آیا تا به حال مجبور شده اید مفهومی پیچیده را به مشتریان تان توضیح دهید؟ آیا در کارتان موظفید برای تحلیل عملکرد یک محصول، معیارهای سنجش ایجاد کنید؟ نیاز دارید برنامه های تان را با محدودیت های متعدد پیش ببرید؟ این موارد برخی از رایج ترین مهارت های مورد نیاز برای شغل های حوزه تکنولوژی، مالی و مشاوره ای هستند، اما اغلب متقاضیان این شغل ها در هیچ یک از این مهارت ها آموزشی ندیده اند. می خواهید بدانید چه کسانی از این مهارت ها برخوردارند؟ دانشمندان.
بسیاری از افراد تصور می کنند انجام کارهای علمی یعنی جاگذاری اعداد در معادلات و سر و کله زدن با لوازم آزمایشگاه. بی شک چنین مواردی بخشی از کارهای علمی هستند اما دانشمندان بخش اعظم کارشان را صرف تفکر برای یافتن راه حل هایی خلاقانه برای مشکلات و سپس انتشار و به اشتراک گذاشتن یافته های شان می کنند. چطور دانشمندان قادر به انجام این کار هستند؟ فارغ از دانش فیزیک و ریاضیاتی که آموخته اند، دانشمندان مهارت های خاصی را کسب می کنند و برای مواجهه با مسائل و مشکلات چارچوب فکری منحصربه فردی دارند. این مهارت ها را هرکسی می تواند کسب کند و اگر در به کارگیری این مهارت ها ممارست کنید، شانس موفقیت شما نیز در شغل تان بیشتر خواهد شد.
در این مقاله چند شیوه را معرفی می کنم که با استفاده از آنها می توانید مانند یک دانشمند فکر کنید.
مطلب مرتبط: آینده کاری چگونه است؟
میان مسائل قابل مشاهده با قابل درک تمایز قایل شوید
در هر ثانیه میلیاردها ذره اطلاعات به مغز شما وارد می شود، بنابراین مغز برای سازگار شدن با این حجم انبوه با ساخت فرضیه و نتیجه گیری های سریع در پردازش اطلاعات راه میانبر می رود. همین فرضیات و نتیجه گیری های نادرست در هنگام کار شما را به دردسر می اندازد.
برای جلوگیری از این اشتباهات سعی کنید میان چیزهایی که واقعا مشاهده می کنید و چیزهایی که استدلال می کنید تمایز قایل شوید. آیا به وضوح می توانید بگویید هوا بیرون گرم است یا از پشت شیشه می بینید که هوا آفتابی و بدون ابر است؟ آیا مشتری مستقیم به شما گفته است که درمورد محصولی خاص چه نظری دارد یا تنها براساس رکورد خرید مشتریان استدلال می کنید که از محصول شما راضی هستند؟
البته نمی توانید هر فرضیه ای را که مغز می سازد مورد سوال قرار دهید. در عوض یک موقعیت خاص را انتخاب کنید. می تواند موقعیتی در مسیر رفت و برگشت به کار باشد یا زمانی که با یکی از همکاران تان در تعامل هستید و در این موقعیت تمایز میان موارد قابل مشاهده با قابل درک را تمرین کنید. با گذشت چند هفته بهتر می توانید تشخیص دهید چه زمانی دست به نتیجه گیری های نامعقول می زنید. این کار به شما کمک می کند تا از بروز اشتباه جلوگیری کنید و با نگرشی صحیح به سراغ پرسش بروید، که گام بعدی ماست.
به دید پرسشی به شغل تان نگاه کنید نه به دید مسئولیت
چند ماه پیش با یکی از دوستانم صحبت می کردم که مشغول انجام تحقیقات برای یک شرکت نوپا با محوریت تکنولوژی هوش مصنوعی بود. از او پرسیدم در تحقیقاتش پاسخ چه پرسش هایی را می خواهد به دست آورد و او گفت درمورد اینکه محصول شرکت قادر است یک وظیفه معین را انجام دهد. من به او پاسخ دادم که «این یک هدف است نه یک پرسش».
وقتی مشکلات را به چشم مسئولیت نگاه می کنید در معرض خطر دید کانونی (توجه به یک چیز و بی توجهی به جوانب) قرار می گیرید. آنقدر بر کاری که باید و بر شیوه ای که باید، تمرکز می کنید که راه حل های مناسب تر یا حتی مسائل جذاب تر را از دست می دهید. پرسیدن پرسش های صحیح می تواند به شما کمک کند تا تشخیص دهید واقعا به دنبال چه می گردید و فضا را برای کشف دیگر راه حل های ممکن باز می گذارد.
برای هر پرسشی که می پرسید، یک فرضیه کاربردی بسازید
گفتیم باید تشخیص دهیم به دنبال چه می گردیم، خب چطور متوجه شویم به آنچه می خواستیم دست یافته ایم؟ دانشمندان پیش از انجام تحقیق به تدوین فرضیه می پردازند تا یافته های شان را با آن بسنجند. شما نیز هربار که با مشکلی جدید در محل کار روبه رو می شوید همین شیوه را پیش بگیرید.
اگر درحال ساخت یک محصول هستید، یا می خواهید در بازارهای جدید سرمایه گذاری کنید، یا می خواهید الگوهای فروش شرکتی دیگر را تحلیل کنید، در همه موارد می توانید از عواملی که فکر می کنید بر دستاورد شما تاثیر خواهند گذاشت فهرستی تهیه کنید. پیش بینی کنید که هر یک از این عوامل تاثیر مثبت یا منفی خواهند داشت و سپس میزان تاثیرگذاری هر یک را تخمین بزنید.
مطلب مرتبط:تاثیر روبات ها بر آینده شغلی انسان ها
درست است، این مسئله نیازمند برآوردی بر مبنای تجربه و دانش است، اما می توانید برای بررسی درستی کارتان از همین پیش بینی ها استفاده کنید. این فرضیات یک خط مبنایی را تشکیل می دهند که با کمک آن می توانید تعیین کنید کدامیک از انتظارات اولیه تان اشتباه بوده است و بدین ترتیب سوگیری ها و پیشداوری های نادرستی که ممکن است دیگر بخش های کارتان را نیز تحت تاثیر قرار دهند، مشخص می شوند.
نگران نباشید، به کار بستن رویکرد و نگرشی علمی به معنای کنار گذاشتن خلاقیت نیست. در واقع دانشمندان موفق در جست وجوی حقایق از منطق و نوآوری به صورت همزمان بهره می گیرند. وقت آن رسیده که دیگر افراد نیز مانند دانشمندان عمل کنند.