چرمسازی یک صنعت تبدیلی است که به واسطه این صنعت، ضایعات کشتارگاهها تبدیل به کالای با ارزش میشود و با ورود کارشناسان به این عرصه، از حالت سنتی وارد مرحله صنعتی شده است. ایران یکی از کشورهایی است که از دیرباز در این صنعت فعالیـــتهای چشــمگیری داشته است، اما متاسفانه با بررسی این سیر متوجه نزول این صنعت در دهههای اخیر می شویم بهگونهای که به نظر سرمایهگذاری در این صنعت چندان مناسب نمینماید،
از این رو برای بررسی ضعفها، فرصتها و تهدیدهای سرمایهگذاری در این صنعت به سراغ نایب رییس کنفدراسیون صادرات ایران و نایب رییس اتحادیه تولیدكنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران رفتهایم. «اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان سالامبور و چرم ایران» نخستین تشکل ملی ثبت شده در اتاق بازرگانی ایران در سال 1353 است که از صادرکنندگان سالامبور تا چرمسازان، عضو این اتحادیه هستند. گزارش پیش رو، صحبتهای محمد لاهوتی در خصوص وضعیت کنونی، مشکلات و فرصتهای این صنعت با «فرصت امروز» است.
شرایط کشور از گذشته تا به امروز در خصوص این صنعت چگونه بوده است؟
متاسفانه این صنعت در سه دهه اخیر مدام نسبت به گذشته رو به افول بوده است که از مهمترین دلایل این افت میتوان به دو مورد اشاره کرد: اول اینکه مزیت نسبی کشور ما در چرم سبک است، در واقع ما 5/5 درصد چرم سبک دنیا را در اختیار داریم که حجم مناسبی است اما حمایت لازم در این خصوص صورت نگرفته است و اما دلیل دوم اینکه در خصوص چرم سنگین تنها نیمدرصد کل پوست جهان را در اختیار داریم، در مقابل زیرساختها و سرمایهگذاری تولید چرم در این خصوص به خوبی انجام شده، ولی واحدها با کمبود مواد اولیه مواجه هستند، در واقع ما آنجا که مزیت در مواد اولیه داریم سرمایهگذاری نکردهایم و برعکس آنجایی که کمبود داریم، سرمایهگذاری میکنیم.
البته این موضوع به استراتژی صنعت چرم در دهه ۴۰ بازمیگردد که قبل از انقلاب به علت امکان ورود پوست خام به کشور و اینکه توجهی به ذبح شرعی وجود نداشت کارخانههای بزرگی در خصوص چرم سنگین احداث شدند و زیرساختهای قوی از همان زمان در این خصوص شکل گرفت، مانند کارخانجات کفش ملی و بلا و... که تحولی را در این صنعت ایجاد کردند. بنابراین در چرم سنگین با وجود اینکه از نظر مواد اولیه مزیت نداشتیم ولی به دلیل امکان واردات پوست و برنامهریزی درست توانستیم فعالیتهای چشمگیری در این خصوص داشته باشیم که متعاقب آن این استراتژی در صنعت چرم سبک در اواسط دهه ۵۰ کلید خورد ولی پس از انقلاب ورود چرم سنگین ممنوع شد و بیشتر این واحدها مصادره شدند همچنین واحدهای چرمسازی سبک که در حال راهاندازی یا ساخت بودند متوقف یا واگذار شدند که از آن زمان تاکنون صنعت چرم کشور باوجود پتانسیل بالا در تولید محصولات چرمی با ارزش افزوده بالا، ایجاد اشتغال و ارزآوری بهدلیل عدماستراتژی مشخص و عدمحمایت از این صنعت طی سالیان گذشته نتوانسته جایگاه واقعی خود را پیدا کند.
تعداد واحدهای تولیدی امروز چگونه ارزیابی میشود؟
قطب تولید چرم سنگین در کشور استان آذربایجان غربی است که از مجموع حدود ۳۶۰ واحد تولیدی چرم در گذشته امروز نزدیک به 50 الی ۶۰ واحد در چرمشهر تبریز در حال فعالیت هستند. همچنین در چرمشهر ورامین نیز که بیشتر برای ایجاد واحدهای چرم سبک ایجاد شده بود، از 200 واحد هدفگذاری شده، 120 واحد موافقت اصولی دریافت کردند، اما تعدادی از آنها نیمهساخته رها شده و تعدادی موفق به اخذ پروانه بهرهبرداری شدند و درحالحاضر تنها حدود 60 واحد در حال فعالیت هستند که از این تعداد حدود ۱۵ تا۲۰ واحد در چرم سنگین و سبک و حدود ۴۰ واحد در تولید سالامبور و وتبلو فعال هستند و مابقی واحدها تعطیل شده اند. یعنی عملا فقط حدود نیمی از کارخانجات که به تولید رسیدند فعال هستند البته در برخی مناطق دیگر مانند مشهد، اصفهان، همدان، لرستان و... هم واحدهایی بهصورت جسته و گریخته فعالیت میکنند، اما در مجموع مرکز این صنعت در تبریز و چرمشهر ورامین است.
وضعیت دستگاههای این صنعت چگونه است؟
در خصوص وضعیت دستگاهها قابل توجه است که ما امکانات كافی و لازم (حداقل در پوست سبك) جهت تبدیل به چرم را نداریم؛ از نخستین ملزومات این پروسه دستگاههای موردنیاز است که امروز دستگاههای واحدهای تولیدی ما مربوط به دهه50 است و بهدلیل گرانی دستگاهها و عدم حمایت مسئولان از این صنعت، طی سه دهه گذشته امكان خریداری و سفارش برای واحدها بهوجود نیامده است.
