رشد، آفت تمام صنوف و کسب و کارهای ما شده است. وقتی به کسادی برمی خوریم، برای بقا گسترش می دهیم و وارد کسب و کارهای دیگر می شویم (فکر می کنیم مرغ همسایه غاز است).
وقتی به کسب و کاری موفق می رسیم باز هم گسترش می دهیم چون می خواهیم به درآمد بیشتری برسیم و البته منشا خیر برای دیگران باشیم، ولی غافل از اینکه این رشد روی کسب و کار فعلی مان نیز اثر منفی دارد.
رشد خطی (اضافه کردن موضوعات متعدد به کسب و کارمان) باعث شده کم کم همه به شکل هم درآییم و هیچ تمایزی بین کسب و کارهای مان نمیتوانیم پیدا کنیم درنتیجه نقطه قوت خود را روی قیمت و کیفیت گذاشته ایم.
برای روشن تر شدن مطلب به مثال زیر توجه کنید:
در زمان های نه چندان دور چلوکبابی فقط چلوکباب سرو می کرد، جگرکی فقط دل و قلوه و جگر داشت، کبابی، کباب کوبیده با سبزی و نان سرو می کرد، رستوران های محلی غذای منطقه خودشان را سرو می کردند، اکبر جوجه فقط مرغ داشت و ...
امروز به همین رستوران ها نگاه کنید.
اگر سر برگ منوی رستوران را مخفی کنیم هیچ رستورانی از دیگری قابل تشخیص نیست چون چلوکبابی ها، خورشت و غذای دریایی را به منو اضافه کرده اند، کبابی ها پلو و چلو می دهند و جگرکی، کباب و جوجه می دهد.
وضعیت فست فودها بهتر نیست که بدتر است. الان مشتری فقط به قیمت و نزدیکی محل توجه می کند.
کیفیت عامل دیگری است که رستوران ها به آن تکیه می کنند.
رستوران ها اگر کیفیت را تازه بودن مواد مصرفی خود، رعایت بهداشت و... می گویند، با کمال احترام بگویم این معنی کیفیت را نمی دهد، این یعنی انسانیت و غش وارد معامله نکردن. چون چند نفر مزه گوشت بی کیفیت را از گوشت کشتار روز تشخیص می دهند یا چند نفر پخت با روغن جدید را از روغن چند روز مانده می فهمند، چند نفر امکان دیدن آشپزخانه رستوران تان را دارند؟
بنابراین کیفیت را باید «مفهوم کیفیت» گفت که مثلا به طراحی رستوران، مزه غذا، رفتار گارسون و... برمی گردد که کاملا به سلیقه مخاطب بستگی دارد و در اینجا رستوران ها می توانند به نوعی تمایز خود را نشان دهند (در همین مورد هم همه رستوران ها شبیه هم شده اند).
در شرکت های لبنیاتی، پوشاک، آرایشی بهداشتی، سلولزی و حتی شرکت های B2B این مشکل و چالش وجود دارد و صنایع را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
چندی پیش به شرکتی مشاوره می دادم که ماهیت کسب و کارشان B2B بود و این نوع شرکت ها قاعدتا باید خیلی تخصصی تر از شرکت های B2C عمل کنند.
متاسفانه کسادی کار آنها را هم به سمت همه چیز فروشی هدایت کرده است.
همه چیز برای همه! آفتی که تخصص را نابود می کند، کیفیت را پایین می آورد و برند و حتی در مفهوم کلان آن، ساخت ایران را بدنام می کند.
کلام آخر: جک تراوت در کتابDifferentiation or die به روشنی بیان می کند در شرایط رقابتی امروز یا باید متمایز یا نابود شد.
تمام حقوق این نوشته برای مولف محفوظ است و استفاده بدون اجازه از نویسنده پیگرد قانونی دارد.
ارتباط با نویسنده: behrooz_lotfian@yahoo.com
مشاور متمرکز