شما همیشه نمی توانید پیامدها و نتایج تصمیم گیری های خود را پیش بینی کنید، اما با مطرح کردن چند سؤال، درک بهتری از یک انتخاب مناسب به دست می آورید.
فرآیند تصمیم گیری، یکی از موضوعاتی است که با افزایش سن نیز اهمیت و ضرورت خود را از دست نمی دهد. گرچه ما از خود جوان ترمان باتجربه تریم، ولی هر بار متوجه می شویم که هنوز چیزهای زیادی هست که نمی دانیم. این ادراک به ویژه زمانی که بحث تصمیم گیری های حیاتی به میان می آید، کمی ترسناک می شود. تصمیماتی که هرکدام مسیر زندگی ما را خوب یا بد تغییر می دهد.
مسلما پیش از هر تصمیم گیری، در مورد سوژه موردنظر تحقیق می کنیم و اطلاعات و احتمالات مختلف را بررسی می کنیم. اما درنهایت، خودمان هم می دانیم که انتخاب مان بر اساس داده های کامل و تمام عیار نیست.
بااین حال می توانیم پیش از هر اقدامی، چند سؤال را از ذهن بگذرانیم تا درک بهتری از قدم های بعدی خود به دست آوریم:
این تصمیم چه جایگاهی در برنامه های اصلی و بلندمدت زندگی شما دارد؟
همه تصمیم هایی که اتخاذ می کنیم، از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و نتایج آنها نیز به یک اندازه مهم نیست. برخی از تصمیم ها، صرفا روی شرایطی که در لحظه حال (امروز، امشب) داریم تأثیر می گذارند و به گفته مارک ویتاکر، نویسنده کتاب «تدابیر تصمیم گیری: یک رویکرد هدفمند برای زندگی دلخواه»، آن قدر ارزش ندارند که انرژی و روحیه زیادی روی آنها سرمایه گذاری کنیم. بنابراین پیش از اینکه خودتان را تحت فشار و تنش قرار دهید و فکر کنید که چه انتخاب سختی پیش رو دارید، در مورد این موضوع فکر کنید که این تصمیم چگونه زندگی شما را متأثر می کند.
ویتاکر در ادامه یادآوری می کند که اگر با یک فرآیند واقعا مهم روبه رو بودید (همه افراد موفق یک یا دو بار در سال با چنین موقعیتی مواجه می شوند)، به نکات زیر توجه کنید:
- پنج هدف اصلی خود را بنویسید و روی آنها متمرکز شوید.
- اولویت اول را مشخص کنید و زمانی که می خواهید تصمیم بگیرید، آن را مبنا قرار دهید.
- اگر یک تصمیم و یک هدف، با یکدیگر همپوشانی دارند، باید با دقت و تمرکز بیشتری پیش بروید.
- به استقبال اقدامات لازم بروید، هرچقدر هم که نتایج این تصمیم سخت باشند. مزایای نهایی حرکت در جهت درست را پیش چشم داشته باشید.
مطلب مرتبط: ۶ الگوی رفتاری که رهبران بزرگ هنگام تصمیم گیری های مهم و حیاتی انجام می دهند
با توجه به اهمیت این انتخاب، چه مدتی را می توانید به تصمیم گیری اختصاص دهید؟
لارا وندرکام، نویسنده و متخصص بهره وری می گوید افراد به لحاظ شیوه تصمیم گیری به دو گروه تقسیم می شوند. گروه اول، «ماکزیمم کنندگان» یا افرادی هستند که خود را متعهد می دانند بهترین گزینه کامل را بیابند. گروه دوم یا «برآورده کنندگان» افرادی هستند که بر اساس مجموعه ای از معیارهایی که برای خود تعیین کرده اند، اولین گزینه ای را که با این معیارها مطابقت داشته باشد، انتخاب می کنند. شاید فکر کنید که گروه اول رویکرد بهتر و کاراتری دارند، اما متأسفانه این روش به فلج تصمیم گیری منجر می شود. این افراد همیشه در پشت ذهن خود می دانند که جایی، گزینه بهتری نیز وجود داشته است.
الیزابت گریس ساندرز، مربی مدیریت زمان توصیه می کند زمان خود را «بودجه بندی» کنید، یعنی برحسب ارزشی که نتایج انتخاب برای شما ایجاد می کند، برای آن وقت بگذارید. پس از اتمام پروسه، به خودتان پاداش بدهید و نتایج مثبت را جشن بگیرید.
اگر فرد دیگری در موقعیت شما قرار داشت، به او چه توصیه ای می کردید؟
بیایید این واقعیت را بپذیریم که ما برای دیگران بهتر تصمیم می گیریم. تابه حال چند بار رفتار و انتخاب های دوست یا همکارتان را مشاهده کرده اید و با خود گفته اید: «اگر من جای او بودم، این کار را انجام نمی دادم.»
استفانی وزا، نویسنده و کارشناس بهره وری می گوید هنگامی که تصمیمی را از طرف شخص دیگری برای خود در نظر می گیرید، یعنی فکر می کنید یک انسان آگاه دیگر به شما توصیه کرده چنین کاری انجام دهید، احساس خستگی، خشم و اضطراب کمتری خواهید داشت و اسیر مصالحه کاری نمی شوید.
بنابراین اگر در تصمیم گیری بعدی خود، احساس آشفتگی و عدم اطمینان داشتید، یک گام به عقب برگردید و فکر کنید: «من به شخصی که در چنین موقعیتی قرار داشت، چه می گفتم؟» در حالت ایده آل به فردی فکر کنید که زیاد به شما نزدیک نیست و لزومی ندارد برای نصیحت کردن به او، شرایط ویژه ای را مراعات کنید. به این ترتیب متوجه می شوید که پاسخ موردنظر، بسیار واضح تر و روشن تر از آن است که فکر می کردید.
حس درونی شما چه می گوید؟
منظور این نیست که بر اساس احساسات تصمیم بگیرید، زیرا غالبا احساسات، تعصباتی را با خود به همراه دارند که با عقلانیت ما سازگار نیست. ولی درعین حال نباید صدای درونی خود را به طور کامل نادیده بگیرید. نمی توان منکر شد که صدای درونی شما، از احساس یا پیش بینی شما در خصوص یک نتیجه خاص ناشی می شود، بنابراین اگر بتوانید صدای درونی تان را پردازش کنید و منشأ اصلی آن را بیابید، فضای مناسب تری برای تصمیم گیری منطقی خلق می کنید و به احتمال کمتری آن را به دست فراموشی می سپارید.