تلاش برای كسب آرای مردم، امری ذاتی و بدیهی در هر رقابت انتخاباتی است. افراد و جریانها باید نهایت توان فكری و اجرایی خود را در قالب كمپینهای (پویشهای) انتخابات به کار بندند تا گروه كثیرتری از افراد جامعه را با خود همراه کنند. اهمیت كمپینهای انتخاباتی در كشورهای پیشرفته آنچنان است كه این فرآیند بهعنوان آزمون و نمادی از توان فكری، اجرایی و از آن مهمتر ارزشها و اصول اخلاقی جریانهای طالب قدرت به شمار میرود. رسوایی «واترگیت» كه در جریان انتخابات دهه 70 میلادی آمریكا روی داد و منجر به استیضاح و كنارهگیری نیكسون شد، مثال اعلای اهمیت اخلاق انتخاباتی در جهان است.
طی روزهای اخیر طیف تندروی اصولگرایان در نشریات وابسته به خود علاوه بر منتسب كردن رقیبان به بیگانگان، یك تیتر دیگر را نیز برجسته كرده و كمپین خود را حول آن شكل داده است و آن «قطع یارانه» مردم در صورت انتخاب نمایندگان اصلاحطلب و طرفدار دولت است («یارانه مردم خوردن ندارد»- وطن امروز و «مجلس حذف یارانهها» رمز عبور شماره 18) این در حالی است كه مسئولان دولتی به كرات بر تداوم پرداخت یارانهها و اجرای قانون هدفمندی تاكید كردهاند (دكتر جهانگیری- 94/10/13، سخنگوی دولت 94/11/10، وزیر اقتصاد 94/12/2).
همچنین در بودجه تقدیمی دولت به مجلس برای سال آتی و نیز در بند 9 برنامه ششم توسعه پیشنهادی دولت، نیز بر تداوم اجرای قانون هدفمندی تا سال 99 (سال پایان برنامه) تاكید شده است. در واقع آنچه قرار است اجرا شود همان است كه مجلس اصولگرا در قالب قانون هدفمندی یارانهها مصوب کرد؛ قانونی كه براساس آن باید 50 درصد منابع حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی بهعنوان یارانه نقدی به مردم پرداخت شود و مابقی صرف تولید و مسائل بهداشتی و... شود. آیا این اقدام درصورت انجام، كاری خلاف است و باید به قلب واقعیت پرداخت و مردم را فریب داد؟
به نظر میرسد اصولگرایان لازم نیست از رقیب خود دیو بسازند تا رأی كسب كنند. حافظه تاریخی مردم و نگاه تیزبین كارشناسان اقتصادی هنوز آنقدر ضعیف نشده است كه از مقایسه عملكرد اقتصادی مجلس دارای اكثریت اصلاحطلب (مجلس ششم) با مجالس دارای اكثریت اصولگرا (هفتم تا نهم) عاجز باشد. اما بد نیست چند عدد و رقم را خدمت مدعیان امروز معیشت و رفاه مردم و پیشرفت اقتصادی كشور یادآور شویم:
مجلس ششم برنامه سوم توسعه را مصوب و بر اجرای آن نظارت كرد كه دستاورد آن رشد اقتصادی 5/8 درصدی (در تاریخهای پس از انقلاب بینظیر)، ایجاد سالانه 700 هزار شغل، كاهش تورم به 14 درصد و رشد 10/6 درصدی صنعت و تك نرخی شدن ارز، اصلاح قانون مالیاتها و جلب سرمایهگذاری خارجی و... بوده است.
در مقابل مجالس اصولگرا و دولت همراه ایشان سالهای اخیر در نهایت، اقتصادی را شكل دادند كه نتیجه آن تورم 40 درصد و سقوط رشد اقتصادی به منفی 6/8 درصد و سقوط رشد صنعتی بر منفی 8/5 درصد و ایجاد تنها 14 هزار شغل و 6/5 برابر شدن فقر (گزارش مركز پژوهشهای مجلس- رسانهها 94/10/16) چند نرخی شدن ارز، فسادهای گسترده و نابودی ساختارهای تشكیلات دولت و وابستگی شدید كشور به واردات (از 35 به 75 درصد- گزارش مجلس سال 92) و... بوده است.
به نظر میرسد كمپین كردن با استفاده از ایجاد تشویش و نگرانیهای خلاف واقع نه فقط اخلاقی نیست، بلكه حتی كاركرد خود را نیز از دست داده است و كار تندروان را بسامان نمیكند. مردم ایران فهیمتر از آنند كه آقایان تصور میكنند!
* کارشناس اقتصادی