شرکت «مشاور مدیریتی بین و شرکا» هر سال نسبت به نظرسنجی پیرامون پرکاربردترین ابزارهای مدیریتی در سطح جهان اقدام میکند. در دوره 10ساله اخیر، برنامهریزی استراتژیک همواره پرکاربردترین ابزار مدیریتی در سطح جهان از دیدگاه مدیران بوده است. در ایران این روند تا حدود بسیار زیادی برقرار است. بسیاری از مدیران سازمانها استراتژی را اولویت اصلی برنامههای خود میدانند. شاید طرح این سوال در چنین فضایی منطقی باشد که آیا سازمانهای ایرانی واقعا استراتژی دارند؟
اغلب مدیران در پاسخ به این سوال، با ارجاع به مطالعات و مستندات سازمانی خود، جواب مثبت میدهند. اما چه چیزی باعث شده تا قدرت رقابتی سازمانهای ایرانی در سطح بینالمللی با دشواری مواجه شود؟ برای پاسخ به سوال فوق، مدیران به چارچوبی برای آزمودن استراتژیهای خود نیاز دارند. در این نوشتار 10 ویژگی برای یک استراتژی سازمانی مناسب را ذکر میکنیم که ابزاری برای اطمینان از تناسب و کفایت استراتژیهای سازمان به شمار میرود.
ویژگی اول آن است که استراتژی یک سازمان باید نحوه عمل و پاسخ آن به بازار را مشخص کند. ویژگی دوم یک استراتژی مناسب، خلق مزیت برای سازمان نسبت به رقبای آن است. سومین ویژگی استراتژی، توجه ریشهای و عمیق آن به بخشهای مختلف بازار است. در قالب این ویژگی، سازمان باید بخشهای بازار خود را شناخته و نیازهای هر بخش را به تناسب پاسخ دهد.
در پاسخ به این ویژگی، اهمیت مطالعه بازار و بخشبندی مشتریان بهعنوان یکی از نقاط ضعف بسیاری از سازمانهای ایرانی نمود پیدا میکند. ویژگی چهارم آن است که استراتژی باید محرک پیشی گرفتن سازمان از روندهای موجود باشد. بسیاری از استراتژیها بر ادامه مسیرهای قبلی سازمان تاکید دارند. امواج تغییرات محیطی بهگونهای است که سازمانها باید با تحلیل دقیق و مداوم روندهای محیطی، بتوانند تصویر قابل اتکایی از آینده خود را در نظر داشته و استراتژی را ابزاری برای رسیدن به این تصویر در نظر بگیرند.
ویژگی پنجم برای یک استراتژی مناسب اتکای آن بر شناختی عمیق از تمامی نیروهای فعال پیرامون سازمان است. گسترش منابع اطلاعاتی سهولت دسترسی به اطلاعات را افزایش و هزینه آن را کاهش داده است. اما این سهولت و هزینه اندک در اختیار همگان قرار دارد. یک استراتژی موفق باید مبتنی بر تحلیلی جامع و دقیق برای کسب شناختی عمیق از محیط باشد.
ششمین ویژگی استراتژی، پذیرش عدمقطعیت است. یکی از توقعات نادرست از مدیریت استراتژیک آن است که آینده را قطعی و بدون تغییر بدانیم. مدیران سازمانها به خوبی از این نکته اطلاع دارند که در دنیای امروز، آینده قابل پیشبینی و قطعی تنها یک آرزو است. بر این اساس برنامههای استراتژیک باید این عدم قطعیت را در خود داشته باشند.
هفتمین ویژگی که مدیران باید از یک استراتژی مناسب انتظار داشته باشند، برقراری توازن میان تعهد و انعطافپذیری است. تصمیمهای استراتژیک یک سازمان مستلزم تعهدی خاص در قبال ذینفعان سازمان است. یک استراتژی مناسب ضمن شناسایی و حفظ تعهدات جاری سازمان، باید فرصتی برای انعطافپذیری آن در شناسایی فرصتها و بهرهگیری از آنها فراهم آورد.
در واقع استراتژی نباید به منزله حصاری برای سازمان باشد. ویژگی هشتم استراتژی واقعگرایی آن است. در واقع سازمان نباید قابلیتهای خود یا فرصتهای محیطی را بیش از حد جذاب تصور کند. این اشتباه به نوعی انحراف استراتژیک در سازمان منجر میشود.
دو ویژگی بعدی گام را فراتر نهاده و با اجرای برنامههای تدوین شده ارتباط دارند. اگر ویژگیهای قبلی با برنامهریزی قوی و نظاممند مربوط باشند، این دو ویژگی با اجرای برنامهها ارتباط دارند. ویژگی نهم آن است که استراتژی سازمان تا چه اندازه توسط کارکنان و اعضای آن قابل درک و پذیرش است. درنهایت، دهمین ویژگی یک استراتژی موفق ناظر بر قابلیت آن جهت تبدیل به مجموعهای از برنامههای عملیاتی و اجرایی است.
نکته اساسی در این بحث، اعتقاد مدیران به برنامهریزی بهعنوان ابزاری ضروری برای موفقیت و پیشرفت است. در واقع، به جای آنکه زمان را بیهوده صرف یافتن راهکارهای نامتعارف و بهانهجویی برای مشکلات سازمانی خود کنیم، بهتر است به دنبال چارهجویی منطقی و علمی برای حل آنها باشیم. باید بدانیم که مدیریت، علم اعجاز نیست بلکه علم تحلیل است. با این دیدگاه شاید اکنون پاسخی متفاوت برای داشتن برنامه در سازمان خود داشته باشید.
* مشاور و تحلیلگر مدیریت