روان شناسی ورزشی شاخه ای از علم ورزش است. روان شناسی به عنوان مطالعه علمی رفتار موجود زنده به ویژه رفتار انسان تعریف می شود. دو جنبه رفتار در روان شناسی مطالعه می شود توصیف رفتار و توضیح علت رفتار سرزده که چه رفتارهای در موقعیت های مختلف از انسان سر می زند «توصیف» و از طرف دیگر به دنبال دلیل و علت آن رفتارها «توضیح» جست وجو می کنند که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سئوالات مختلف در زمینه های رفتار انسانی در حیطه ورزش به کار می رود.
از آن جایی که روان شناسی به مطالعه رفتار می پردازد، بالطبع موضوع روان شناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیت های ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یك کودك دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیك می باشد.
حایز اهمیت است که اساس و مبنی هرگونه رفتاری انگیزه است. رفتار دارای سه ویژگی است؛
برخی از رفتارها از طریق وراثت و غریزه بروز می کند و برخی دیگر از طریق محیط و یادگیری اجتماعی فرا گرفته می شود.
تمرین مهارت های روانی برای تغییر یا تعدیل حالت های روانی به کار برده می شود. برای نمونه مربی ممکن است به ورزشکار بگوید عصبانی نشود و آرامش داشته باشد چون در این مورد روش کسب مهارت آموزش داده نشده است کمکی به ورزشکار نمی کند و حتی در برخی از موارد باعث اثرات منفی می شود.
ورزشکار ابتدا باید روش های مهارت روانی را یاد بگیرد و سپس آن را تمرین کند. بی شك سازندگی یك جامعه آگاه و سالم با تندرستی و توان مندی مردم آن جامعه رابطه مستقیم دارد، چنان چه گفته اند عقل سالم در بدن سالم است به همین دلیل نقش مربین متعهد و متخصص آن جامعه در این راستا بسیار مهم و اصولی است و در زمینه های ورزشی نیز هم چون علوم دیگر نیاز به تخصص و مهارت می باشد.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روان شناسی ورزشی برای کمك به شرکت کنندگان در برنامه های بازپروری قلبی استفاده می کنند تا آن ها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان هم چنین با استفاده از دانش روان شناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا می شوند، به متعلمان خود می آموزانند. دست اندرکاران تیم های جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روان شناسی ورزشی بهره می گیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیک های روان شناسی ورزشی هم چون کنترل هیجان، تصویرسازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمك می گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند.
اکنون با پیشرفت علم روان شناسی ورزشی، بحث مهارت های روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمیت به سزایی برخوردار شده است و در حالی که در پیشین به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید می شد امروزه قهرمانان هرچه بیش تر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید می کنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آن است که وقتی در میدان های بزرگ با قهرمانانی هم تراز به لحاظ جسمی به رقابت می پردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبه های آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارك آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آماده گی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر می رسد عمده ترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران می باشد.
صاحب نظران ورزش چنین می پندارند که ورزش می تواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوك، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدف های مشکل را بیاموزد ولی امروزه می دانیم که این قابلیت ها به طور خود به خودی به حداکثر نرسیده و رشد نمی یابند مگر این که ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارت های روانی قرار گیرد. اکنون مهارت های روانی در همان نقطه ای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارت های جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارت های روانی هم چون مهارت های جسمانی قابل کسب اند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
پیدایش علم روان شناسی ورزشی به قرن بیستم میلادی، باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سال های آخر قرن نوزدهم میلادی، انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روان شناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی به صورت علم مطرح شد، به همین جهت برخی ادعا می کنند علم روان شناسی ورزشی هم چون نوزادی است که به تازگی متولد شده است.
به طور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روان شناسی عمومی بود و جهت گیری مشخصی به عنوان روان شناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر «نورمن تریپلت»، روان شناس دانشگاه «ایندیانا»، در اوایل ساله ای 1897 میلادی، در مجله آمریکایی روان شناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونه ای مستقیم به روان شناسی ورزشی ارتباط داشت.
