امروز می خواهم چند ویژگی رهبران درونگرا و رهبران برونگرا را برای شما شرح دهم.
رهبران درونگرا: به علت علاقه شان به گوش دادن، به نظرات دیگران بیشتر گوش می کنند و به علت بی میلی در حضور فعال در جمع احتمال اجرای پیشنهاد های شما زیاد تر است، رهبران درونگرا بیشتر به ایده ها و نظرات شما گوش می دهند و همین موضوع باعث می شود انگیزه بیشتری پیدا کنید و در نتیجه بیشتر کار کنید. رهبران درونگرا با احتمال قوی تر اجازه می دهند شما ایده های تان را پی بگیرید. آنها با خونسردی و لحن ملایم شان شما را از حواشی احتمالی به دور نگه می دارند و به شما اجازه می دهند بیشتر تمرکز کنید، بیشتر خلاق باشید و به صورت کلی بیشتر فکر کنید.
یک تحقیق جالب توسط آدام گِرانت در مدرسه وارتن نشان داد رهبران درونگرا اغلب خروجی بهتری از برونگراها دارند.
رهبران برونگرا: به علت علاقه شان به حرف زدن، بیشتر قصد دارند حرف ها و اندیشه های خود را به اثبات برسانند، به همین دلیل از دست دادن ایده های خوب و گرایش آنها به تنبلی و کم کاری از خطرات پیرامون آنهاست. آنها به دلیل اشتیاق بیشترشان به صحبت کردن و در دست گرفتن سکان صحبت در جمع به صورت مداوم صحبت های شما را قطع می کنند، به همین دلیل است که شما میل کمتری به ادامه بیان نظر و ایده های تان پیدا می کنید، کم فکر می کنید، لجباز می شوید و گرایش به تنبلی و فرار از کار پیدا می کنید.
مهم: من هیچ وقت نمی گویم کدام گروه به کدام گروه ممکن است برتری داشته باشد یا برتری دارد، فقط می گویم هر طیف شخصیتی چه ویژگی هایی دارد. ما باید بدانیم فقط برای یک طیف شخصیتی جا باز نکنیم یعنی «ایده آل برونگرا». بهتر است بدانید، در واقع تعدادی از رهبران تأثیرگذار در تاریخ درونگرا بودند؛ رزا پارک، گاندی، الینور روزولت، وارن بافت و وزنیاک. همه این آدم ها خودشان را آرام و با لحن نرم و حتی خجالتی معرفی می کنند و همه آنها در مرکز توجه عموم بودند، با اینکه هر ذره از تن شان می گفت که این کار را نکنند.
کارشناس بازاریابی و فروش