چگونه بازاریابان حرفه ای را بیابیم، تشخیص دهیم و استخدام کنیم

خب، می خواهید بهترین ها را داشته باشید؟

شما به دنبال کارمندی هستید که متعهد است، به سیستم های خودانگیزشی مجهز بوده و ایده های بسیار خوبی دارد، در زمان مقرر وظایف خود را انجام می دهد و با فرهنگ سازمانی شرکت تان هماهنگ است.

همه به شما گفته اند که دنبال موجودی افسانه ای هستید، اینطور نیست؟

خب، همه در اشتباه اند. کسی که شما در جست وجویش هستید، بازاریابی حرفه ای است.

بریت، همکار مستعد و به شدت حرفه ای من، به تازگی تحقیقی با موضوع خصوصیات بازاریابان فوق حرفه ای را مدون کرده و دلیل اینکه چرا چنین افرادی سنگ بنای هر سازمان و شرکت هستند را یافته است، پس اگر می خواهید متقاعد شوید، فقط کافی است وبلاگ او را بررسی کنید.

چیزی که من امروز می خواهم بگویم این است که چرا باید در رویه های استخدامی به دنبال این الماس ها بود و به جای ساعت ها تحقیق و مطالعه، دقیقا باید پی جوی چه قابلیت هایی کلیدی باشید.

چرا در طول فرآیند استخدام، تشخیص بازاریابان حرفه ای تا این حد مهم است؟

پس می خواهید این موجود افسانه ای را در تیم خود داشته باشید.

دانستن و احاطه بر انتظاراتی که از نیروهای تان دارید آسان است، اما تعیین این مسئله که در رویه های اولیه استخدامی باید دقیقا به دنبال چه نشانه هایی باشید تا از پذیرش فردی متناسب مطمئن باشید، دشوار است.

چند نفر از شما با گذشت زمان متوجه شده اید که درک اولیه تان از یک شخص، کاملا اشتباه بوده است؟

من شرط می بندم که همه اینطور بوده اند و این مسئله ماهیتی دوپهلو دارد.

ممکن است در مورد شخصی انتظارات زیادی نداشته باشید، ولی در نهایت متوجه استعداد عجیب و توانایی های بسیار خوب او شوید یا اینکه برعکس این مسئله را تجربه کرده باشید.

مطلب مرتبط:شرایط استخدام بازاریاب

در مورد مسائل استخدامی، این مسئله می تواند منجر به خسارات فراوانی شود.

در هر صورت، شمایید که باید این هزینه ها را بپردازید.

در طی جلسات مصاحبه، هرکس سعی می کند به بهترین شکل ممکن ظاهر شود و جنبه های مثبتی را از خودش به نمایش بگذارد. در نهایت هم باور اینکه کاندیدای مورد نظر انتظارات شما را برآورده خواهد کرد آسان است، اما چگونه می توان نگاه عمیق تری داشت و حقیقت را دید؟

قبل از هرچیز، یک داستان

سفر ما برای یادگیری نشانه های حرفه ای بودن و عملکرد موثر در طی رویه های استخدامی، در واقع راه عجیب و غریبی را پیمود.

ما به دنبال ارتقا و بهبود رویه هایمان نبودیم، اما خیلی اتفاقی یا بهتر بگویم، خیلی شانسی این اطلاعات را دریافتیم.

تمام این سفر با تمرین ساده ای در زمینه ارتقای پیوسته آغاز شد.

ما در IMPACT کارگاه پیام رسانی و برندینگ بسیار خوبی را برای مشتریان خود فراهم کرده ایم.

روی این سرویس و نحوه ارائه آن خیلی کار شده است و همیشه به روز رسانی شده و ارتقا می یابد.

وقتی که تصمیم مان برای انجام این کار جدی شد، کار سخت را اول انجام دادیم، مدیران اجرایی، داخلی، فروش و مرکز خدمات مشتریان را در اتاقی جمع کردیم و آنها را در جای مشتریان این کارگاه نشاندیم.

نخستین اقدامات ما برای درک درست شکل برند و ساختار پیام ها با دشواری هایی همراه بود و موانعی در پس داشت.