«تریپلت» پدیده ای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی» می نامیم و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخه سوارانی که گروهی فعالیت می کنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخه سواری می کنند، نیز سریع تر حرکت می کنند. دکتر «ای. دبلیو. اسکریپچر» روان شناس دانشگاه «ییل» از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگی های شخصیتی مطلوب می انجامد.[1] دیدگاه جدید مبنی بر این که ورزش رقابتی شخصیت ساز است، ریشه در پژوهش های «اسکرپیچر» دارد، اما پیشگام شناخته شده روان شناس ورزش دکتر «کلمن رابرتز گریفیت» است. «گریفیت» که به عنوان پدر روان شناسی ورزش از او نام برده می شود، به عنوان اولین شخصی است که سال های زیادی را صرف آزمایش های منظم روان شناسی ورزشی کرده است (مارك، اچ انشل، 1380 خورشیدی).
«گریفیت» اولین آزمایشگاه روان شناسی ورزش را، به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را، در سال 1918میلادی، آغاز کرده بود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبش های مهارتی، هوشیاری ذهنی، واکنش های زمانی نسبت به بینایی، شنوایی، فشار، ثبات، هماهنگی عصبی عضلانی، تنش ها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازه گیری می کردند.
او براساس مصاحبه با بازیکن فوتبال «ردگرنگ» پی برد که ورزشکاران برتر مهارت های ورزشی را خودبه خود، بدون هیچ یا کم ترین اندیشه ای، انجام می دهند.او اولین کتاب های روان شناسی ورزشی را به نام («روان شناسی ورزشی») در سال 1926 میلادی و («روان شناسی ورزشکاران») در سال 1928 میلادی، نوشت و اولین درس روان شناسی ورزش را در سال 1923 میلادی، در دانشگاه «ایلینوی» تدریس کرد.
«گریفیت»، در تکلیفی که روان شناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشك می برند، توسط باشگاه «شیکاگو کانبر» استخدام شد تا در فصل مسابقه های سال 1938 میلادی، مشاور روان شناس ورزش تیم باشد. او آزمون های حرکتی و پرسش نامه های روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش «فصل بهار» تا پایان فصل تعیین کند (مارك، اچ انشل، 1380 خورشیدی).
پژوهش روان شناسی ورزشی در دهه های 1940 نمود واقعی داشت به جز پایان نامه های دکترا که گه گاهی نوشته می شدند. در این زمان بیش از هر چیز، تأسیس آزمایشگاه های یادگیری حرکتی رواج یافت که از جمله می توان آزمایشگاهی را نام برد که توسط «جان لاتر» در دانشگاه «پنسیلوانیا»،«کلارنس رگزویل» در دانشگاه «ویسکاسنین»، «سی. اچ مكلوی» در دانشگاه «آیوا»، و شاید از همه معروف تر «فرانکلین هنری» در دانشگاه «کالیفرنیا در برکلی»، تأسیس شد (مارك، اچ انشل، 1380خورشیدی).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیده ترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همه دانشمندان ورزش به نوبه ی خود از بهینه بودن طرح، تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیش تر داده های مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارت آمیز عملی و آموختنی بودند، سود جستند. با وجود [(خلأ شایان توجه بین سال های مولد «گریفیت» و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش)]، زمینه روان شناسی ورزش از این تلاش های اولیه در پژوهش حرکتی، سود برده است (مارك، اچ انشل، 1380 خورشیدی).
افزایش آدرنالین، افرایش تنفس و ضربان قلب، بالا رفتن فشار و چربی خون، خشک شدن لب ها، عرق کردن دست ها، رنگ پریدگی یا بر افروخته شدن چهره اختلال در سوخت وساز دستگاه گوارش، اختلال در دستگاه ایمنی بدن و کاهش گلبول های سفید خون و افزایش ابتلا به بیماری های عفونی، انقباض غیرارادی عضلات همه و همه نشانگر وجود [«استرس»] در فرد ورزشکار می باشد.
امروزه بسیاری از ورزشکاران با ماساژ دوش آب گرم، تمرینات ذهنی، یوگا بهره می گیرند. «استرس» دارای دو جنبه مثبت و منفی هست؛ جنبه مثبت آن استرس مطلوب و جنبه منفی آن استرس بیش از حد گفته می شود. ورزشکاران می توانند افکار منفی را با تفکر منطقی و حساسیت زدایی حذف نمایند، رفتارهای تنش زا را با آرامش ذهنی و تصورات آرامش بخش از بین ببرند و محیط نامناسب و استرس زا را با کاهش اهمیت نتیجه و افزایش سازگاری بدنی و روانی با مسابقه کاهش دهند.
