کارهایی که ما در طول ماه های نخست فعالیت در شغل تازه انجام می دهیم، تاثیر انکارناپذیری در موفقیت یا شکست مان دارد. اگر در همان ابتدای راه تصویر مثبت و تاثیرگذاری از خودمان ارائه کنیم، تا انتهای دوره فعالیت تازه راه را هموار خواهیم یافت. به طور مشابه، در صورت فعالیت اشتباه در ابتدای فعالیت در کار تازه تا آخرین روزهای مان هم از اثرات آن رنج خواهیم برد.
شاید شما نیز تجربه فعالیت در شغلی تازه را داشته باشید، بدون تردید نگرانی های افراد در چنین زمان هایی بسیار زیاد است. با این حال بزرگترین چالش رهبران تجاری در دوره شروع کسب وکار تازه حفظ تمرکز بر روی امور درست است. شرایط ما به هنگام ورود به شغلی تازه بسیار پیچیده است. از یکسو ما به اعتبار عملکرد مناسب مان در شغل قبلی افتخار حضور در موقعیت تازه را داریم و از سوی دیگر مسئولیت اجرای وظایف و ارائه کیفیت کاری بالا بر روی شانه های مان سنگینی می کند. البته چند هفته نخست به طور معمول زمان یادگیری نیروی کار تازه وارد محسوب می شود، بنابراین در چنین زمان هایی کار زیادی در اختیار ما قرار ندارد. هدف اصلی از چنین برنامه سبکی آشنایی هرچه بیشتر ما با محیط کار و همکارهای تازه است. انتظار اصلی تیم مدیریتی از ما به محض اتمام یک یا دو هفته نخست شروع می شود. یکی از مسئله های مهم در شروع کار تازه اتلاف فراوان وقت در طول هفته های نخست است. دلیل آن نیز واضح است: ما هنوز آشنایی کاملی با محیط کار و مسئولیت های مان داریم. به علاوه پس از تغییر وظایف مان به هنگام ورود به شغل تازه ما تردیدهایی نسبت به شیوه های مناسب برای پیشبرد امور جاری نیز خواهیم داشت. بسیاری از ما عادت به انجام کارهایی مشخص برای سال های نسبتا متمادی را داریم. تغییراتی حتی کوچک در چنین زمانی موجب سردرگمی ما می شود.
هدف اصلی من از نگارش این مقاله بررسی یک مشکل رایج در میان افراد تازهکار در موقعیت های شغلی جدید است: اتلاف وقت بیش از اندازه در هفته های نخست. در برخی موارد نیز افراد به دلیل وسواس بیش از حد یا سردرگمی ساعت های بسیار زیادی را در محل کار باقی می مانند. بدون تردید چنین روندی زندگی شخصی آنها را دچار مشکل خواهد کرد. به همین دلیل در این مقاله من به بررسی پنچ پرسش مهم که باید به هنگام ورود به موقعیت شغلی تازه بدان ها پاسخ داد، پرداخته ام. اجازه دهید به سراغ بررسی هر کدام از این پرسش ها برویم.
1. من چگونه تولید ارزش خواهم کرد؟
این پرسش بدون تردید مهم ترین مورد در میان بخش های بعدی مقاله است. به راستی چرا شما در موقعیت شغلی تازه ای قرار گرفته اید؟ سهامدارهای شرکت مورد نظر از شما چه انتظاراتی دارند؟ زمان در دسترس شما چقدر است؟ نتیجه نهایی کار شما چگونه مورد داوری قرار می گیرد؟ همانطور که به فکر پاسخگویی به پرسش های فوق هستید، یک نکته مهم را در ذهن داشته باشید. پاسخ پرسش های فوق شاید همان چیزی که شما در ابتدای استخدام بیان کرده اید، نباشد. همچنین پاسخ به چگونگی تولید ارزش در موقعیت شغلی تازه در طول زمان دستخوش تغییر و تحولات گسترده ای می شود. این امر جای هیچ نگرانی ندارد. در حقیقت ماهیت کسب و کار چنین تغییری را اجتنابناپذیر می سازد. به یادسپاری اینکه ما در موقعیت شغلی مان علاوه بر رئیس بخش باید سهامدارها و مدیرعامل را نیز راضی نگه داریم مسیر پیش روی مان را بهتر مشخص می سازد. به این ترتیب شاید مفهوم موفقیت از دیدگاه هر کدام از مافوق های ما متفاوت باشد. بدون تردید راضی نگه داشتن افراد مختلف با برداشت های گوناگون از موفقیت بسیار دشوار است. این چالش پیش روی کارآفرین های مدرن است. راهکار مناسب برای کاهش استرس های ناشی از چنین مسئله ای تلاش برای نزدیکسازی دیدگاه های متعارض افراد مافوق از طریق گفتوگو و هم فکری است.
