فردی از روی کنجکاوی با هدف شناخت واکنش دیگران نسبت به مسائل پیرامون، میخی را در چارچوب در سازمانی که محل تردد بود کار گذاشت.
نفر اول وارد شد و بدون اینکه میخ را ببیند از درب گذشت.
نفر دوم که از چارچوب درب میگذشت میخ را دید ولی بیتوجه به آن گذشت. نفر سوم میخ را دید و پیش خود گفت وقتی کارم تمام شد بر میگردم و میخ را از چارچوب درب بر میدارم تا برای کسی خطر ایجاد نکند.
نفر چهارم به محض رویت میخ و شناخت خطر میخ در محل تردد، بلافاصله میخكشی آورد و میخ را درآورد و سپس به كار خود رسیدگی كرد. هر فردی نسبت به مسائل واكنشی دارد. نفر اول مانند افراد با درجه شناخت پایین و بیتوجه به محیط پیرامون خود بود.
نفر دوم شناخت پیدا كرد ولی مسئولیتپذیری نسبت به خطرات آن مسئله برای دیگران را نداشت. نفر سوم، دارای شناخت و مسئولیتپذیری بود ولی وقتشناسی نداشت و پی به اهمیت و ضرورت مسئله نبرده بود. نفر چهارم فردی بود با درجه شناخت بالا، مسئولیتپذیر، وقتشناس، درك بالا نسبت به اهمیت مسائل و خطرات محیطی و اهل عمل.