شما بدون شناخت روحیات کارمندانتان هم میتوانید مدیر لایقی باشید، اما داشتن اندکی اطلاعات در زمینه روانشناسی میتواند تاثیر قابلتوجهی در کارایی شما داشته باشد و برای حل مسائل و مشکلات احتمالی در بین پرسنل، به کارتان آید. ایجاد انگیزه در افراد مختلف با استفاده از سیستمهای پاداش متفاوت اتفاق میافتد، بنابراین شناخت محرکهای درونی کارمندان، میتواند به شما کمک کند تا با بهرهگیری از متناسبترین سیستم پاداش، شخص را متقاعد به انجام کار به بهترین نحو سازید.
تعامل با کارمندان کمالگرا
کارمندی را در نظر بگیرید که شخصیت کمالطلب و ایدهآل گرا دارد. اغلب افرادی که به درجه بالایی از موفقیت در کارشان دست مییابند، گرایش به بروز رفتارهای کمالگرایانه پیدا میکنند. یک کارمند با تیپ شخصیتی کمالگرا، ممکن است با مسائل و مشکلات زیادی در سازمان شما روبهرو شود. از آنجایی که این افراد استانداردهای بالایی را برای خود در نظر میگیرند، اغلب نمیتوانند بروز هیچگونه خطا یا اشتباهی را از طرف خودشان بپذیرند و در مقابل دریافت بازخوردهای منفی بهشدت واکنش نشان میدهند و در مقابل آن جبهه میگیرند.
چنین افرادی ممکن است در به تعویق افتادن پروژه نقش داشته باشند، چرا که استانداردهای بالایی که برای کار در نظر گرفتهاند باعث میشود هیچ کاری به نظر آنها به اندازه کافی خوب نباشد...
اگر شما بهعنوان مدیر یک کارمند کمالگرا، شیوه درست برخورد با چنین تیپ شخصیتی را بلد باشید، این افراد میتوانند یه یکی از مهمترین سرمایهها در سازمان شما تبدیل شوند، چراکه چنین افرادی در درجه بالایی از استانداردها فعالیت میکنند که حتی ممکن است از انتظارات شما هم فراتر رود. در اغلب موارد، انتظار آنها از خودشان بالاتر از انتظاری است که شما از آنها دارید. آنها نیاز به دریافت برخورد خاصی از طرف مدیرشان ندارند، تنها میخواهند احساس کنند به شیوهای عادلانه با آنها برخورد میشود و کار آنها مورد تقدیر قرار میگیرد.
یک مدیر در برخورد با چنین کارمندانی در درجه نخست باید به دقت مراقب بازخوردهایی که میدهد، باشد. این افراد آمادگی آن را دارند که هرگونه بازخوردی را به چشم انتقاد بنگرند و در مقابل آن موضع بگیرند. گاهی حتی اگر شما در واقع قصد انتقاد از آنها را هم نداشتهاید، نسبت به دریافت هرگونه پیشنهادی از طرف شما، حساسیت نشان میدهند. بنابراین نخستین نکته در برخورد با یک کارمند کمالگرا، دقت در انتخاب تک تک کلمات در زمان بازخورد دادن است.
به جای اینکه به کارمند کمالگرای خود بگویید «آقای فلانی، فراموش کردی اطلاعات هفته پیش را در گزارشها لحاظ کنی، لطفا هفته بعد این کار را فراموش نکن»، بهتر است بگویید آقای فلانی، کارت در ارائه گزارش بسیار عالی بود. فکر میکنی میتونی دفعه آینده اطلاعات هفته اخیر را هم لحاظ کنی؟ فکر میکنم دفعه قبل منظورم رو به صراحت عنوان نکردم.» این به آن معنا است که اگر واقعا احتمال میدهید در بروز سوءتفاهم یا اشتباه به وجود آمده، شما هم مقصر بودهاید، حتما در مقابل کارمند کمالگرای خود، مسئولیت آن را بر عهده بگیرید.
