انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 شاید متضادترین گونه تمام دوران ها باشد. شوک نخست در این رقابت ها انتخاب داوطلبی با کمترین میزان محبوبیت در ابتدای مناظره ها بود. به این ترتیب شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری چراغ سیاست رو به خاموشی گذاشته است. در برهه های حساس سیاسی معمولا برخی از برندها خود را وارد بحث و رقابت های جاری می کنند. اگرچه این اقدام به طور سنتی بسیار پرخطر شمرده می شود، اما مطالعه ای از سوی موسسه Sprout Social بیانگر علاقه دو سوم مشتریان به اتخاذ دیدگاهی سیاسی از سوی برند مورد علاقه شان است. حال که مشتریان خواستار موضع گیری سیاسی از سوی برندها هستند، تکلیف شما در کسب وکارتان چیست؟
شاید ورود به عرصه سیاست با همه پیچیدگی های آن دقیقا استراتژی شما برای پیروزی در یک کسب وکار جدید نباشد. در واقع این اقدام پتانسیل دو دستگی میان مشتریان شما را افزایش خواهد داد. در حقیقت توصیه ما نیز اقدام به تحریک دسته ای از مشتریان بر علیه دیگران نیست. به عبارت ساده، موضع گیری سیاسی شما باید برندتان را بدل به یک قهرمان ملی کند. به این ترتیب موضع رسمی سیاسی بایستی با دقت و وسواس بالایی انتخاب شود.
به طور طبیعی، مدیران یک برند باید دقت فراوانی نسبت به چیستی پیام سیاسی که شرکت شان منتقل می کند، نشان دهند. در این میان اگر یک واقعه سیاسی پیوند نزدیکی با شعار یا تعهدهای برندمان دارد، آنگاه ورود به بحث مذکور نه تنها اقدامی منطقی، بلکه ضرورت کسب و کارمان خواهد بود. اگر به طور مداوم با مسئله شناخت زمان مناسب برای سیاسی شدن برندتان دست و پنجه نرم می کنید، توجه به نکات زیر شما را در آگاهی از موقعیت تان راهنمایی خواهد کرد.
1. انطباق مسئله با ارزش های برندتان را مدنظر قرار دهید
در پایان سال گذشته، همه ما پیام جنجالی برند Patagonia روی سایت رسمی اش مشاهده کردیم: «رئیس جمهور سرزمین شما را دزدید.» این پیام در واکنش به اقدام ترامپ در جهت کاهش حجم دولت در ایالت یوتا اتفاق افتاد. اگرچه Patagonia به سرعت نسبت به تصمیم دولتی واکنش نشان داد، اما هرگز موفق به جلوگیری از تصویب این قانون نشد. در حقیقت آنها وارد بحثی شدند که شاید اصلا به کسب وکار و علاقه مشتریان شان ربطی نداشت. بر این اساس آنها پس از تصویب این قانون با کاهش شدید میزان مراجعه مشتریان مواجه شدند.
زمانی که قصد ورود به مسئله ای سیاسی را دارید، به ماهیت اصلی برندتان و سلیقه غالب مشتریان توجه کنید. در حقیقت ورود شما به مسئله ای سیاسی باید همسو با ارزش های برندتان باشد. فقط در چنین حالتی توانایی تاثیرگذاری روی وضعیت جاری و ایجاد تغییر مثبت را خواهید داشت. در این زمینه برت هیمان، رئیس آژانس NVE که در زمینه بازاریابی با مشتریان بزرگی همچون برخی سازمان های دولتی همکاری دارد، توصیه های جالبی ارائه می کند: «بازاریاب ها باید توانایی مقاومت در برابر اظهارنظر سریع سیاسی را در خود تقویت کنند. به این ترتیب زمان دخالت و ورود به عرصه سیاست فقط به هنگام هماهنگی موضوع موردنظر با ارزش ها و ماهیت برندمان خواهد بود. در غیر این صورت مخاطب مان را در شناخت ارزش های برندمان سر در گم می کنیم.»
