همواره برند شخصی بر برند شرکت و محصول مقدم است. اجازه دهید بحث را با دو سوال روشن تر کنم. سوال اول: شرکت های برتر را چه کسانی مدیریت می کنند؟ سوال دوم: محصولات، کالاها و خدمات را چه کسانی صاحب برند می کنند؟ حتماً پاسخ این دو سوال کلیدی، مدیران و متخصصان و افراد صاحب سبک می باشند که توانسته اند با خلاقیت و نوآوری و البته ریسک پذیری و شجاعت، پیشرو بودن شرکت، محصولات و خدمات را در شرایط مزیت رقابتی قرار دهند.
حال این سوال را پاسخ دهیم که آیا داشتن برند شخصی به معنای ارتقای شایستگی ها و کسب مزیت در خلق ارزش برای ارائه یا توسعه ایده ها نیست؟ پس باید بگویم شرط لازم برای مدیریت افراد داشتن توانایی است ولی در برند شخصی صرفاً این توانایی موجب ایجاد برند شخصی نمی شود، بلکه مدیر باید بتواند توانایی های خود را به دیگران منتقل کند. در این صورت این توانایی ها به تسلط تبدیل می شود.
مدیرانی که بتوانند به مرحله تسلط برسند یک گام خود را ارتقا داده اند و البته افرادی که صاحب برند شخصی هستند کسانی خواهند بود که در بین همه افرادی که تسلط کافی در امور مدیریت را کسب کرده اند به عنوان افراد مرجع شناخته می شوند. پس در توانایی، مدیر قادر است فعالیت های خود را به خوبی انجام دهد و در تسلط، می تواند مهارت خود را به دیگران منتقل کند و در برند شخصی، می تواند مزیت و برتری در بین افراد مسلط بر امور را کسب کند که البته این کار دشوار ولی با آموزش، برنامه ریزی، پیگیری و پشتکار میسر خواهد شد.
اینجاست که موضوع آموزش و کسب دانش مداوم اهمیت می یابد. در جامعه کنونی ایران افرادی که دارای تجربه و سوابق کاری خوب هستند و ضمنا ویژگی های شخصیتی خوبی دارند کم نیستند. من به این گروه «آدم های خوب» می گویم. ولی همواره معتقد بودم «آدم خوب» با «آدم خوب متخصص» تفاوت دارد. در خوش بینانه ترین حالت مدیرانی که آدم خوبی هستند به حفظ و بقای سازمان می پردازند ولی آدم های خوب متخصص می توانند کسب و کار ها را نه تنها مدیریت کنند، بلکه موجب نوآوری، ارزش آفرینی و ایجاد مزیت رقابتی شوند.
معتقدم به هیچ وجه نمی توان نقش آموزش را در بهبود مدیریت نادیده گرفت. در شرکت های بزرگ دنیا آموزش اصول، مفاهیم و تکنیک های مدیریت جزو لاینفک برنامه توسعه مدیران ارشد است. این در حالی است که مدیران پس از نشستن بر صندلی مدیریت معمولاً خود را بی نیاز از آموزش می دانند.
در یکی از دوره هایی که در سازمان بهره وری آسیایی (APO) در سنگاپور می گذراندم در جلسه ای با رئیس این سازمان صحبت می کردم. ایشان ذکر می کردند مدرک تحصیلی مدیران در شرکت های ژاپنی مثل قوطی کنسرو تاریخ مصرف دارد، مثلاً پس از گذشت پنج سال مدیران باید آخرین تکنیک ها و دروس مرتبط با رشته تحصیلی خود را در محیط کار بگذرانند تا دانش و مهارت خود را بتوانند به روز نگه دارند. این شرایط را با وضعیت آموزش مدیران در ایران مقایسه کنید.
عضو هیأت مدیره جمعیت توسعه علمی کشور