اواخر سال 94 از 60 اقتصاددان ایرانی می خواهند که وضع اقتصاد ایران را برای سال 95 پیش بینی کنند (دنیای اقتصاد_14 فروردین 1395) و برای بالا بردن دقت این نظر سنجی از چهار پرسش بسته استفاده می کنند که سه تای آن چهار گزینه معمول است.
خلاصه این نظر سنجی این می شود که این اقتصاددانان به پرسش های زیر این طور پاسخ می دهند.
پرسش نخست: رشد اقتصادی در سال 95 در چه دامنه ای خواهد بود؟
الف: کمتر از یک درصد
ب: 1 تا 3 درصد
ج: 3 تا 5 درصد
د: بالای 5 درصد
که در پاسخ 3درصد گزینه الف،42درصد گزینه ب، 52درصد گزینه ج و تنها 3درصد گزینه د را انتخاب می کنند که اکنون به راحتی می توان پیش بینی های این اقتصاددانان را با نرخ رسمی گفته شده که بالای 10 درصد است مقایسه کرد و به آن 3درصدی که پاسخ درست داده اند تبریک گفت.
پرسش دوم: نرخ تورم را در سال 95 چقدر پیش بینی می کنید؟
الف: کمتر از 8درصد
ب: 8 تا 10درصد
ج: 10 تا 12درصد
د: بالای 12درصد
در پاسخ به این پرسش 3درصد از اقتصاددانان یادشده گزینه الف، 27درصد گزینه ب، 53درصد گزینه ج و 17درصد گزینه د را انتخاب و ثبت می کنند. بنا بر تازه ترین گزارش مرکز آمار نرخ تورم در سال 95 برابر 6/8درصد (فرصت امروز – 23 فروردین 1396) است.
پرسش سوم: با توجه به اجرای سیاست تک نرخی شدن ارز چه دامنه ای را برای نرخ ارز پیش بینی می کنید؟
الف: کمتر از 3400 تومان
ب: 3400 تا 3700 تومان
ج: 3700 تا 4000 تومان
د: بیش از 4000 تومان
هرچند در طراحی این پرسش و دو پرسش پیشین اشکال روایی وجود دارد و بهتر بود که در تعداد گزینه ها و فاصله بندی آن دقت بیشتری می شد، اما با این حال در پاسخ به پرسش سوم 10درصد گزینه الف. 34درصد گزینه ب. 42درصد گزینه ج و 15درصد گزینه د را پیش بینی می کنند که باز 58درصد پاسخگویان گزینه نادرستی را انتخاب می کنند...
چی فکر می کردیم- چی شد
در این بررسی- پاسخ ها به قدری شفاف است که توضیح و تفسیر اضافه شاید دریافتی مخاطب را کاهش دهد.
اما آنچه برای خواننده حتما جذاب است میزان انطباق این پیش بینی ها با واقعیت های رخ داده در سال 96 و زمانی است که پاسخ واقعی این پرسش ها معلوم شده است.
برای مثال تنها 3درصد از اقتصاددانان پرسش شونده رقم درست نرخ رشد را پیش بینی کردند یا باز برای پرسش دوم هم به استناد تازه ترین گزارش مرکز آمار ایران درباره نرخ تورم سال 95 باز فقط 3درصد از اقتصاددانان پرسش شونده در این تحقیق پیش بینی درستی را بیان کرده بودند و درباره پرسش سوم که درباره پیش بینی نرخ ارز سال 95 بود هرچند 42درصد گزینه درست را انتخاب کردند اما باید به این نکته نیز توجه داشت که گزینه های این پرسش دامنه بزرگی را مدنظر گرفته که به طور طبیعی با عقل معمول نیز می شد این گزینه مناسب را انتخاب کرد، هرچند باز 58درصد از اقتصاددانان مورد مطالعه به گزینه ای دیگر پرداخته بودند.
در دنیا حال و روز اقتصاددان ها چگونه است؟
البته پاسخ قطعی و محکمی را نمی توان برای این پرسش بیان کرد، اما اگر فکر می کنید تنها اقتصاددان های ایرانی هستند که در پیش بینی گل کاری می کنند باید خیال تان را راحت کنم که نخیر این طور نیست و تقریبا همه جا اوضاع همین است.
برای نمونه فیلیپ کاتلر که از بزرگ ترین بازاردانان جهان است و از قضا تحصیلات اقتصادی هم دارد در کتاب پرارج خود دایره المعارف بازاریابی می نویسد:
در تاریخ معاصر افراد مشهوری پیش بینی های نادرستی را انجام داده اند که نمونه معروف و طنز آن اروینگ فیشر استاد برجسته اقتصاد دانشگاه ییل است که در سپتامبر سال 1929 درست پیش از سقوط بزرگ بازار سهام وال استریت گفته بود: (قیمت سهام به مرحله ای رسیده است که به نظر می رسد تا ابد در اوج خود باقی خواهد ماند.)
کاتلر در ادامه جمله ای را از هری ترومن می نویسد:
شرکت ها برای پیش بینی آینده به اقتصاددان ها متکی هستند. دو نوع اقتصاددان وجود دارد. نوع اول آن هایی هستند که نمی توانند آینده را پیش بینی کنند و به آن اذعان دارند و نوع دوم آنهایی هستند که نمی توانند آینده را پیش بینی کنند و به این حقیقت آگاهی ندارند.
هری ترومن پس از سوال از اقتصاددان های مختلف که در مورد آینده اقتصاد کشور صحبت های دوپهلو می کردند از آنها ناامید می شود و یک اقتصاددان یک سویه را طلب می کند، زیرا او دیگر نمی خواست جمله (و از سوی دیگر) را بشنود. . .
کاتلر در ادامه جمله شجاعانه ای را می نویسد. او می گوید:
به طور کلی اقتصاددانان برای اینکه منجمین روسفید شوند فعالیت می کنند. هر چند در این میان برخی راهبرد دیگری دارند. برای نمونه دنیس گابور، کارشناس راهبرد کسب و کار کمتر نگران پیش بینی آینده است. او اعتقاد دارد که بهترین راه پیش بینی آینده آفرینش آن است و این درست همان جمله معروفی است که پیتر دراکر به آن علاقه زیادی داشت.
یک پیشنهاد برای نظر سنجی های آینده
آنچه از این نظر سنجی مشخص می شود این است که بهتر است از گروه دیگری از اقتصاددانان رایج (نمونه آماری دیگر) نظرخواهی و درخواست کارشناسی شود، چراکه براساس یافته های موجود در صورت تکرار از همین نظر سنجی برای سال های آینده شکاف بزرگ دیگری بین واقعیت و پیش بینی انجام شده وجود خواهد داشت و دوم اینکه در طراحی ابزار سنجش دقت بیشتری لحاظ شود.
اندیشمندانه بیندیشیم
یک یادآوری
پس از سال ها اکنون بسیاری بر این باورند که بازاریابی اصطلاحی نارسا و نامناسب برای واژه marketimg است. برخی استفاده از خود کلمه مارکتینگ را تجویز می کنند، اما نویسنده واژه بازاردانی را شایسته می شناسد. بازاردانی(بابک بهی-1378) از ترکیب دو واژه بازار که ریشه ای پهلوی دارد و طبیعتا ایرانی است به همراه دانش ساخته و بنیان نهاده شده که امیدواریم ترکیبات این اصطلاح (بازاردان- بازاردانان- و. . .) به تدریح جانشین اصطلاحات نارسای بازاریاب و بازاریابی شود و همانطور که به کسی که اقتصاد می داند اقتصاددان یا کسی که شیمی می داند شیمیدان می گویند، به کسی که دانش بازاردانی یا مارکتینگ می داند بازاردان بگوییم.
DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)