دوم آنکه بدانید اگر با کارمند کمالگرایتان که مرتب کار را به تعویق میاندازد مشکل دارید، در درجه اول در نظر بگیرید که علت این مسئله، تنبلی او نیست، بلکه این مشکل برآمده از استانداردهای بالایی است که او برای خود در نظر گرفته است. در صورت بروز مشکلاتی از این دست، جلسهای را با کارمندتان ترتیب دهید و او را صریحا از میزان انتظاراتتان آگاه سازید. به این ترتیب آنها زمان زیادی را صرف انجام کارهایی که برای شما اهمیتی ندارد، نخواهند کرد. زمانی که پرداختن به حواشی کار در اولویت شما نیست، صریحا این مسئله را با آنها در میان بگذارید.
سوم آنکه در زمان بروز مشکلات بزرگ در سازمان، چنین کارمندانی را در گروه حل مسئله دخیل کنید. احتمالا مناسبترین افراد برای کمک به حل مسائل بزرگ سازمانی، کارمندان کمالگرای شما هستند. آنها احتمالا حتی بیشتر از شما نگران مسئله هستند و انگیزه بسیاری برای حل آن خواهند داشت. پس از سرمایههای سازمانی خود در مکان و زمان مناسب استفاده کنید و در مقابل اطمینان یابید که پاداشی عادلانه در قبال عملکرد مطلوب آنها در نظر میگیرید.
تعامل با کارمندان خودشیفته
یکی دیگر از تیپهای شخصیتی، تیپ شخصیتی خودشیفته است. متاسفانه چنین افرادی میتوانند در محل کار، زمینهساز پیدایش بسیاری از تعارضها بین کارمندان باشند. چنین اشخاصی میتوانند بسیار متکبر بوده و فضایی بیش از حد رقابتی را با دیگر کارمندان ایجاد کنند. آنها از فرصتی استفاده میکنند تا به دیگران نشان دهند فکر میکنند تا چه اندازه خاص و برتر هستند. چنین افرادی به راحتی میتوانند موجبات آزردگی خاطر دیگر همکاران را فراهم آورند و زمینهساز شکلگیری فضایی متشنج در محل کار شوند.
نخستین نکتهای که یک مدیر باید در مواجهه با چنین کارمندانی در نظر بگیرد آن است که آیا واقعا به این فرد در سازمان خود نیاز دارد؟ آیا وجود این شخص و قابلیتهای او آنقدر برای سازمان حیاتی است که بتوان هزینه بروز مشکلات احتمالی را پذیرفت؟ آیا نمیتوان چنین شخصی را با یک کارمند تازه جایگزین کرد؟ اگر اخراج کارمند دارای تیپ شخصیتی خودشیفته، برای شما امکانپذیر نبود، لازم است خود را برای حل و فصل تعارضهای احتمالی پیش آمده در محیط کار آماده کرده و سعی کنید تبعات آن را به حداقل برسانید. چنین افرادی میتوانند باعث ناامیدی سایر کارمندان شوند، بنابراین یکی از مهمترین اقدامات شما همدردی با سایر همکاران در زمان بروز مشکل و سعی در بالا بردن اعتماد به نفس آنها است.
از طرف دیگر اگر میخواهید فرد دارای تیپ شخصیتی خودشیفته را به انجام درست کارهایش وادارید، لازم است اندکی زیرکی به خرج دهید. مثلا به کارمندتان بگویید «آقای فلانی، تو تنها کسی هستی که من میتوانم برای انجام چنین کاری به او اطمینان کنم. احساس نمیکنم شخص دیگری بتواند این کار را به خوبی تو انجام دهد». درست که این کار متملقانه و ناخوشایند به نظر میرسد اما متاسفانه راه بهتری برای خروجی گرفتن از کارمندان دارای تیپ شخصیتی خودشیفته وجود ندارد. اگر نمیخواهید کارمندتان را اخراج کنید، این حداقل هزینهای است که باید در قبال آن بپردازید.
شما بهعنوان یک مدیر کسبوکار ممکن است با تیپهای شخصیتی متفاوتی روبهرو شوید. تغییر شخصیت افراد در محیط کار، فرآیندی بسیار آهسته بوده و شما نمیتوانید حساب چندانی روی آن باز کنید. پس اگر تصمیم به استخدام کارمندان مختلف با تیپهای شخصی مختلف دارید، بهترین راه آشنایی اندک با مسائل روانشناسی برای گرفتن بهترین خروجی از آنها است.
* کارشناس ارشد مدیریت صنایع