در تلاش برای تعریف نقاط تمایزمان، ما پیوسته به موضوع «افرادمان» گریز می زدیم. امروز استفاده از این مفهوم به عنوان یک نقطه تمایز کار سختی است، چرا که قبل از هرچیز، بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است. تقریبا با هرشرکتی که صحبت کنید، به شما می گویند تیم فوق العاده ای دارند و مانند آنها در بازار وجود ندارد. وقتی همه این حرف را بزنند، دیگر وجه تمایز خود را از دست خواهد داد.

ثانیا، اثبات این وجه تمایز بسیار دشوار است. چگونه افراد ما از سایر افرادی که برای شرکت های رقیب کار می کنند متمایز هستند؟ چه چیزی آنها را مترقی می کند؟ اگر جواب مشخص و قانع کننده ای برای این سوال نداشته باشید، مشخص می شود که این مسئله وجه تمایز به حساب نمی آید. مسئله ما این بود که تمام افراد حاضر در آن اتاق می دانستند که افراد ما واقعا بی نظیر و متفاوت از دیگران هستند.

این افراد همچون خون در رگ های IMPACT هستند و بسیار حرفه ای کار می کنند، در واقع پیداکردن کسی که توانایی های مشابهی داشته باشد، واقعا دشوار است. اما مسئله واقعی این بود که هیچکس در آن اتاق نمی توانست این کیفیت را تعریف کند. با بررسی اشخاص، در نهایت یکی از ویژگی های مهم شخصیتی، هویدا شد.

تیم ما توانایی بسیار عجیبی در تجسم بخشیدن به تناقضات داشت.

ما بارها فکر کردیم، بررسی کردیم و با مثال های بسیاری روبه رو شدیم. گاه اشخاص صفاتی دارند که کاملا باهم در تضاد هستند و چنین صفاتی نباید در یک شخص واحد وجود داشته باشد. اما افراد تیم ما با استفاده از همین ویژگی چیزهایی خلق می کردند که بسیار بهتر و کاراتر از نمونه های مشابه بود.

هرچند «تناقض» توضیح کاملی نبود، بلکه روی آن لایه ای شکل گرفته بود که قابلیتی جادویی به این تناقضات داده بود. ما ساعت ها و روزها در فرهنگ های لغت مختلف جست وجو می کردیم تا بتوانیم کلمه ای پیدا کنیم که این مفهوم را به شکلی دقیق و واضح توصیف کند، اما هیچ چیزی پیدا نکردیم.

اگر یک بازاریاب برای توصیف چیزی، کلمه مناسبی پیدا نکند، چه کار باید بکند؟

بله، البته که باید این کلمه را خلق کند!

اگر کنجکاو شده اید و می خواهید بدانید که در نهایت چه کلمه ای خلق کردیم، صبر کنید. چیزی که در ورای این درک و شهود قرار دارد، ماه ها مطالعه پیرامون شخصیت های مختلف، عادات و رفتار انسانی است. از ما خواسته شده بود کلیدی را پیدا کنیم که درهای رو به آینده را باز کند، ویژگی های شخصیتی افراد را زودتر تشخیص دهد و موفقیت را پیش تر پیش بینی کند.

اصلی ترین ویژگی های بازاریابان ماهر

چیزی که ما کشف کردیم، در واقع سه دسته بندی مختلف و کلیدی پیرامون ویژگی های شخصیتی بهترین و حرفه ای ترین بازاریابان تیم مان بود که می توان این ویژگی ها را در طول رویه های استخدامی بررسی کرد و بهترین کاندیداهای بلندمدت را شناسایی کرد.

ویژگی های افراد بسیار موفق

نخستین دسته بندی ویژگی های شخصیتی و عاداتی که دنبال شان هستیم، در واقع ویژگی های مشترک افرادی است که در طول تاریخ، سطوح مختلفی از موفقیت را کسب کرده اند.

وجدان

نخستین و اساسی ترین این ویژگی ها وجدان است، در حقیقت وجدان توانایی کار کردن به شکلی نظام مند و متفکرانه است. وجدان به اندازه کافی معروف است و موفقیت را تضمین می کند. از بین پنج ویژگی بزرگ، وجدان وابستگی نزدیکی با پیشرفت در زندگی و دستیابی به سطح درآمد بالاتر، افزایش رضایت شغلی و درجات بالاتری از موفقیت دارد.

