این روزها پوسترهای تبلیغاتی فیلمها نمایی نهچندان زیبا را روی شیشه سوپرمارکتها ایجاد کردهاند. شیشه یا ویترینهایی که خودشان رسانهای قوی برای تبلیغاتند و مدتها است که فیلمهای نمایش خانگی از این رسانه برای انتشار پوسترهای تبلیغاتیشان بهرهبرداری میکنند. از زمان نصب این پوسترهای تبلیغاتی روی ویترینها زمان زیادی نیست که میگذرد، قبل از این مغازهدارها در روز دستمال به دست میگرفتند و آنقدر شیشه ویترینهایشان را میساییدند تا برق بیفتد که مشتری حین عبور از کنار سوپرمارکت متوجه محصولات داخلی آن شود ولی الان قاعده فرق کرده و آنقدر پوستر روی پوستر چسبانده میشود که دیگر مشتری متوجه هیچکدام از پوسترها نمیشود و فضای داخلی سوپرمارکها هم فقط با ورود به آنها آشکار میشود. در این باره مغازهدارها هم فعالیتی انجام نمیدهند تا کمکی به توزیعکنندگان فیلمهای شبکه خانگی برای تبلیغات بهتر شود.
شاید تنها کارکرد این پوسترها اطلاعرسانی از آمدن فیلمی تازه باشد یعنی عملا آنها مخاطبان را به خاطر نوع طراحیهای یکسانشان جهت خرید ترغیب نمیکنند. پس اگر طرح پوستری بخواهد علاوه بر اطلاعرسانی مشتریان را نیز تشویق به دیدن فیلم کند باید در این باره شیوه متفاوتی را در طراحی خود پیش بگیرد.
پوسترهای تبلیغاتی که مخاطب با دیدنشان میایستد
رونمایی از طرح پوسترهای تبلیغاتی فیلمهای سینمایی یکی از هیجانانگیزترین لحظهها برای مخاطبان سینما است. انگار پوسترها قرار است که تمام ماجرای فیلمها را به مخاطبان قبل از تماشا بازگو کنند. به همین خاطر در خارج کشور طراحی این پوسترهای تبلیغاتی به عهده افراد متخصص قرار میگیرند که خودشان کاملا به فیلم مسلط هستند. اتفاقی که در کشور ما در موارد نادری میافتد. طراحان پوسترهای تبلیغاتی فیلمها باید کاری کنند که فروش فیلم بالا برود. موضوعی که به نظر، طراحان ایرانی آن را فراموش کردهاند. چون بهجز موارد نادری اکثر طرح پوسترهای تبلیغاتی شبیه به هم هستند و در اغلب آنها تصاویر هنرپیشگان مانند اعضای تیم فوتبال کنار هم چیده شده و نام فیلم نیز درشت در بالای سرشان قرار میگیرد.
البته اگر در این میان طرح خلاقانهای هم مشاهده شد باید سریع شک کرد و سراغ اینترنت رفت و به دنبال طرح مشابه یا کپی شده خارجی آن گشت. این موضوع بارها مشاهده شده و نمونههای طرحهای کپی شده فراوانی در اینترنت وجود دارد. البته این کپیکاری مختص طراحان ایرانی نیست و طراحان کشورهای دیگر نیز در این باره تبحر زیادی دارند. در این میان هستند طراحانی که خودشان اقدام به طراحی خلاقانه پوسترهای تبلیغاتی فیلمها میکنند ولی تعداد آنها اندک است به همین خاطر هر طرحی که طراحی میکنند، فورا به چشم میآید و مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد.
پوسترهای سیاهوسفیدی که میان رنگیها به چشم میآید
چند وقتی است، طرح پوستری متفاوت روی ویترین سوپرمارکتها به نمایش گذاشته شده است. این طرح متفاوت بهخاطر طراحی ویژه و بکر آن نیست که میان مابقی پوسترهای تبلیغاتی خودنمایی میکند. در این پوستر تبلیغاتی طراح از طرحی سیاه و سفید برای این پوستر تبلیغاتی استفاده کرده که همین عامل باعث دیده شدن آن میان انبوه طرحهای تبلیغاتی دیگر شده است یعنی میان پوسترهای رنگی، طرحی سیاه و سفید بهراحتی به چشم میآید. این پوستر تبلیغاتی که برای یکی از سریالهای خانگی طراحی شده تصویر و المان ویژهای ندارد و به نظر، طراح چون داستان سریال برگرفته از نمایشنامهای قدیمی و نوستالژیک است، سراغ اجرای ایده سیاه و سفید کردن طراحی پوستر رفته است اما با اینکه ایده اجرا شده برای این پوستر جالب است ولی کیفیت بد آن از ارزش ایدهپردازی تاحدودی کاسته است.
برای این سریال فعالیتهای تبلیغاتی زیادی انجام شد و پوسترهای متفاوتی نیز طراحی شده که طرح سیاه و سفید یکی از آنها است. به نظر اگر گروه ایدهپردازی تبلیغات این سریال میان انبوه طرحهای دیگر روی این ایده متمرکزتر میشدند، بهرهبرداری بهتری میتوانستند از تبلیغات این سریال کنند و شاید این ایده نیز باعث افزایش فروششان میشد. عملکرد تبلیغاتی این سریال نیز مانند سریال و فیلمهای سینمایی دیگر است و چندان به چشم نمیآید.
طراحی و ایدهپردازی تبلیغاتی برای فیلمها یکی از بخشهای دردسرساز صنعت سینما است و معلوم نیست کارگردان در این باره نظر آخر را میدهد یا تهیهکننده؛ در این باره گاهی اسپانسر فیلمها نیز نظر میدهند که خود این موضوع ماجرای مفصلی دارد ولی به گفته اکثر طراحان پوسترهای فیلمهای سینمایی وقتی کارگردان مسئولیت این کار را به عهده میگیرد، پوستر بهتر از آب در میآید. بههرحال تبلیغات این محصول فرهنگی مانند مابقی محصولات دیگر نیاز به برنامهریزی دارد و با یک برنامهریزی درست میتوان به این صنعت در معرض نابودی کشورمان کمک بسزایی کرد.