به دنبال رشد هستند معمولا به طور عجیبی به «رژیم گیران زنجیره ای» شباهت دارند.
فرآیند به خصوصی برای دستیابی به یک وزن سالم وجود دارد که همیشه کارآمد خواهد بود. به جای تغذیه هایی که با نگهدارنده ها فرآوری شده اند، غذاهای فرآوری نشده مصرف کنید. خوب بخوابید، مقدار زیادی آب بنوشید و حداقل سه بار در هفته ورزش کنید، هم تمرین های هوازی و هم استقامتی. برای 90درصد از افراد، این مسیری است که به سوی سلامتی می رود، اما با این حال، بسیاری هستند که از رژیمی به رژیم دیگر می روند، بدون هیچ نتیجه پایدار.
ایجاد رشد کسب و کار چنین فرآیند ثابت شده مشابهی را دنبال می کند. فقط سه راه برای ایجاد رشد وجود دارد: مشتریان بیشتر، تراکنش های بیشتر یا سود بیشتر در ازای هر تراکنش. در تمامی این سه مورد، شما باید ارزش خاصی را که به بازار ارائه می دهید مشخص کنید و آن ارزش را به فردی که تمایل و امکان خرید آن را دارد، منتقل کنید. محصول خود را با مقدار پولی معاوضه کنید که کمتر از ارزشی باشد که شما ارائه می دهید. همین کار را برای دستیابی به رشد حداکثری ادامه دهید.
اکثر کارآفرینانی که به دنبال رشد هستند، حتی با دانش به این فرمول اثبات شده، باز هم مانند رژیم گیران در همان چرخه بی فایده گیر می افتند. آن ها از یک راهبرد به راهبرد دیگر می روند، در حالی که هنوز هم به گونه ای امیدوارند که پیشنهاد درخشان بعدی قطعه گم شده پازل باشد. برای هر دو این گروه ها، افراد دانایی وجود دارند که انتظار این را می کشند که دندان های خود را فرو کرده و «مثلاً» یک کشف «حل کننده مسائل» را ارائه دهند، با تضمین اینکه دستیابی به اهداف آن ها را تبدیل به یک واقعیت خواهد کرد.
چه شما از سندرم اشیای درخشان رنج می برید و یا اینکه فقط می خواهید از چاله های ایجاد لید(مشتریان بالقوه) که دیگر شرکت ها را از دستیابی به موفقیت عاجز کرده اند اجتناب کنید، جای درستی آمده اید. به خواندن ادامه دهید.
مشکل از راهبرد رشد شما نیست
زمانی که یک متخصص تغذیه در باشگاه به من گفت که یک لیوان 200گرمی از آب پرتقال به اندازه کل شکری که باید در یک روز مصرف کنم، شکر دارد، اصلا باورم نمی شد. من فکر می کردم که جایگزین کردن کیک و بستنی با میوه تغییر جهت فوق العاده ای است. ظاهراً اشتباه می کردم. بسیاری از کارآفرینان به همین صورت در مورد رشد کسب و کار دچار اشتباه می شوند.
هیجان زده شدن در مورد قدم بزرگ بعدی عادی است، اما اگر راهبردهای رشد دیجیتال متعددی را امتحان کرده اید و نتایج مطلوبی دستگیرتان نشده است، یک راهبرد جدید دیگر راه حل شما نخواهد بود. به جای این کار، باید مسائل مکرری را که راه بازگشت سرمایه مثبت شما را سد کرده اند شناسایی کرده و از بین ببرید. در طول سال ها من متوجه شده ام که مقصر اکثر شکست های سیستم های رشد این اشتباهات رایج هستند.
1. عدم آشنایی با چرخه حیات خریدار
بسیاری از کسب و کارها از طریق تبلیغ به افرادی که بلافاصله آماده خرید هستند و مشتریان معرفی شده به بقای خود ادامه می دهند. آن ها انتظاراتی که در اوایل فرآیند خرید وجود دارد را به عنوان «لید بد» می شناسند. نام های تجاری حرفه ای از لیدها از همان مرحله نخست که کشف مشکلات شان است، تا یافتن یک همکار برای حل مشکلات شان، به آن ها رسیدگی می کنند. زمانی که قیف بازاریابی شما در اوایل فرآیند خرید لیدها را درگیر می کند، شما ارتباطاتی خواهید ساخت که از دیوار رقبا عبور کرده و تخفیف ها را خنثی می کنند.