لرزش بدن، لرزش صدا افسردگی در افراد درون گرا، پرخاشگری در افراد برون گرا یا اختلال در رژیم غذایی، مصرف سیگار و مواد مخدر و یا کاهش تمرکز، کاهش اعتماد به نفس تماما مواردی است که در فیزیك و تفکر فرد ورزشکار به شرطی نمایان می شود که استرس در فرد ایجاد یا وجود داشته باشد.
فنونی است که باعث آرامش و دوری از فشار روانی در برخی از حالات فعالیت های ورزشی می گردد). آرمیدگی (ورزشکاران باید ظرفیت برد و تاقت باخت را داشته و از نظر روانی برای مسابقه آماده باشند. اثرات آرمیدگی شامل کاهش مصرف اکسیژن، کاهش شدت نفس، کاهش ضربان قلب و کاهش سوخت وساز می باشد. تمرینات آرمیدگی به آگاهی از وضعیت بدن کمك می کند و فنونی را برای مهار انگیختگی پیش از مسابقه و در حین آن فراهم می سازد.
روان شناسی ورزش در بردارنده گزینش درست و برانگیختن ورزشکاران است به گونه ای که هر ورزشکار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت بپردازد
ورزشکاران در این راستا باید راهبرد هایی را به کار گیرند تا رقیبان را روحیه زدایی کنند با سطح بسیاری بالای فشار مقابله و یا آن را کم کنند از داروها سوء استفاده نکنند راهبردهای تیمی موفقیت آمیزی را به کار گیرند و مهارت ها را آموزش دهند و بیاموزند.
روشن است که روان شناسی عنصر اصلی رقابت ورزشی است. مطالعه روان شناسی و استفاده از آن در موقعیت ورزشی شخص را توانا می سازد تا:
روان شناسی ورزش از نیمه ی سال های 1980میلادی، بیش تر با زمینه هایی ارتباط یافت که فراتر از عملکرد ورزشی می روند شایان توجه ترین زمینه ها مطالعه ی «روان شناسی تمرین»[2] و فیزیولوژی بوده اند. در حالی که پژوهش و فعالیت «روان شناسی»[3] ورزش به گونه سنتی متوجه پرسش نامه های روان شناسی و نتایج علمی بودند پژوهش روان فیزیولوژیکی پاسخ های فیزیولوژیکی )بدنی( را که بر) اندیشه و عواطف( و عملکرد اثر می گذارند و یا آن «شناخت»[4] را همراهی می کنند مطالعه می کند برای نمونه اگر عملکرد ضعیف به اضطراب بالا نسبت داده شود شایان توجه خواهد بود که بدانیم آیا تغییرات و تنش عضلانی میزان ضربان قلب و با پاسخ های بدنی دیگر نیز مانع عملکرد می شود یا نه چنین داده هایی به مربیان و دانشمندان ورزش امکان می دهد تا استفاده از برخی فنون روانی را پیشنهاد کنند («برای نمونه شل کردن عضلات و خیال پردازی») تا اثر این تغییرات نامطلوب در فرآیندهای جسمانی را کاهش دهد پژوهش های منتشر شده در سال های اخیر اغلب در بردارنده اندازه گیری های فیزیولوژیکی هستند که در تبیین ارتباط های علت و معلولی احتمال بین عواطف و اندیشه های شخص و عملکرد بدنی او مفید خواهد بود.
شاخه روان شناسی تمرین نیز توجه فزاینده ای را در نوشتار روان شناسی ورزش به خود جلب کرده است. روان شناسی تمرین به جای بررسی عملکرد ورزشی بر عوامل شناختی، روان فیزیولوژیکی و موقعیتی که بر رفتار تمرین اثر می گذارند توجه دارد. نمونه های عناوینی که در این شاخه مورد مطالعه قرار می گیرند در بردارنده اثرات فعالیت بدنی بر عواطف و گرایش های روانی معینی در فرد دلایل اشتغال به برنامه های تمرین و علت های دست کشیدن از آن ها تغییرات شخصی در نتیجه بهینگی در تناسب بدنی اعتیاد مثبت و منفی به تمرین اثرات فنون شناختی بر اجرای تمرین عملی و غیره می باشند هدف این نوشتار بررسی گسترده میزان پژوهش در این شاخه و کاربرد آن در ورزش رقابتی است. آن چه که به گونه فزاینده ای اطمینان مربیان تربیتی، پژوهشگران و مربیان ورزش را به خود جلب کرده است این است که شاخه روان شناسی ورزش یك علم است این علم رفتار انسانی در زمینه شرکت در ورزش و چگونگی تأثیرپذیری رفتار (عملکرد) از سه منبع اصلی را مطالعه می کند ورزشکار رهبر تیم («یعنی مربی ورزش») و محیطی که این افراد با هم کنش متقابل دارند.