مطلب مرتبط: 7 سوالی که قبل از شروع کسب و کار باید از خود بپرسید
2. چه انتظار رفتاری از من می رود؟
کارمندان تازه در سازمان به جز در مواردی که به هدف تغییر فرهنگ شرکت استخدام می شوند، باید تابع هنجارها و مقررات داخلی آنجا باشند، بنابراین تفکر پیرامون هنجارها و نظم های موجود در سازمان به عنوان فردی تازه وارد دارای اهمیت بالایی است. بدون تردید هیچ سازمانی بدون هنجارهای قانونی و رفتاری وجود ندارد. دلیل آن نیز جلوگیری از رفتارها و شیوه تفکر غلط در سازمان است. نکته مهم در این میان تفکر برای شناخت بهینه چنین قواعد رفتاری و هنجارهایی است. البته باشد این هنجارها و قواعد در بخش های مختلف سازمان مورد نظر متفاوت باشند. در این صورت کار ما برای شناخت هنجارهای جزئی بخش مورد نظرمان دشوارتر می شود. چالش پیش روی ما در چنین موقعیتی هماهنگی با هنجارهای کلی سازمان مورد نظر در عین سازگاری کامل با هنجارهای جزئی بخش مان است. بسیاری از اشتباهات کارمندان تازه کار به دلیل ناتوانی در تمییزگذاری میان این دو سنخ از هنجارها و قوانین روی می دهد. اگر ما در همان ماه های نخست در زمینه پذیرش و اجرای هنجارهای موجود عملکرد نامناسبی داشته باشیم، به سرعت تحت عنوان «بیگانه» یا «کارمند خارجی» شناخته خواهیم شد.
در بسیاری از موارد یک کارمند تا پایان دوران کاری اش در یک سازمان چنین برچسب هایی را با خود حمل میکند. ماحصل عملکردهای نامناسب در زمینه پیروی از هنجارهای رایج انگشتنما شدن و از همه بدتر ترد شدن از سوی سایر کارمندان است. بدون تردید در چنین شرایطی امکان همکاری سازنده با سایر کارمندان و بخش های دیگر سازمان برای شما وجود نخواهد داشت. مشکل اصلی کارمندان تازه وارد در زمینه یادگیری هنجارهای سازمان ها و همکاری با سایر کارمندان روحیه خجالتی و محافظهکارشان است. به همین دلیل نیز چند ماه برای سازگاری با محیط کاری تازه نیازمند زمان هستند. توصیه من در اینجا تلاش فعالانه برای یادگیری هنجارها و قوانین در کنار همکاری با سایر کارمندان از همان ماه های نخست استخدام است. شاید در این مسیر ما نیازمند آزمودن راهکارهای بسیار متنوعی باشیم. با این حال تاثیرگذاری «نمایش مهارت ها» در همان ماه های نخست نقش انکارناپذیری در موفقیت های بعدی خواهد داشت.
3. حمایت چه کسی بسیار حیاتی است؟
به طور معمول موفقیت شما در موقعیت شغلی تان بستگی به افرادی که به صورت مستقیم فاقد نفوذ و اقتدار بر روی آنها هستیم، دارد بنابراین شما در گام های نخست نیازمند تشکیل اتحاد هستید. هدف اصلی از چنین کاری فهم وضعیت نظم سیاسی حاکم بر سازمان، اوضاع مدیریتی و چگونگی تعامل با آنهاست. چه کسی در شرکت قدرت و تاثیرگذاری دارد؟ حمایت چه کسی اساسی و مهم است و چرا؟ وقتی ما به دنبال افراد قدرتمند در سازمان باشیم، امکان ایجاد رابطه ای نزدیک با آنها هم به وجود خواهد آمد. البته منظور من در اینجا روابط غیرحرفه ای و پارتی بازی نیست، چراکه موفقیت در یک سازمان نیازمند عنصری بیش از ایجاد رابطه صمیمانه با افراد قدرتمند است. ایجاد فهم مشترک در زمینه دغدغه ها و نیازهای اساسی کلید موفقیت شما در زمینه جلب اعتماد و حمایت افراد تاثیرگذار و قدرتمند است. وقتی ما در زمینه ایجاد اتحاد با افراد مهم سازمان موفق عمل کنیم، قدرت تاثیرگذاری مان افزایش خواهد یافت. به علاوه پیشنهادهای مان نیز بیشتر مورد توجه تیم مدیریتی قرار می گیرد. نکته مهم درخصوص اتحاد کارمندان مختلف با هم عدم ناسازگاری آن با اهداف اساسی سازمان است. در صورت بروز تعارض اتحاد مورد نظر به شدت با مخالفت و اعتراض تیم مدیریتی ارشد مواجه می شود. البته بروز چنین اختلافی بعید به نظر می رسد. با این حال غیرممکن نیست.