2. در مورد خلق پیام تان با برنامه عمل کنید
از فونت گرفته تا نوع صدا، پیام شما باید به طرز قابل توجهی تاثیرگذار باشد. این بدان معناست که ساختار پیام شما باید با توجه به طیف مختلفی از مشتریان و سلیقه آنها پیکربندی شود. اکنون انتخاب صدای مناسب برای بیان پیام برندمان از هر زمانی مهم تر است. در حقیقت صدای پیام به طور کاملا مستقیم صدای برند ما قلمداد خواهد شد. بر این اساس به هنگام خلق پیام مان باید هماهنگی آن با تمام اجزای برندمان را مدنظر داشته باشیم. برای شروع مرور و برخی از صفت های بیانگر ویژگی های بنیادی کسب وکارمان گزینه مطلوبی به نظر می رسد. سپس تیم بازاریابی و تبلیغات شرکت را جمع کرده و از میان تمام صفت ها سه مورد برتر را برای استفاده در پیام تان انتخاب کنید.
صفت های انتخاب شده زیربنای برند شما را بنا خواهند کرد. بر این اساس هر مقاله، پست موجود در شبکه های اجتماعی و محتوای تبلیغاتی باید حاوی آنها باشد. توجه داشته باشید از آنجایی که امکان تغییر لوگوی شرکت به طور مداوم وجود ندارد، پیام سیاسی شما باید با المان های اصلی در لوگو و شعار تبلیغاتی برندتان هماهنگ باشد. اکنون می توانیم از نتیجه بخشی انتشار موضع سیاسی برندمان به طور رسمی اطمینان حاصل کنیم.
3. انگیزه های تان را فراموش نکنید
اینکه برندها براساس سود استراتژی خود را تعیین کنند، امری کاملا طبیعی است. در هر صورت اگر شما به طور مداوم پول از دست بدهید، دیگر هیچ جایگاهی در کسب وکارتان نخواهید داشت. همچنین دیگر توان تاثیرگذاری و خلق تفاوت را به دست نخواهید آورد. بی شک بهترین راهکار برای کسب سود ترغیب مشتریان به خرید از برندمان است. در این زمینه تبلیغات مهم ترین عنصر ترغیب مشتری قلمداد می شود. با این حال اکنون اغلب مشتریان کارشناسانی ماهر در زمینه نادیده انگاری تبلیغات هستند. در حقیقت آنها به سرعت ماهیت واقعی یا قلابی تبلیغات را متوجه می شوند.
بر همین اساس شاید تبلیغات دیگر تاثیرگذاری یک یا دو دهه پیش را نداشته باشد، اما اعلام رسمی موضع سیاسی به دلیل داشتن عواقب پایدار همیشه برای مشتری باورپذیر است. به طور خلاصه، اکنون اگر در زمان مناسب وارد مسائل سیاسی نشوید، از جریان کسب وکارتان عقب خواهید ماند.
در صورت موضع گیری هماهنگ با شعارهای برندمان مشتریان به سرعت صداقت ما را تشخیص داده و بدان ارج خواهند نهاد. به این ترتیب افراد موافق با موضع شما بدل به مشتریان ثابت تان خواهند شد. این در حالی است که افراد مخالف دست کم احترام خاصی برای شجاعت اظهارنظرتان قائل می شوند. به عنوان مثال برند آقای بیل پنزی را در نظر بگیرید. این فرد با ساخت برندی پیرامون خود شهرت قابل توجهی به دست آورده است. بیل بزرگ ترین فروشنده فلفل در سطح آمریکاست. در زمان انتخابات ریاست جمهوری وی یکی از سرسخت ترین منتقدان ترامپ محسوب می شد. با پیروزی ترامپ در انتخابات مخالفت های بیل پایان نیافت.
وی در برخی موارد همچنان نسبت به سیاست های ترامپ اظهار ناخرسندی می کند. توجه داشته باشید که اعتراض ها و مخالفت های بیل عاری از دلیل و منطق نیست. در حقیقت وی هر جا سیاست های اعمالی با ارزش ها و شعارهای اصلی اش در کسب وکار در تضاد است، اعلام مخالفت رسمی می کند.
به طور سنتی، سیاست و کسب وکار مانند آب و روغن بوده اند. در گذشته شرکت ها ترس زیادی از سرنوشت شان در پرتو اظهارنظر سیاسی داشتند. با این حال اکنون زمانه تغییر کرده است. بر این اساس مشتریان به طور کاملا جدی انتظار موضع گیری سیاسی رسمی از سوی برندهای موردعلاقه شان را دارند. در واقع آنها انتظار به روز بودن برندهای مختلف و آگاهی آنها از حوادث جاری در سطح جهان را دارند. در حقیقت به دلیل خرج دلارهای باارزش به طور کاملا وسواس گونه از سوی مشتریان برندها بیش از هر زمان دیگری باید نسبت به سلیقه و خواست آنها آگاهی پیدا کنند.