چشم انداز یک سازمان می تواند بسیار ساده باشد و در این رابطه حتما نباید به دنبال موارد پیچیده بود. با این حال تأثیری که روی شرکت می گذارند بسیار عمیق بوده و به همین خاطر از موارد مهم و تعیین کننده هر شرکت محسوب می شوند. درواقع سازمان ها برای تحقق اهداف و کسب موفقیت نیازمند تصویری روشن از آینده خود هستند؛ تصویری که جهت گیری های آتی سازمان را به وضوح معین کند.
یک سازمان نیز مانند افراد آرزویی برای آینده دارند که به آن چشم انداز می گویند. معمولا چشم انداز دورنمای آرمانی سازمان را مشخص می کند و در پاسخ به سوال «جایگاه آینده سازمان کجاست؟» بیان می شود. چشم انداز آینده ای است واقع گرایانه، محقق الوقوع و جذاب برای سازمان (نی نوس، ۱۹۹۲). چشم انداز تصویری از آینده مطلوب یک سازمان است.
چشم انداز وضعیتی را معرفی می کند که سازمان پس از اجرای موفقیت آمیز استراتژی ها به آن دست خواهد یافت. سازمان می خواهد در آینده چگونه دیده شود، موفقیت چه شکلی است. چشم انداز، اعلامیه جهت گیری سازمان و بیانگر هویت، آرمان و چگونگی رسیدن به آن است. چشم انداز آرزوهای مدیریت برای کسب و کار را توصیف کرده، تصویری از مقصد آینده سازمان را ترسیم می کند و منطق چگونگی مناسب بودن این مطلب برای شرکت را شرح می دهد.
در یک تعریف مختصر، چشم انداز، وضعیت مطلوبی است که سازمان قصد دارد به آن دست یابد. به همین خاطر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و شرکت ها باید نسبت به آن دقت نظر کافی داشته باشند.
ایده
دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا چشم انداز مشترک برای یک سازمان اینقدر مهم است. این بحث را با جمله معروف «اگر ندانید کجا می خواهید بروید، بعید است که بتوانید به آنجا برسید.» آغاز می کنیم. برای تحقق اهداف و كسب موفقیت باید تصویر روشنی از آینده داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه افق چشم انداز باید طولانی باشد در عین حال چشم انداز باید تصویری روشن از آینده را نیز برای ما بیان کند. چشم انداز جایگاهی است که به راحتی رقبا نمی توانند به آن دسترسی پیدا کنند.
چشم انداز، آینده واقع گرایانه، قابل تحقق و جذاب را برای سازمان مدنظر قرار می دهد و بیان صریح سرنوشتی است که سازمان باید به سوی آن حرکت کند. هر رهبر، در هر سطح از سازمان به یک چشم انداز نیاز دارد. این فرآیند هرگز به پایان نمی رسد. نقش تعیین جهت هرکز متوقف نمی شود. محیط تغییر می یابد، چالش ها و فرصت های جدید پایدار می شوند، بخش هایی از این رؤیا ممکن است تحقق یابند و بخش های دیگر ممکن است به هیچ وجه امکان پذیر نباشند. رهبر همواره در حال ارزیابی مجدد چشم انداز است، آن را پالایش می کند و امکان رشد و تکامل آن را فراهم می سازد.
در تعیین چشم انداز می توان روبن وردانیان، رئیس شرکت سئو و اندرئا یونگریال، رئیس شرکت آون را نام برد. این دو از همان ابتدا کار خود، هنگامی که سایر رقبا دقیقا نمی دانستند که چه می خواهند بکنند، مقصد خود را مشخص کرده و با قدرت برای رسیدن به آن گام برداشتند. همین امر هم باعث شد تا بتوانند به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کنند.
آنچه در عمل باید انجام دهید
-همه اعضای سازمان باید چشم انداز را ببینند و چشم انداز به همه افراد سازمان باید منتقل و در وجود آنان نهادینه شود.
- تدوین چشم انداز اثرات مهمی در سازمان به همراه خواهد داشت كه اهم آنها به شرح زیر است.
در مواجهه با مسائل پیش آمده سازمان فوق فعال خواهد بود، به كارگیری ابتكار عمل و خلاقیت در سازمان افزایش خواهد یافت، با مشخص شدن هدف غایی تلاش های افراد و فعالیت های سازمانی جهت می یابد، هدایت نیروهای بالقوه و بالفعل و ایجاد هم نیروزایی در آنها، اولویت بندی تخصیص منابع و بهره گیری از امكانات و فرصت ها، جلوگیری از بروز بحران های احتمالی و اتلاف منابع که تأثیر شگرفی به همراه خواهد داشت و منجر به رشد فوق العاده شرکت خواهد شد.
- سازمان بدون داشتن «چشم انداز» یا «چشم انداز» مناسب و لازم، نمی داند کدام استراتژی را می خواهد تدوین کند؟ بنابراین هر سازمان قبل از آنکه بخواهد استراتژی های آینده خود را تدوین کند. باید چشم انداز روشنی داشته باشد.