4. من چگونه چند موفقیت زودهنگام به دست بیاورم؟
انتظارات از کارمندان معمولی به اندازه مدیران و رهبران تجاری نیست. دلیل اصلی آن نیز تعریف مشخص هر سازمان از وظایف و اختیارات کارمندان در سطوح مختلف است. به عنوان یک کارمند در صورت عملکرد متوسط هم امکان جلب رضایت مدیران وجود دارد. اگرچه این امر نباید به معنای اهمیت اندک کارمندان در سازمان ها تلقی شود. منظور اصلی من از چنین عبارتی تفاوت میان حوزه مسئولیت کارمندان با رهبران تجاری است. اگر اندکی آشنایی با دنیای کسب وکار در مقیاس بینالمللی داشته باشید، به خوبی از تلاش بیدریغ برندهای بزرگ برای استخدام رهبران و مدیران موفق رقبا مطلع هستید. تصور اصلی برندها از امکان موفقیت بیشتر با استفاده از مدیران حرفه ای رقباست. البته این تصور به هیچ وجه غلط نیست، با این حال حجم انتظارات از مدیر تازه وارد را به نحو فزاینده ای افزایش می دهد.
رمز موفقیت یک رهبر تجاری در جایگاه تازه اش کسب پیروزی های زودهنگام برای تقویت روحیه کارمندانش است. به این ترتیب از همان ابتدای کار اعتماد سازمان به رهبر تازه جلب می شود. برعکس، در صورت کسب شکست در نخستین تلاش ها فرآیند بازیابی اعتماد اولیه بسیار دشوار خواهد بود. چراکه دیگر روند اعتماد کارمندان به استراتژی های شما با تردیدهای رو به رو خواهد بود. همیشه در نخستین ماه های حضور در سازمانی تازه به عنوان رهبر تجاری باید اهمیت موفقیت های سریع را به یاد داشته باشیم. فقط در این صورت فرصت ایجاد تغییرات عمیق در سازمان مورد نظر فراهم می شود. بدون تردید هر رهبر تجاری برای موفقیت در دنیای کسب وکار دارای روش های خاص خود است. سازمان ها نیز در برابر ایده های تحولخواهانه رهبران تجاری مقاومت چندانی بروز نمی دهند. با این حال رهبر مورد نظر ابتدا باید اعتبار و توانایی اش در زمینه مدیریت سازمان یا بخش مورد نظر را نشان دهد در غیر این صورت اجازه اعمال تغییرات مورد نظر را نخواهد یافت. شکی نیست که نحوه کسب موفقیت زودهنگام از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. من در این زمینه نمی توانم به شما توصیه کاربردی ارائه کنم. فقط باید به اهمیت شناخت سریع محیط کاری تازه و قواعد جاری اش برای سهولت کسب موفقیت سریع اشاره کنم. به این ترتیب راه برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر ما هموار خواهد شد.
مطلب مرتبط: 5 صنعت برتر برای شروع کسب وکار
5. به منظور موفقیت در نقش تازه باید چه توانایی های را در خود تقویت کنم؟
همانطور که مارشال گلد اسمیت، یکی از بزرگترین مربی های آموزشی دنیا، گفته است: «آنچه شما را به اینجا رسانده است، شما را به سوی موقعیتی دیگر نخواهد برد.» بدون تردید شما به دلیل توانایی ها و مهارت های منحصر به فردتان نظر یک سازمان را به خود جلب می کنید. با این حال نکته اساسی عدم اتکا به مهارت های قدیمی برای موفقیت در موقعیت شغلی تازه است. موفقیت های قبلی با مهارت های قبلی ما ممکن شده است. در صورت علاقه به کسب موفقیت در آینده باید مهارت ها و توانایی های مان را بهبود بخشیم. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان به راحتی در نقطه امن شان ساکن می شوند. به این ترتیب دیگر خبری از نوآوری و بهبود توانایی های کاری نخواهد بود. این امر در میانمدت موجب کاهش محسوس کیفیت عملکرد افراد می شود. درست به همین خاطر اغلب سازمان ها مشکلات فراوانی با نیروی کار تازه شان پیدا می کنند. بنابر آنچه گفته شد، شما در آغاز کار نیازمند بازبینی مهارت های و توانایی های شخصی تان هستید. البته بدون این کار هم امکان کسب موفقیت در موقعیت شغلی تازه هست. با این حال هیچگاه نباید به احتمالات اعتماد کرد. فهم درست از انتظارات سازمان از خودمان و مهارت های مورد نیاز برای دستیابی به اهداف مورد نظر نقش کلیدی در تقویت انگیزه ما در راستای مهارتافزایی بازی خواهد کرد.
پرسش های پنجگانه فوق را پیش از شروع به فعالیت در نقش کاری تازه پاسخ دهید. سپس در پایان هر هفته کاری نیم ساعت را به ارزیابی پاسخ ها اختصاص دهید. این امر با هدف فهم اعتبار پاسخ ها در مرور زمان اهمیت کلیدی دارد. در صورت اتمام اعتبار پاسخ ها باید به دنبال یافتن جواب های تازه بود.