در دوران خدمتم در جهاد، وقتی خانمهای بافنده فرش را می دیدم که اسیر قیمت گذاری های ناعادلانه دلالان شده اند، با خودم می گفتم:
"خدایا به من امکانات و سرمایه ای بده بتوانم معیشت این زنان محروم و شریف را تأمین کنم"
این جمله چشم انداز خانم قربان تاج پوری (مدیرعامل شرکت تولیدی و صادرات فرش و صنایع دستی سولماز آق قلا) است که در سال 1395 به عنوان کارآفرین برتر استان گلستان انتخاب شده و از سوی وزیر کشور به عنوان نماینده ایشان برای پیگیری مشکلات و رفع موانع فعالان در حوزه کاری خود انتخاب شده است.
خانم "پوری" چهار هزار نفر (4000 نفر) از زنان بیکار و بی سرپرست و بدون درآمد از 95 روستای کشور ، توابع استان گلستان تا خراسان شمالی را با آموزش قالی بافی و سایر صنایع دستی بومی صاحب شغل و درآمد نموده است. شاغلین تحت پوشش ایشان، اکثراً از طبقات محروم جامعه و در مناطق دورافتاده و روستاهای فاقد امکانات لازم هستند و با تدابیر این بانوی کارآفرین، با دست رنج خود قادر به تأمین هزینه های روزانه زندگی خانواده خویش می باشند. ایشان می گوید:
"زنانی که با ما کار می کنند شبکه ای را در مناطق مختلف جغرافیایی تشکیل داده اند؛ ما سفارش را که می گیریم بعد به آن ها سفارش می دهیم و الان دیگر فقط قالی های نقش ترکمن نمی بافیم، هر مدلی که به ما سفارش بدهند می بافیم، مهم این است که بتوانیم شرایط اشتغال را برای اعضای شبکه خود فراهم کنیم. حقوق این زنان زیاد نیست و به طور متوسط چند صد هزار تومان است، اما با همین هم آن ها بسیار راضی هستند و داشتن شغل برای آن ها خیلی مهم است."
یکی از روش های ترویج کارآفرینی در میان زنان و روستاها، استفاده از الگوی نقش زنان موفق بومی است. این سلسله مقالات به بررسی زندگی پر فراز و نشیب این کارآفرین برتر ایرانی و مسیر شکل گیری کارآفرینی ایشان اختصاص دارد.
انعطاف در بازاریابی و فروش
من ترکمن هستم و در منطقه ای زندگی میکنم بسیار زیبا با هنرهای بسیار جالب و متنوع. استان گلستان منطقه 72 ملت است . ترکها – علی آبادی – سیستانی ها – فارس ها – کردها – بلوچ ها و روستاهای زیارت هر کدام با یک فرهنگ خاص ...به طور مثال لباس علی آباد کتول با لباس شاه کو فرق دارد در صورتی که هر دو فارس زبان هستند. یا گویش ها و فرهنگ های متفاوت. قالی ترکمن اصالت خاص خود را دارد. تعداد نقش های قالی ترکمن بین 800 تا1000 نقش ذکر شده است، اما ساریق گل در میان نقش های ترکمن جایگاه منحصر به فردی دارد و زنان ترکمن این نقش ها را در حافظه خود ضبط و ثبت دارند.
فرش ترکمن 811 طرح بنام دارد که در دنیا به اسم فرش ترکمن بافته میشه و معدن آن هم در ترکمنستان هست. با نقوش و طرحهایی که از فرش ترکمن احیا کرده بودم ، من حدودا 50 طرح جدید رو احیا کردم و بافته شد و در نمایشگاه دهکده جهانی دبی شرکت کردم.
متاسفانه درآنجا متوجه شدم که اسم فرش ترکمن ایرانی در دنیا خراب شده که یک لیوان آب روی فرش ریخته بشه رنگ قاطی میکنه و من نتوانستم فرش های خودم را بفروشم تا اینکه یک آقای بلوچ در نمایشگاه حاضر شد فرش های منو بخره مشروط به اینکه 24 ساعت در آب نگه دارند و اگر رنگ نداد به همراه فرش های خودشان بفروشند. و من در اونجا فرش های خودم رو به نام فرش بلوچ فروختم.
استفاده از مشاور
به محض برگشت از نمایشگاه دوبی، به گرگان نرفتم و مستقیما به اصفهان سفر کردم برای دیدن استاد جامی که ایشان یکی از استاتید بزرگ من بودند و همچنین استاد قشقایی جهت مشورت که چه کنم ؟ و آنها گفتند که شما باید گره فرش ها را نجات بدهی اگر میخواهی فرش رو نجات بدی باید گره فرش رو از رنگ دادن نجات بدهی. دراین میان بافنده های فرش ترکمن گرایش پیدا کرده بودند به کشاورزی و شالی کاری چون این هنر برای انها دیگر سودی نداشت .به دنبال راه حلی برای جذب دوباره بافندگان فرش بودم تا اینکه با آقایان رضا و حمید ذوالنواری آشنا شدم که آنها مصاحبه های من را در دو مجله خوانده بودند. در اونجا بود که من با کمک این دو آقا تونستم تولید گبه را در استان شروع کنم .با شروع تولید گبه 30 روستا تحت پوشش من به 60 روستا ارتقا پیدا کرد.و مسولین را قوی تر کردم و تولید گبه بسیار موفق پیش رفت.
ایجاد ساختار سازمانی و تفویض اختیار
من دو تا ماشین داشتم یکی مزدا یکی پیکان وانت که برای سرکشی و نظارت به روستاها ازآنها استفاده میکردم که بعد ها یک استیشن آهو هم به آنها اضافه شد ..من سه تا خانم زبده و ماهر که بافنده قدیمی فرش بودند کسانی که در حد عالی فرش می بافتند رو انتخاب کردم و آموزش های لازم رو دیدند و این سه خانم جهت نظارت و سرکشی بوسیله اون ماشین ها به روستاها می رفتند و ما ماهی یکبار جلسه ترتیب میدادیم که تمام 60خانم دور هم جمع می شدند و از طریق این سه خانم رفع اشکال میکردند و آموزش حرفه ای میدیدند و من هم نظارت بر کار اون سه خانم داشتم.
کارآفرینی اجتماعی
برنامه ی ما بیشتر در روستاهای دورافتاده بود و همیشه کتاب هم در برنامه داشتیم حتی برای خانم هایی که دو کلاس سواد داشتند اما علاقه به کتاب داشتند هم کتاب تهیه میکردیم از کتاب های داستانهای کودکانه تا کتاب های مورد علاقه خودشان تهیه میکردیم.حتی در مواردی بافنده در حین در خواست نخ درخواست کتاب هم میکرد که این نشان میداد که آنها به کتابخوانی علاقه پیدا کردند.
خانم هایی بودند که حتی سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما بسیار زیبا طراحی چهره انجام میدادند . دخترانی بودند که کاملا بی سواد بودند و در حال حاضر دانشجو هستند و تحصیل میکنند. وقتی بال پرواز در کسی میدیدم با تمام توانم کمکش میکردم که راهش را پیدا کند. ادامه دارد ...
رضا قندی، صادرکننده نمونه فرش
دکتر مهدی کنعانی ، مدرس دانشگاه و مشاور کارآفرینی