اختتامیه چهارمین دو سالانه سرو نقرهای در سالن کانون پرورش فکری خانه هنرمندان در حالی برگزار شد که با حاشیههایی همراه بود. افزایش چشمگیر آثار بخش بستهبندی و تجاری، موضوعی بود که رئیس هیأت مدیره انجمن طراحان گرافیک از آن به عنوان ویژگی چهارم این دوره از دوسالانه یاد کرد. در این مراسم، جوایز مختلف برندگان خود را شناخت که از این میان، برنده جایزه اول بخش بستهبندی با اتهام کپی برداری مواجه شد؛ آفتی که امروزه بیشتر حوزههای مارکتینگ را در بر گرفته است. کار به جایی رسید که استاد قباد شیوا هم به این موضوع اعتراض کرد و در سخنرانی خود از نسل جوان خواست تا با کپیکاری باعث تمسخر فعالان این صنعت نشوند. «فرصت امروز» به همین بهانه گفتوگویی با حامد هادئی، طراح لوگو و بستهبندی و برنده این جایزه ترتیب داده که با وجود حواشی موجود، ادعا میکند طرح کپی نیست و این مشابهت اتفاقی است.
به عنوان سؤال آغازین در خصوص کسب جایزه و مراحلی که برای طراحی و اجرا برای این بستهبندی طی شد توضیحی بفرمایید و عنوان کنید سفارشدهنده چه انتظاراتی در خصوص طرح بستهبندی خود داشت؟
طرحی که بنده موفق به کسب جایزه در آن شدم مجموع بسته بندیهای مرباهای شانا بود که شامل 20طرح لیبل ۳۱۰ گرم، 10لیبل ۸۴۰ گرم، شش لیبل ۲۸۵گرم و شش لیبل مربای لیبل شرینک لیوانی بود. پیش از این مدیریت شانا به خیلی از شرکتهای گرافیکی برای طراحی لوگو و بستهبندی مراجعه کرده و خواستار تغییر آن بود.
آنها از بستهبندی فعلی راضی نبودند و مشکل اصلی این بود که محصول با آن لوگو و بستهبندی در شلف مغازهها دیده نمیشد. ما برای رفع این مشکل پیشنهاد تغییر لوگو را دادیم. با توجه به اینکه این شرکت قدمتی 50ساله دارد و تغییر لوگو کمی ریسک داشت، اما شرکت به ما اعتماد کرد و اجازه این کار را داد و پس از بررسی کانسپت اولیه لوگو تأیید شد و پس از آن در مرحله بعدی به تغییر لیبل رسیدیم.
انتظار سفارشدهنده این بود که المانهای مورد انتظار در لیبل بیشتر دیده و تصویر میوهها بزرگتر شود، به گونهای که برگ و قسمتهایی از میوه از لیبل بیرون بزند. این کار با توجه به امکانات محدود چاپ موجود در ایران مشکل بود. بنابراین کار چاپ این لیبلها را به شرکتهای ترکیهای سپردیم. یکی از مهمترین چالشهایی که شرکت در بستهبندی قبلی با آن مواجه بود، طلاکوب بودن لوگوی قبلی بود و وقتی نور روی محصول میافتاد لوگو به خوبی دیده نمیشد.
آنها در طراحی جدید خواستار کار جدید و متفاوتی بودند و ما رنگ سازمانی خاصی مانند بنفش و نارنجی یا مشکی و طلایی و رنگهای دیگر را پیشنهاد کردیم که از رنگ بنفش و نارنجی استقبال شد و تبدیل به رنگ سازمانیشان شد تا مخاطب با دیدن رنگ بنفش و نارنجی برند شانا را به خاطر آورد. بدین صورت پس از تغییر لوگو، رنگ سازمانی هم تعریف کردیم، چرا که نداشتن رنگ سازمانی برای شرکتی که 50 سال قدمت دارد معضلی مهم بود و این مسئله رفع شد.
به نظر شما در طراحی بستهها تا چه حد میتوان ایدهبرداری از دیگر طرحها را لحاظ کرد و آیا اصولی برای استفاده و الهامگیری از طرحی دیگر وجود دارد؟
شاید ایدهبرداری از بسته بندیهایی که قبلا استفاده شده خوب باشد، اما بنده زیاد موافق این قضیه نیستم. بحثهای آموزشی برای طراحان ایرانی در دانشگاهها خیلی کامل نیست و به طراحان از نظر پایهای آموزش داده نمیشود. باید اصول این کار در کارگاههای آموزشی و کلاسهای آزاد که در فرهنگسراها برگزار میشود، آموزش داده شود.