ورزش دوستان با حاضر شدن مشاهده کردن گوش دادن و خواندن درباره مسابقات علاقه صمیمانه ای به تیم های مورد توجه خود نشان می دهند رسانه ها زمان شایان توجهی را صرف رویدادها و بازیکنانی می کنند که در آن ها شرکت دارند.گزارشگران و گویندگان در واکاوی های خود درباره عواملی که بر عملکرد اثر می گذارند پیچیده تر شده اند. آن ها اغلب در تبیین دلایل احتمالی یك بازی بسیار خوب در موقعیت های ورزشی، فراتر از توصیف یك شخص به عنوان «بازیکنی خوب» می روند اما بیش تر ورزش دوستان هنگام مشاهده بازی یا تلاش در شناخت عملکرد ورزشی به عوامل روانی مهم توجهی ندارند.
برای نمونه تنیس باز حرفه ای «جان مکنرو»[5] به سبب از جا در رفتن در زمین ورزش مورد انتقاد شدید واقع شده است. اما گفته است که خشم را به عنوان فنی روانی به کار می برد تا روحیه اش را بالا برد. این کار از دید یك دانشمند ورزش شگفت انگیز نیست. به خوبی ثابت شده است که همه ورزشکاران دارای سطح کمال مطلوب هیجانی (برانگیختگی) هستند که اثر مسلمی بر کیفیت عملکرد آنان دارد ورزشکاران نمی خواهند که بیش از اندازه برانگیخته شوند بلکه می خواهند به اندازه کافی تحریك شوند تا بهترین بازی خود را ارایه دهند.
اعمال بازیکنان فوتبال در کنار یا داخل زمین پیش از بازی فریاد و هلهله تماشاگران و فعالیت های دیگری که برای گرم کردن توسط ورزشکاران انجام می شوند همگی به منظور برقراری اثرات عاطفی مورد نظر پیش از مسابقه است. برای بسیاری از ورزشکاران راهبردهای خود انگیختگی («برای نمونه بالا بردن روحیه یا ابزار خشم») خواه به منظور جلب و برانگیختن پاسخ هواخواهی از سوی تماشاگران باشد یا نباشد بخش جدانشدنی آمادگی روانی و بالانگه داشتن عملکرد در سطح مطلوب است.
عامل مهم دیگر در موفقیت ورزشی، شخصیت فرد است آیا «گونه ای شخصیت» وجود دارد که:
روا نشناسان ورزش پژوهش های شایان توجهی را به موضوع شخیصت در ورزش اختصاص داده اند پاسخ به این پرسش ها را که ممکن است موجب شگفتی شما شود می تواند در این نوشتار بیابید.
تفاوت های فردی موضوع مهم دیگری درمطالعه های پژوهشی است که به دلایلی می پردازد که چرا ورزشکاران حتی هنگامی که مهارت های مشابهی دارند از عملکرد متفاوتی برخوردارند. چرا برخی از بازیکنان با وجود تحمل فشار زیاد در ورزش موفق می شوند در حالی که برخی دیگر موفق نمی شوند چه عامل روانی رقیب پیوسته موفق را از رقیب کم تر موفق او متمایز می کند درباره این سوال آخر می توان کتابی کامل نوشت برای نمونه قهرمان بوکس سنگین روش پیشین («مایك تایسون») در توضیح این که چرا در پیروزی از رژیم ورزشی قبل از مبارزه خود چهار صبح از خواب بیدار می شود چنین گفته بود: («زیرا که طرف مقابل چنین نمی کند من باید ثابت کنم که منضبط تر از رقیب هستم»)؛ روان شناسان ورزش در زمینه وزش های نوجوان که نوعا سن آن ها بین 8 تا 13 سال است. در حال مطالعه اثرهای فعالیت رقابت آمیز هستند آیا کودکان ورزشکار باید برای جایزه رقابت کنند آیا ورزشکاران جوان نیازهای اجتماعی، عاطفی و روانی متفاوتی از ورزشکاران مسن تر و ماهرتر دارند اگر چنین است چگونه می توان این نیازها را با مشارکت در ورزش سالم برآورده ساخت؟
[1]. مارك، اچ انشل، 1380خورشیدی.
[2]. Exercise Psychophysiology.
[3]. Psychology.
[4]. Cognition.
[5]. John McEnroe.