2. قطع ارتباط ارزشی
این اشتباه حیاتی بیش از هر اشتباه دیگری موجب قیف های بازاریابی ناکارآمد خواهد شد. قطع ارتباط ارزشی زمانی رخ می دهد که شما با خواستن تعهدی بیش از آنچه او آماده پذیرش آن است، پیشنهاد نامناسبی را به فرد مناسب ارائه می دهید. بسته به اینکه فرد در چه مرحله ای از فرآیند خرید قرار دارد، یک دفترچه راهنمای 50صفحه ای می تواند به راحتی مورد بی اعتنایی قرار گرفته و یا اینکه با تمایل فراوان مورد استفاده قرار گیرد.
3. یک قیف بازاریابی اثبات نشده
کسب و کار ها معمولاً تبلیغات را برای یک ماه ادامه می دهند و به این نتیجه می رسند که آن ها کارآمد نیستند. آن ها می خواهند پیش از اینکه قیفی قابل اعتماد داشته باشند، مسافران را دعوت کنند. شما نمی توانید متوجه شوید که تبلیغات شما کارآمد هستند یا نه، اگر که بازدیدها را از یک قیف بازاریابی که ثابت شده است و کار می کند عبور ندهید. برای اجتناب از این پدیده، تاثیرگذاری هر مرحله از قیف بازاریابی خود را به طور مستقل اندازه گیری کنید تا نگذارید گلوگاه ها از موفقیت شما جلوگیری کنند.
4. سرمایه گذاری کم
لیدهای تبلیغات دیجیتال ممکن است در ابتدا پنج برابر بیشتر از زمانی که قیف بهینه سازی شده است هزینه بردار باشند. بسیاری از شرکت ها، که با مشاهده این قیمت های متورم اولیه شوق خود را از دست می دهند، به اندازه کافی برای اثبات قیف بازاریابی خود سرمایه گذاری نمی کنند. برای اجتناب از سرمایه گذاری کم، با توجه به میانگین سالانه یا ارزش طول عمر مشتری بودجه بندی انجام دهید، نه فقط با توجه به سود دریافتی از فروش های اولیه.
5. عدم وجود یک گزاره فروش خاص
یک گزاره فروش خاص (USP) دلیل خاصی است که با توجه به آن کارفرمایان باید شما را در مقایسه با هر یک از رقبا انتخاب کنند یا اینکه هیچ کاری نکنند. شاخصه مجزاکننده باید هم خاص و هم از نظر چشم انداز شما ارزشمند باشد.
تفاوت میان یک پیراهن چوگان رالف لارن و پیراهن های مشابه که نصف قیمت آن را دارند، چیست؟ به اندازه دو سِنت سوزنکاری که مارک پیراهن را تشکیل می دهد. اسم، تصویر و شهرت نام تجاری روی هم ارزش خاصی را تشکیل می دهند که مشتریان خریدار آن هستند. USP خود را شناسایی کنید و آن را با چشم اندازهای خود هماهنگ سازید تا از شکست در ایجاد لید اجتناب کنید.
6. بازار هدف بیش از حد گسترده است
بیشتر کارآفرینان زمانی که می خواهند مشغول تبلیغات شوند، سعی می کنند توری گسترده پهن کنند. این کار ممکن است منجر به این شود که محتوایی که آنها تولید می کنند به حدی عمومی باشد که هیچ کسی را جذب نکند. برای اجتناب از این پدیده، بازار خود را به قسمت ویژه و کوچکی اختصاص دهید. اگر شما تنها شرکتی باشید که تخصص آن خدمت رسانی به بانوان 50 تا 60 ساله است، تمامی ارتباطات شما – از جمله تلاش های شما در جهت ایجاد لید – باید با توجه به آنچه این گروه از افراد را مسحور می کند شکل بگیرند. ارزشی که شما به آن مخاطب ارائه می دهید به راحتی رقبای عمومی شما را کمرنگ خواهد کرد.
هر سیستم ایجاد لید دیجیتال در صورتی که به شما در دسترسی و هماهنگ سازی ارزش شرکت تان با چشم اندازهای تاییدشده کمک کند، می تواند کارآمد باشد. اگر در حال مشاهده کسب و کارتان به آن صورتی که دلخواه شما است نیستید، از باور به اینکه یک راهبرد پرزرق و برق تازه راه حل شماست، دست بردارید. به احتمال زیاد یک یا چند عدد از این شش مسئله در حال مسدود کردن قیف بازاریابی شما است.