کسانی که وجدان کاری دارند، همیشه کارشان را پیش از ضرب الاجل ها انجام می دهند و مرحله به مرحله کارهای لازم برای رسیدن به موفقیت را پیش می برند.

داشتن چنین شخصی بدان معناست که ضرب الاجل ها به تعویق نمی افتند، مسئولیت ها فراموش نمی شوند، رویه ها پیش می روند و هیچ چیزی نادیده گرفته نمی شود.

مطلب مرتبط:ویژگی های یک مشاور بازاریابی متخصص

تمرکز بر آینده

یکی دیگر از ویژگی های مشترک میان این افراد، تمرکز مستمر بر آینده است. برندون برچارد در کتاب خویش با عنوان عادات موثر، تحقیقاتی را پیرامون ویژگی ها و عادات تاثیرگذار افراد موفق، به اشتراک می گذارد. او می گوید: «در توضیح اینکه افراد موفق چه کسانی هستند و چه چیزی می خواهند، باید گفت تمام آنها تمرکز ویژه ای بر آینده دارند و برای چگونه ساختن آن برنامه ریزی می کنند.»

این افراد نه تنها می توانند نسخه آینده خود را متصور شوند، بلکه این نسخه به گونه ای است که رشدشان داده و فرد بهتری از آنان می سازد.

ویژگی های افراد خلاق

دومین دسته بندی این ویژگی ها شامل خصوصیات بسیار مهمی در زمینه بازاریابی می شود. بسیاری، افراد خلاق را با داشتن ویژگی های متناقض می شناسند که این خود پارادوکسی درونی را ایجاد می کند.

روان شناسی مجارستانی با عنوان میالی چیکزِنتمیالی، عمده وقت خود را وقف شناخت و مطالعه افراد خلاق کرد و برای توصیف این جنگ درونی، اصطلاح «شخصیت پارادوکسی» را آفرید. هرچند چنین درکی کامل نیست.

چیزی که در درون این افراد خلاق اتفاق می افتد، در واقع جریانی از طیف های مختلف قطب های مخالف، همراه با درک درستی از هر کدام است. این توانایی خارق العاده موجب می شود که این افراد قدرت حل مسئله بسیار خوبی داشته باشند، به آنان اجازه می دهد که فارغ از محدودیت ها فکر کنند و چیزهای فوق العاده ای بیافرینند. افزون براین، افراد به شدت خلاق، رویکردی باز و پذیرا نسبت به تجربه کردن دارند. (که این خود یکی از پنج ویژگی شخصیتی مهم است.)

این فاکتور شخصیتی هم در اشخاص موفق و هم در اشخاص خلاق دیده می شود. علاوه بر این، ارتباط بسیار نزدیکی با میل به رشد، میل به یادگیری چیزهایی جدید و پذیرش ایده های نوآورانه دارد.

هوش احساسی

آخرین دسته بندی این ویژگی های شخصیتی شامل موردی می شود که به هر فرد اجازه می دهد بیشترین استفاده ممکن را از ویژگی های دو دسته بندی قبلی ببرد. هوش هیجانی به واسطه توانایی درک و مدیریت احساسات تعریف می شود و مرحله بعد آن شناخت و تشخیص احساسات دیگران و واکنش صحیح نسبت به آنها است. اغلب اوقات هوش هیجانی را با EQ نشان می دهیم، که همتای احساسی واحد معمول سنجش هوش یا همان IQ است. در زمینه پیش بینی موفقیت، EQ اگر مهم تر از IQ نباشد، درست به همان اندازه اهمیت دارد. داشتن IQ بالا به منزله باهوش بودن است، اما بدون داشتن EQ کافی، بخش عمده ای از آن به هدر خواهد رفت.

درست مثل این است که جعبه ابزار بزرگی داشته باشید و ندانید که هرکدام از آن ابزارها به چه کاری می آیند. بدون داشتن آگاهی کافی، ابزارها بی فایده اند. این در مورد IQ و EQ هم صادق است.