1- بداند كه توسعه یك پدیده خودجوش و پدیدارشدنى emerging است، نه یك پدیده طراحى شدنى. در نتیجه لازم است كار اصلى سیاست برداشتن موانع باشد. چون توسعه موتور داخلى و روش خودش را دارد.
2- بداند كه توسعه و رشد در یك كشور پدیده اى یكتا است و لذا قابل الگو بردارى نیست، بنابراین توسعه در ایران مسیر خاص و یكتاى خود را دارد.
3- بداند كه استراتژى هاى اقتصادى در ایران از دل چالش هاى اقتصادى و اجتماعى داخلى و رویارویى هاى بین المللى بیرون می آید نه از دلِ برنامه هاى از قبل طراحى شده پنج ساله.
4- بداند كه بقاى سیاسى كشور وابسته به رشد و توسعه كشور است و لذا رشد و توسعه را فداى بقاى سیاسى نكند.
5- بداند كه روابط علّى اقتصادى از دل مطالعات و تئوری هاى اقتصادى بیرون مى آید، نه از طریق مشاهده؛ بنابراین بهتر است كه به علم اقتصاد و یافته هاى آن تكیه كند. علیت اساسا قابل مشاهده نیست، به همین دلیل است كه همه به راحتى همزمانى را با علیت اشتباه می گیرند.
6- بداند كه اقتصاد یك پدیده خودجوش و پدیدار شدنى است و این پدیده ها با كنترل تخریب مى شوند، بنابراین آزادى كلمه كلیدى انسان، سازمان و كشور است.
7- در نتیجه براى یك سیستم پویا و زنده نباید برنامه، آن هم بلند مدت نوشت. كافى است هوشمندى سیاستمداران و سیاست گذاران با اتكا به سیستم هاى قدرتمند هوشمند بالا برود.
8- بداند كه نگاه خودش یك مدل از واقعیت است و نه خود واقعیت. در نتیجه بداند كه هر چه به صداهاى مختلف، چه موافق و چه مخالف گوش دهد، واقعیت بیشتر برایش نمود پیدا می كند و در سیاست ها موفق تر عمل می كند.
9- بداند كه اقتصاد ابزار نیست و لذا نباید در خدمت سیاست قرار گیرد. این سیاست است كه باید در خدمت اقتصاد قرار گیرد. اقتصاد با تار و پود زندگى مردم درآمیخته است و نقش مهمى در تحولات سیاسى و اجتماعى كشور دارد. بدون قدرت گیرى اقتصاد، سیاست نمی تواند قدرتمند باشد.
10- بداند كه در حوزه هاى اجتماعى و اقتصادى اصل «عدم قطعیت» جارى است و لذا از تحكم بر اقتصاد و عاملین اقتصادى پرهیز كند. نگاه خودش را با واقعیت یكى نداند و آن قدر تجسس و تحقیق كند تا واقعیت نمایان شود. بنابراین مشخص است كه اقتصاد ماشین نیست و لذا هر سیاستى ممكن است بنا بر مسائل مختلف تبدیل به خلاف خود شود. لذا رئیس جمهور خوب همیشه به دنبال تایید سیاست هاى خود نیست، بلكه دنبال این است كه سیاست به نتیجه خود رسیده است یا نه.
11- بداند كه اقتصاد خود جوش است و بنابراین تنها توانایی هاى داخلى عنصر اساسى تحول است. ولى این پدیده بدون تعامل با نظام جهانى ناتوان مى شود. سیستم هاى زنده و پویا با تعامل بزرگ می شوند، بلوغ پیدا می كنند و قدرتمند مى شوند.
12- فرمول اصلى یك اقتصاد بهره ورى، كارآمدى و اثر بخشى و در نهایت دست یافتن به قدرت رقابت پذیرى بین المللى است. با این فرمول رئیس جمهور خوب نباید اقتصاد را به یك سیستم حمایتى تبدیل كند، مگر اینكه گذرا و همراه با نظریه اقتصادى باشد. اقتصاد عرصه اى براى رقابت است نه حمایت.
کارشناس اقتصادی