میزان تولید، مصرف و صادرات در این بخش چقدر است؟
استحصال پوست سبك سالانه چیزی حدود 20 تا 25 میلیون جلد (بسته به وضعیت تقاضا برای گوشت در کشور) است که از این میزان چیزی حدود 4 تا 5 میلیون جلد پوست بزی است که پوست بزی از اول انقلاب جهت حمایت از تولید داخل و پیشگیری از کمبود مواداولیه تحت هر عنوان صادراتش ممنوع است، در واقع نه پوست بزی، نه سالامبور بزی و نه وتبلوی بزی 35 سال است که مجوز صادرات ندارد مگر بهصورت کراست یا چرم (تمام شده) باشد. از 20 میلیون جلد باقیمانده حدود 10درصد که میشود 2 میلیون جلد، مصرف داخلی دارد و در صورت تمایل به صادرات محصولات چرمی 18 میلیون جلد هم مازاد مصرف داخل است.
با شرایطی که عنوان کردید سرمایهگذاران بالقوه در این صنعت چگونه باید عمل کنند؟
یادآوری میکنم که مزیت کشور ما در خصوص چرم سبک است که اگر سرمایهگذار تصمیم به شروع داشته باشد باید به این مهم توجه کند، اما به دلیل اینکه پروانه تاسیس بیش از حد نیاز صادر شده و در واقع بازار این صنعت به اشباع رسیده و نزدیک 15سال است که هیچ مجوزی از سوی «مدیریت نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت» برای تاسیس، صادر نمیشود، راه ورود به این صنعت مشارکت با سایر واحدهای فعال یا مسکوت است.
به علاوه با توجه به تقاضای کم بازار داخلی سرمایهگذاران در این صنعت اگر بخواهند پیشرفت کنند باید روی مبحث صادرات تمرکز کنند و نگاه صادراتی در خصوص چرم سبک داشته باشند.
چه مقدار سرمایه برای ورود به این بازار نیاز است؟
امروز اگر کسی بخواهد یک واحد چرمسازی برای روزی حدودا 2 هزار جلد راهاندازی کند و از صفر تا صد مراحل تولید چرم فینیش را انجام دهد مبلغ 2 میلیون یورو برای راهاندازی خط تولید نیاز دارد. این مبلغ به علاوه هزینه خرید زمین و احداث تولیدی و وسایل جانبی و سرمایه در گردش موجب میشود این کار نیاز به سرمایه بسیار زیادی داشته باشد که به نظر من با توجه این میزان سرمایه گذاری، سختی کار مشکلات تولید و صنعت در کشور و... توجیه اقتصادی ندارد و تنها راه برونرفت از این شرایط تسهیل و جذب سرمایهگذاری خارجی است، چرا که سرمایهگذار خارجی هم این مبلغ کلان را در دست دارد و هم دانش کافی و سلیقه بازار خارجی را میداند. مضاف بر اینکه فقط خط تولید جوابگو نیست، ما نیاز به طرحهای جدید متناسب با مدروز دنیا و تقاضا داریم. ما باید براساس سفارش تولید کنیم که بتوان بازارهای خارجی را در دست گرفت. میتوان گفت تا زمانی که بحث مشارکت خارجی در این صنعت اتفاق نیفتد ما در همین شرایط خواهیم ماند و تنها راه رسیدن سریع به این هدف تبدیل شهرکهای صنعتی تخصصی به مناطق ویژه اقتصادی است.
عمدهترین کشور صادرکننده این محصولات به ایران کدام کشور و مقصد اولیه صادرات محصولات داخلی کجاست؟
کشورهای عمدهای که خریدار محصولات ما باشند ایتالیا، چین، پاكستان، هند و ترکیه هستند كه مهمترین خریداران سالامبور و وتبلو ایران هستند.
به علاوه رقبای اصلی ما در بازارهای خارجی در صورت تمایل به ورود، همین کشورها هستند.
تعامل خریداران داخلی با واحدهای تولیدکننده چگونه است؟
خرید پوست از کشتارگاهها یا جمعآوری پوست در سطح شهرها توسط واسطهها انجام و به واحدهای تولیدی فروخته میشود، تولیدکنندهها آنها را بهصورت چرم درمیآورند و به تجار یا فروشگاهها میدهند و فروشگاهها براساس نیاز و سلیقه مشتری انواع کیف و کفش و البسه را تولید کرده و وارد بازار میکنند.
حمایت دولت از این بخش چگونه بوده است؟
متاسفانه توجه و حمایت لازم از این صنعت بهرغم پتانسیلهای بالایی که دارد صورت نگرفته است. همچنین عوارض 5 و10 درصدی که در سال 91 وضع شد چیزی حدود 30 میلیارد تومان به این صنعت آسیب رساند که موجب کاهش 30درصدی صادرات شد، پیشنهاد مشخص ما جهت برونرفت از شرایط کنونی ایجاد مسئول مستقل صنعت چرم در وزارتخانه و تبدیل شهرک صنعتی چرمشهر به منطقه ویژه اقتصادی است که جذب سرمایهگذار خارجی نزدیکترین مسیر برای دست یافتن به شرایط بهتر در این صنعت است.