انقلاب عصر حاضر بدون تردید از جهات گوناگون با سایر دورهها متفاوت است، این انقلاب موجب حرکت از اقتصاد صنعتی به سوی اقتصاد دانشمحور و کمرنگ شدن سرمایه فیزیکی، مادی و افزایش اهمیت سرمایههای غیرمادی چون سرمایه انسانی، دانش فکری و اجتماعی شده است. با وجود این ویژگیها امروزه ایدهها، منابع قدرت و ثروت بهشمار میرود، تعاملات و ارتباطات در گستره جهانی توسعهیافته است و برای حفظ موقعیت در چنین شرایطی، روزبهروز میباید به سمت نوآوری حرکت کرد.
از آنجا که نوآوری زاییده اندیشه و دانش افراد است، امروزه سازمانها به دنبال افزودن دانش کارکنان خود هستند. نخستین قدم در این راه، شناخت میزان دانش فعلی موجود در سازمان است. به همین دلیل یکی از وظایف مدیران، مدیریت سرمایه فکری است. سرمایه فکری مجموعهای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازهگیری کند.
سرمایه فكری شامل سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه ارتباطی است. سرمایه انسانی دربرگیرنده دانشها، مهارتها و تجربهای است که کارکنان زمانی که سازمان را ترک میکنند آن را با خود میبرند. سرمایه ارتباطی دربرگیرنده همه منابع متصل به روابط خارجی سازمان است که دربرگیرنده ارتباط با عرضهکنندگان، شرکا و غیره است و سرمایه ساختاری دانشی است که با ترک سازمان توسط کارمند درون موسسه باقی مانده و شامل رویهها، فرهنگها، سیستمها و پایگاههای داده است. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق بهکارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده و به دلیل اینکه یک پدیده کاملا داخلی است، قابلیت خریدوفروش ندارد.
جایگزینی سرمایههای فکری با مالی و فیزیکی
در اقتصاد امروز، دانش بهعنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است. بسیاری از سازمانهای امروز، مملو از سرمایههای فکری هستند. شرکتهای فعال در حوزه مشاوره و کامپیوتر نمونههای کوچک و اولیهای از اینگونه شرکتها هستند، اما اگر از مدیران ارشد سازمانها درباره این مفهوم سوال کنیم، بسیاری از آنها هیچ پاسخی برای این سوال ندارند و با این مفهوم کاملا بیگانهاند. برخی از آنها نیز با مفهوم داراییهای نامشهود آشنایی دارند، اما براساس نتایج پژوهشهای صورت گرفته، گستردگی این حوزه برایشان مبهم است و آنچه در سازمانشان در قالب دارایی نامشهود وجود دارد، بهعنوان سرمایه تلقی نمیکنند و بهندرت درصدد برمیآیند که آن را شناسایی و تقویت کرده و به سرمایههای نامشهود و مالی تبدیل کنند.
ارزیابی سرمایه فکری سازمانها امروزه یکی از دغدغههای فکری دستاندرکاران منابع انسانی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و درحال توسعه است. رشد و تغییر و تحول چشمگیر فناوری و درک این مهم که آنچه موجب رشد و سودآوری سازمانها میشود سرمایههای فیزیکی و منابع مالی نیست بلکه سرمایه انسانی سازمانهاست، موجب شده است که توجه سرمایهگذاران از کسب اطلاعات در باب ارقام داراییهای مالی به تواناییهای نیروی انسانی معطوف شود.
مطالعات انجام شده نشان میدهد که توجه بیشتر به سرمایه فکری سازمانها میتواند زمینه بهرهگیری بیشتر از پتانسیل موجود در آنها را فراهم ساخته و از هرز رفتن بیشتر این نیرو جلوگیری کند. سازمانهای کشور با در اختیار داشتن مزایایی چون نیروهای دانشمند و متبحر، میتوانند به جایگاه بالایی دست یابند، اما عدم توجه به حفظ و انتقال این سرمایههای فکری موجب میشود تا با اتفاقاتی نظیر بازنشستگی اجباری یا زودهنگام یا انتقال این افراد توانمند، این مزیت رقابتی ارزشمند را از دست دهند و فاقد اثربخشی لازم شوند.
بررسی یک پژوهش موردی
گرایش سریع سازمان عصر حاضر از اقتصاد سنتی به اقتصاد مبتنی بر دانش و تاکید برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بر توسعه مبتنی بر دانایی و لزوم توجه به دانش و سرمایه فکری سازمانها بهویژه سازمانهای آموزشی، بر اهمیت برنامههای توسعه مبتنی بر شناخت سرمایههای فکری و داراییهای دانش موجود در سازمانها و موسسات آموزشی عالی افزوده است.
به منظور بررسی ارزیابی سرمایه فکری در دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد علوم تحقیقات، تحقیقی در سال تحصیلی 1390-91 انجام شد. با انجام آزمونهای آماری مناسب نقش دانشگاه در ایجاد سرمایه فکری ارزیابی شد. بررسی نتایج، تجزیه و تحلیل سوالهای حاصل از این تحقیق و مقایسه آن با سایر پژوهشهای انجام شده نشان داد که در تحقیق ارائه شده با توجه به دادههای جمعآوری شده و محاسبات انجام شده فرضیه پژوهشی زیر تایید شد که «سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری واحد علوم و تحقیقات دانشکده مدیریت از دیدگاه اعضای هیات علمی و اساتید و مدیران بهصورت معناداری پایین است. »
پیشنهادهایی در جهت مدیریت مطلوب سرمایه فکری
• افزایش سطح سرمایه انسانی در اعضای سازمانها بهعنوان مهمترین مولفه سرمایه انسانی باید در سرلوحه برنامههای سازمانی قرار گیرد
• برنامهریزی غنیسازی فرهنگ علمی و آموزشی سازمانها از طریق تقویت مولفههای سرمایه فکری
• توجه به اهمیت نقش مدیران ارشد سازمان بهعنوان عوامل موثر در افزایش سطح کیفی در سرمایه فکری
• توجه کردن به سرمایه فکری بهعنوان داراییهای نامشهود سازمان
• ایجاد فرهنگ مشابهسالاری در مدیریت سرمایه فکری
• میزان شناخت از روشهای کسب مهارت در سازمان باید افزایش یابد
• ایجاد کار تیمی در تقویت سرمایه انسانی در سازمان