بنده تحصیلات هنرستانیام را در هنرستان صداوسیما گذراندم و به شخصه مطالبی را که در هنرستان آموختم به مراتب از مطالب گفته شده در دانشگاه بیشتر بود. پیشنهاد بنده این است که کسانی که اهل هنرند و دستی بر آتش دارند، فکری به حال این موضوع کنند. البته انجمن صنفی گهگاهی کلاسهایی را برگزار میکند اما بهتر است کلاسهای ثابت همیشه برگزار شوند. همچنین بهتر است این کلاسها با هزینههای معقول باشند، چرا که بسیاری توان شرکت در آن را ندارند.
در شبکههای اجتماعی حرف و حدیثهایی مبنی بر اینکه طرح شما کپی است، نقل محافل است. این موضوع را قبول دارید؟ درضمن طرح بستهبندی شما چه خلاقیت متفاوتی با طرحی که ادعا شده از آن کپی برداشته شده دارد؟
قبل از هر صحبتی باید بگویم که بنده پیش طرح را که شامل طراحی و اتودهای اولیه لوگو و همینطور اسکچهای دستی که برای لیبل مربای لیوانی طراحی کرده بودم، خدمت داوران وهمکاران مربوط تقدیم کردم. در خصوص انتقادات نیز بیشتر انتقادها روی طرح لیوان است. من نقد کپیبرداری را قبول ندارم، ممکن است دو نفر در دو نقطه دنیا به یک موضوع مشترک فکر کنند. حقیقت این است که بنفش و نارنجی رنگی است که من روی آن فکر کردم و قبلا آن را پیشنهاد داده بودم.
جالب است نقدها گاهی اوقات به قدری تند میشود که کلیت ایدهپردازی و زحمتهای چندینماهه من را که برای خلق این مجموعه انجام دادم، زیر سؤال میبرد. کلیت روند پروژه به این صورت بود که بعد از کار روی پروژههای تابلوی سردر و میزکانتر و اقلام تبلیغاتی، سفارش لیبل شرینک که لفاف لیوانی بود به من محول شد، طرح قبلی به صورت ترانسپارنت بود. ایده خوبی از آب در میآمد که طرحی که روی در شیشههای مربا کار کرده بودیم را روی لیبل شرینک پیاده کنیم که به نوعی بتوانیم بنفش و نارنجی را در ذهن مخاطب تثبیت کنیم. لیوانی که وجود داشت از ظاهر و کیفیت خوبی برخوردار نبود و شفاف دیده شدن این کار را مناسب نمیدیدم، لذا تصمیم بر آن شد که کل طرح را با رنگ سازمانی بپوشانم و موقعیت خوبی دیدم که این کار را جزو cig کار ببرم و به نوعی از کارهایی که در اقلام تبلیغاتی میکردیم در این کار نیز بهره ببریم.
لذا از فرمهایی که در درخت لوگو که حاوی اسپلش و فلور و نقوش اسلیمی بود و همینطور فرمهایی که در اقلام تبلیغاتی استفاده کرده بودم، اول به صورت طراحی دستی و بعد اجرای کامپیوتری استفاده کردم که ماحصل کار لیبلی شد که فرمهای شانا در آن به صورت روان و سیال با کنتراست رنگ بنفش و نارنجی جلوه میکرد. این فرمها با فرمهای موجود در محصول خارجی فرق دارد. این شباهت کاملا اتفاقی بود. ما برای مجموعه شانا، شاپینگ بگ و اقلام تبلیغاتی و چهار بستهبندی محصول طراحی کردیم که تنها طرح لیوانی به صورت اتفاقی شبیه محصول خارجی درآمد که باعث تعجب خود بنده نیز شد.
قباد شیوا هم به کپی بودن کار اعتراض جدی نشان داد. نظر شما درباره اعتراضات چیست؟
درباره این موضوع چیزی نگویم بهتر است چون هر صحبتی باعث جانبداری از یک طرف میشود. در خصوص اعتراضات باید گفت کل مجموعه شانا برنده این جایزه شد، اما رسانهها تنها یک طرح خاص از مجموعه را به کپی برداری متهم کردند و ارزش دیگر اقلام طراحی شده برای این مجموعه را زیر سؤال بردند. در حالیکه برای اولین بار بود که در ایران شرکتی برای چاپ لیبل خود که دارای ۸رنگ چاپی، طلاکوبهای ظریف و دایکاتهای لیزری بسیار دقیق و بدون خطاست این زحمت و هزینه را به خود متحمل میشود که آن را در ترکیه چاپ کند. هیچ شرکت مربایی پیش از این، این کار را نکرده بود.
در چاپ جدید یکسری رنگهای طلاکوب خاص که باعث متمایز شدن اثر شده بود، بهکار برده شد که امکان چاپ آن در ایران وجود نداشت و این کار به کشورهای خارجی همسایه سپرده شد. همین تمایزها سبب اهدای جایزه به این محصول شده اما متأسفانه این عنوان با نقد به کپیبرداری به حاشیه کشیده شد که امیدوارم به زودی پیگیری شود.