ایران و امارات متحده عربی روابط سیاسی و اقتصادی گسترده ای با یکدیگر داشته و به نوعی شرکای تجاری مهمی برای هم به شمار می روند. از زمان بدل شدن امیرنشین دوبی به مرکز نقل و انتقالات مالی در خلیج فارس و سرمایه گذاری های عمده شرکت ها و سرمایه گذاران بین المللی در این شهر ایرانیان بسیاری را روانه دوبی کرد.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز باتوجه به مناسبات تجاری و منطقه ای خود و همچنین روابط اقتصادی اش با سایر کشورهای جهان، با توجه به امکانات و توانمندی های بنادر امارات متحده عربی، از این بنادر برای واردات بسیاری از کالاهای مورد نیاز خود استفاده کرده که این موضوع موجب افزایش درآمدهای ارزی ابوظبی از محل همکاری های اقتصادی با تهران شده است.
سرمایه های ایرانیان مقیم دوبی و سفر هزاران گردشگر ایرانی به دوبی برای گذراندن تعطیلات نیز موضوع دیگری است که زمینه نزدیکی این دو کشور را فراهم کرده است. با این حال و به رغم تمامی این همکاری های گسترده تجاری و اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی گاهی اوقات درگیر تنش های سیاسی و دیپلماتیک می شوند که ریشه در تحرکات کشورهایی نظیر آمریکا و متحدان غربی اش دارد.
ادعای عجیب و مبهم امارات بر جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی و عدم آمادگی آنان برای مذاکره با ایران برای حل این اختلاف از جمله موضوعاتی است که روابط گسترده تجاری دو کشور را تحت تأثیر خود قرار داده است.
امارات که در سال های اخیر به لطف سرمایه گذاری های گسترده خارجی و همچنین درآمدهای قابل توجه نفتی رشد اقتصادی بسیار خوبی را تجربه کرده است این روزها بیشتر از هر زمان دیگری تلاش می کند تا با نزدیکی هرچه بیشتر به غرب منافع خود در منطقه را پیگیری کند؛ مسئله ای که با توجه به همسایگی این کشور با بازیگر قدرتمندی نظیر ایران چندان عقلانی به نظر نمی رسد.
بدون شک شعله ور نگه داشتن آتش اختلافات ساختگی و جعلی میان ایران و همسایگان آن از جمله امارات از اهداف اصلی و استراتژیک قدرت های بزرگ برای حضور در منطقه و پیشبرد پروژه ایران هراسی آنهاست چرا که این پروژه سود سرشاری را برای قدرت های عمده جهانی درپی داشته و با ایجاد رعب و وحشت از جمهوری اسلامی ایران و فعالیت های آن در منطقه و همچنین ایجاد بحران های ساختگی سعی در متقاعد ساختن اعراب برای همراهی با آنان و خرید میلیاردها دلار سلاح به منظور مقابله با تهدیدهای ناشی از تحرکات ایران است، آن هم در شرایطی که امروزه هیچ گونه تهدیدی از جانب ایران متوجه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نبوده و تهران همواره سعی بر ایجاد رابطه ای مبتنی بر برادری با کشورهای منطقه داشته و آنان را از اعتماد به قدرت های فرامنطقه ای بر حذر داشته است.
این روزها به نظر می رسد که ایران رمز گاوصندوق کشورهای عربی بوده و متحدان غربی اعراب با استفاده از این رمز سعی در اعمال سیاست ها و نظرات خود و همچنین تاراج ثروت آنان هستند. تهدید جلوه دادن ایران برای کشورهای عربی و ایجاد جو ضد ایرانی در میان این کشورها بعضا منجر به اظهار نظرهای ناپخته ای از سوی مقامات اماراتی شده که واکنش نسبتا تند طرف ایرانی را در پی داشته است.
در مقابل طرف ایرانی نیز ضمن هشدار به مقامات اماراتی و دعوت کردن آنان به گفت وگو و پرهیز از تنش های دیپلماتیک تلاش می کند از میزان تأثیر قدرت های فرامنطقه ای بر سیاست خارجی اعراب حاشیه خلیج فارس بکاهد.
این در شرایطی است که تحرکات ایران به این تذکرهای شفاهی محدود نشده و پس از حمایت های همه جانبه امارات از سیاست های خصمانه و ضد ایرانی آمریکا و همچنین تکرار ادعاهای بی اساس این کشور در رابطه با جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس، مقامات ایرانی از جایگزینی امارات و امیرنشین دوبی با عمان برای انجام مبادلات تجاری خود خبر دادند؛ مسئله ای که در صورت تحقق دوبی را از درآمد قابل توجهی محروم کرده و رقیب جدیدی را برای این امیر نشین در منطقه خلیج فارس ایجاد خواهد کرد.
در چنین شرایطی به نظر می رسد که تنش های سیاسی و دیپلماتیک میان ایران و امارات که عمدتا ناشی از فشارهای خارجی است ضرورتی نداشته و مقامات اماراتی باید با عقلانیت و خرد با همسایه شمالی قدرتمند خود روبه رو شده و زمینه را برای گسترش و توسعه هرچه بیشتر مناسبات تجاری دو کشور فراهم کنند.