قانون مورفی در سال 1949 در پایگاه نیروی هوایی ادواردز شکل گرفت. جایی كه سرگرد ادوارد مورفی همراه با گروه «استَپ» روی پروژه MX981 كار می كنند. هدف این پروژه، تعیین مقاومت انسان در برابر سقوط ناگهانی است و سرگرد ادوارد مورفی به عنوان مهندس توسعه در فنون اندازه گیری با دكتر استپ دوست و همسایه قدیمی اش در این پروژه همكاری می كند.
این آزمایش روی یك واگن كه موشكی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیك برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام می شد. سروان استپ یكی از داوطلب های انجام این آزمایش بود، اما عده ای به دقت دستگاه هایی كه میزان نیروی وارد شده به استپ را اندازه می گرفتند شك داشتند. سرگرد مورفی پیشنهاد می كند برای این منظور از یك كشش سنج الكترونیكی كه به واگن متصل می شد استفاده شود.
دستیار آقای مورفی اتصالات این دستگاه را به واگن انجام داد و آزمایش با یك شامپانزه انجام شد. مورفی متوجه می شود كه دستیار خنگش همه سیم های حسگر را اشتباه وصل كرده و به این خاطر حسابی عصبانی می شود. در اوج عصبانیت مورفی جمله ای می گوید كه بسیاری آن را تولد قوانین مورفی می دانند.
او درباره دستیارش گفت: «اگر یك راه برای خراب كردن چیزی وجود داشته باشد، او همان یك راه را پیدا می كند.» مورفی آن قدر از این موضوع شاكی شد كه با وجود پیشنهاد اعضای گروه برای اصلاح پروژه و انجام دوباره آزمایش، او پروژه را به خاطر این مسئله ترك كرد. جمله مورفی خطاب به دستیارش در میان اعضای گروه به این صورت خلاصه شد: «هر چیزی كه بتواند خراب شود، خراب می شود.» عده ای از افراد این پروژه كه از رفتن مورفی از گروه به خاطر یك مسئله پیش پا افتاده شاكی بودند برای مسخره كردن بدبینی های مورفی نام او را روی این قانون گذاشتند اما نشست خبری دكتر استپ ناگهان قوانین مورفی را به میان مردم برد.
او در این نشست با خبرنگاران اعلام می كند كه ضریب امنیتی خوب این پروژه تحقیقاتی مدیون اعتماد كامل آنها به قوانین مورفی است! درحالی كه خبرنگاران از شنیدن نام ناآشنای قوانین مورفی چشم های شان گرد شده بود، استپ می گوید: «براساس این قانون، تمام شرایط نا محتمل برای شكست پروژه را درنظر گرفتیم و به همین خاطر توانستیم با كمترین خطر به موفقیت برسیم.» این نشست خبری جنجالی به شکلی ناگهانی باعث شهرت قوانین مورفی در میان مردم می شود.
كارخانه های تولید كننده تجهیزات هوایی در تبلیغات خود برای نشان دادن میزان امنیت محصولات شان از این جمله استفاده كردند و به تدریج جمله ساده ادوارد مورفی تبدیل به یك ضرب المثل معروف در فرهنگ غرب شد كه تا به امروز هم باقی مانده و کماکان پرطرفدار است. صابون قوانین مورفی به تن همه ما خورده است. همیشه اتفاق هایی ناخواسته كه تا قبل از آن هیچ كس فكرش را هم نكرده بود، بروز می كند و باعث اخلال در برنامه ها می شود.
قانون مورفی در حالت كلی می گوید: «اگر قرار باشد چیزی خراب شود، می شود.» و نتیجه ای كه باید در مدیریت از آن گرفت این است: «برنامه ریزی باید دارای آنچنان ضریب اطمینان و امنیت كاری بالا باشد و تمام شرایط غیرمحتمل درنظر گرفته شود كه زور قانون مورفی به آن نرسد.
برخی از این قوانین به شرح زیر هستند:
فلسفه مورفی
لبخند بزن. . . فردا روز بدتریه. . .
قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچ گاه اشغال نخواهد بود.
قانون بینی:
بعد از اینکه دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعا به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون دروغگویی:
اگر بهانه دروغی شما پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعا به خاطر پنچر شدن ماشین، دیرتان خواهد شد.
قانون روبه رو شدن:
احتمال روبه رو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید، افزایش می یابد.
قانون اثبات:
وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون وسایل نقلیه:
وسایل نقلیه اعم از اتوبوس، قطار، هواپیما و. . . همیشه دیرتر از موعد حرکت می کنند، مگر آنکه شما دیر برسید. در این صورت درست سر وقت رفته اند.
قانون کار:
اگر به نظر می رسد همه چیزها خوب پیش می روند حتما چیزی را از قلم انداخته اید.
قانون نتیجه:
احتمال بد پیش رفتن کارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد.