آشنایی با تجارب رهبران موفق کسب وکار می تواند به شما کمک کند که در مواجهه با مشکلات، دید روشن تری داشته باشید.
تجارت ها، ایده های کسب و کار، شکست ها و موفقیت ها باهم متفاوت هستند؛ به همین دلیل هرگز نمی توان یک سری اصول کلی را به عنوان قوانین عمومی موفقیت در کسب وکار و اجتناب از شکست تدوین کرد. هر کارآفرین باید آزمون وخطاهای بسیاری را شخصا تجربه کند و شرایط مختلفی را پشت سر بگذارد تا بتواند شرکت خود را به یک موفقیت باثبات برساند.
بااین حال شما در این راه تنها نیستید. درس هایی که سایر رهبران موفق از تجربیات خود به دست آورده اند، حتی اگر قاعده ای تضمینی برای پیشرفت کسب وکار شما محسوب نشوند، می توانند ایده بخش راه شما باشند.
در این مقاله، پنج درس مهمی را که کارآفرینان برای ساخت کسب وکار بهتر، مفید می دانند با شما مرور می کنیم.
1- شبیه نوجوانان فکر کنید
به رفتار خواهر و برادر کوچک تر خود فکر کنید. ویلیام واندربلومن، مؤسس و مدیرعامل مؤسسه تحقیقاتی واندربلومن می گوید نوجوانان مشتاق هستند هرچه را می خواهند به دست آورند. به همین دلیل به شرایط زود واکنش می دهند و در مسیری حرکت می کنند که در راستای مطالبات شان باشد.
نوجوانان علایق شان را در اینترنت پیگیری می کنند و اگر به مشکلی بربخورند، راه حل آن را جستجو می کنند. درسی که کارآفرینان از این سبک رفتاری می گیرند این است که یادگیری سریعی داشته باشند و با تیزهوشی، راه حل های سریعی برای موقعیت های پیچیده پیدا کنند.
به علاوه نوجوانان اجتماعی هستند؛ نسلی هستند که بیشترین ارتباط را نه تنها با دوستان شان، بلکه با سایر مردمی دارند که به هر نحوی در حیطه مسائل مورد نیازشان قرار می گیرند. درست مانند نوجوانان، مردم دوست دارند بدانند شرکت تان تولیدکننده چه محصولات و خدماتی است و دوست دارند با شما – چه از طریق شبکه های اجتماعی و چه در فضای وب سایت شما - وارد تعامل شوند.
به طورکلی رفتار نوجوانان به شما یاد می دهد چطور به آسانی خودتان را با تغییرات سازگار کنید، همچنین می توانید متوجه شوید که نسل آینده مصرف کننده چه نیازهایی دارد و از چه خدماتی استقبال می کند.
۲- اگر به مسیر خود ادامه دهید، آنچه را که لازم است یاد می گیرید
درست است که در حال حاضر کلاس های آموزشی مدیریت بازرگانی در تمامی دانشگاه های علوم انسانی وجود دارند و به علاوه منابع بسیاری به صورت آنلاین در دسترس هستند، ولی هیچ کدام از این دوره ها قابل مقایسه با چیزی که در عمل یاد می گیرید نیست.
ممکن است به خاطر عجله و سهل انگاری افراد اشتباه را استخدام کنید، اولویت های زیاد و مختلفی برای شرکت اعلام کنید یا اینکه بخواهید مسئولیت همه کارها را خودتان به عهده بگیرید. ممکن است از شکست ها به شدت وحشت زده شوید. هر چه زودتر اشتباهات تان را بپذیرید و مسئولیت آنها را به عهده بگیرید و از آنها به عنوان تجارب تان درس بگیرید، کارآفرین قوی تری خواهید شد.
یکی از بهترین مثال های صحت این مسئله، جان رمپتون است. وقتی جان رمپتون شرکت Due را تأسیس کرد، فکر می کرد فقط یک پلتفرم برای زمان بندی و برنامه ریزی کارمندان آزاد کار باشد، ولی او مانند نوجوانان سریعا نیازهای جامعه را شناخت و پا در راه توسعه پرداخت های آنلاین، کیف پول دیجیتال و رمزنگاری شده گذاشت. مسلما نمی توانست یک شبه همه روندهای پولی و مالی را یاد بگیرد، ولی با اشتیاقش به ادامه مسیر، به مرور زمان در تمام این زمینه ها دانش لازم را کسب کرد و یک تیم کاری مورد اعتماد استخدام کرد تا در تولید محتوا به او کمک کنند.
۳- مشتری محوری با کارمند محوری آغاز می شود
ما در دنیای مشتری محور زندگی می کنیم. اغلب به قدری بر مشتریان مان متمرکز می شویم که فراموش می کنیم باید اول متوجه کارمندان مان باشیم. اگر کارمندان مان نباشند چه کسی قرار است مشتریان را راضی و خشنود نگه دارد؟ بهترین راه برای راضی نگه داشتن مشتریان، پایه گذاری یک فرهنگ خوب برای شرکت است.
به حرف کارمندان تان گوش دهید تا اگر خواسته منطقی و بجایی دارند، آن را برآورده کنید و اگر پرسش دارند، با پاسخ خود ابهامی در ذهن شان باقی نگذارید. اگر کارمندی مشکل ساز است و نمی توان او را با اهداف شرکت سازگار کرد، به دنبال فرد جایگزینی بگردید که مناسب این سمت شغلی باشد.
کارمندان را تشویق کنید به شما بازخورد بدهند، ولی همزمان از آنها بخواهید که اگر راه حلی برای مشکلات فعلی به ذهن شان می رسد، آن را هم بیان کنند.
کارمندان را به خاطر انتقادات شان مجازات نکنید. با تک تک کارمندان به طور جداگانه ملاقات کنید تا هیچ مشکل و کمبودی را از قلم نیندازید. با آنها به بحث و گفت وگو بنشینید و به پیشنهاد های شان توجه کنید. اگر در برابر آنها اشتباهی کردید، اشتباه تان را بپذیرید.
۴- هرچه شفاف تر باشید، نتیجه بهتری خواهید گرفت
وقتی با خودتان، کارمندان تان و سهامداران شرکت صادق نیستید، انتظار نداشته باشید که بتوانید هر شرایط سختی را تحت کنترل درآورید. انکار شرایط بد، فقط شما را عمیق تر در مرداب آن فرومی برد و یک روز چشم باز می کنید و می بینید کسب وکارتان کاملا نابود شده است. اگر با صداقت و شفافیت مشکلات را با کارمندان و سرمایه گذاران شرکت در میان بگذارید، ممکن است با همفکری بتوانید راه حلی برای موانع موجود پیدا کنید.
پیش از هر چیز، پیش خودتان تصدیق کنید که به دردسر افتاده اید و به کمک احتیاج دارید.
۵- خودتان را زیاد جدی نگیرید
همه ما گاهی اشتباه می کنیم. همه ما گاهی می لغزیم و سقوط می کنیم. خیلی اوقات خودمان را هم گول می زنیم. نگذارید این مسائل شما را ناامید کند و تمرکزتان را از تولید یک محصول عالی منحرف کند. شما باید یاد بگیرید به خودتان لبخند بزنید و زیاد سخت نگیرید تا بتوانید به حرکت تان ادامه دهید. در متن هر سختی بخندید، این برای سلامت روح، ذهن و بدن تان هم مفید است. همانطور که ریچارد برانسون گفته است «طنز، بخش مهمی از پروسه ساختن کسب وکار است. زیاد خودتان را جدی نگیرید و حس شوخ طبعی خود را همیشه حفظ کنید.»