در شماره های قبل درباره اهمیت بازاریابی و برنامه بازاریابی براتون گفتم و به روش های بازاریابی اشاره کردم و درباره نکات مهم برای موفقیت در بازاریابی توضیحاتی دادم. در این قسمت می خواهم به سایر نکات مهم در بازاریابی بپردازم.
تو اگه کارت در زمینه صنعت ساختمان است باید در نمایشگاه های تهران و شهرستان ها شرکت کنی تا تو و محصولات و خدمات تو رو بشناسن. نمایشگاه ها می تونن بازار محصولات تو رو چند برابر کنن و مشتریان از نزدیک با تو آشنا بشن. البته تو اگه شرکت بزرگ داری جزو ضرورت هاست اما مکانیکی داری لازم نیست در نمایشگاه غرفه داشته باشی، ولی تو نمایشگاه های لوازم یدکی خودرو شرکت کن تا با آخرین دستاورهای موجود آشنا بشی.
اینا کارای اصلی و کلی بازاریابی اند اما اگه بخوای که ریزتر برات برنامه مکتوب نوشته بشه باید حتما با یه مشاور بازاریابی مشورت کنی که بهت راهکارهای بهتری ارائه کنه و براساس توانایی مالی و کاری یه برنامه تخصصی بازاریابی برات بنویسه. این نکته را فراموش نکن که هر برنامه بازاریابی که هزینه بیشتری داشته باشه، برنامه بهتری نیست برنامه ای که به کسب و کارت رونق بده اون برنامه موفقه شاید با یک صدم هزینه بازاریابی کلان شکل بگیره.
از من برای طراحی برنامه بازاریابی یه شرکت تولیدی دعوت شد. مدیرعامل اصرار داشت که باید بتونیم در تلویزیون حضور خوبی داشته باشیم تا بهتر دیده بشیم. حتی قبل از آمدن من هماهنگی های اولیه انجام شده بود، اما اصولا من با هزینه زیاد در بازاریابی مخالفم. معتقدم با شناسایی کامل و مطالعه دقیق می شه به هدف رسید.
اما مدیرعامل خیلی مایل بود دیده بشه. بعدها فهمیدم که مدیر محترم بیش از آنکه دغدغه فروش داشته باشه دغدغه دیدن داره و می خواد خودشو تو تلویزیون به دیگران اونم جماعتی اندک نشون بده. پس از هفته ها کلنجار رفتن متقاعدش کردم که راه های دیگه ای هم برای فروش بیشتر و ایجاد یه بازار وجود داره و برای اینکه خودش هم دیده بشه یه راه حل دیگه ای بهش دادم تا همه چیز براش مجانی تموم بشه. پس لازم نیست برای اینکه بازاریابی کنیم حتما بیلبورد بزنیم یا آنونس تبلیغاتی در تلویزیون داشته باشیم. گاهی یه رفتار مناسب با یه مشتری می تونه اندازه چند تا بیلبورد کارایی داشته باشه.
تو برای کسب و کارت باید برنامه بازاریابی بنویسی یا بدی یه نفر برات بنویسه و براساس اون برنامه حرکت کنی تا به مقصد برسی. الان دنیا داره به این سمت می ره که ما باید به مشتری نفع برسونیم نه اینکه فقط خودمون رو معرفی کنیم. تو می تونی برای کسب و کار محله مثلا چند تا بیلبورد کوچک در منطقه محل کارت نصب کنی و نام و لوگوی خودتو معرفی کنی، اما در بازاریابی باید به مشتری توجه کنی.
مثلا اگر سوپرمارکت داری با ادب و احترام وسایلی رو که مشتری ازت خرید کرده تا دم ماشینش برسونی بهتره تا روی در و دیوار بنویسی سوپرمارکت آرش افتتاح شد. شاید اینم لازم باشه اما کارایی اولی بهتره. چون بلافاصله این نوع رفتار احترام آمیز زبانزد می شه و همه می فهمن که در محله تو داری به مشتری احترام می ذاری و این یه شیوه بازاریابی است که هر کس نمی تونه این کار رو بکنه.
پسر یکی از دوستام که سوپرمارکت افتتاح کرده بود وقتی اینو بهش گفتم بهش برخورد و گفت یعنی بنده بشم حمال اونا؟ گفتم تو برای اینکه به پول برسی باید خدمات خوبی ارائه کنی. در چهار قدمی تو دو تا سوپرمارکت دیگه هم هست تو باید کاری کنی که از اونا جلو بزنی. قبول نکرد و الان سال هاست داره کار می کنه و همش هشتش گرو نهشه. از قدیم گفتند نفت فروشی و دماغ داری نمی شه. می گفتن یه آقایی بود که قدیما می اومد تو محله و برای خونه مردن نفت می آورد و همش غر می زد و یه دستمال جلوی دماغش می گرفت و پیف پیف می کرد یه نفر بهش گفت آقا کمال تو که از بوی نفت بدت میاد چرا نفت می فروشی برو گل بفروش و از اون روز گفتند نفت فروشی و دماغ داری، اینکه نمی شه. تو اگر می خوای در کسب و کارت موفق بشی باید خیلی چیزها را زیر پا بذاری به قول بیل گیتس دنیا برای عزت نفس تو هیچ ارزشی قائل نیست تو باید به فکر آینده ات باشی.
کارشناس فروش