بازاریابی و استراتژی اشتراکات بسیاری دارند و هر دو آنها حول محور رقابت میچرخند. در حقیقت بازاریابان با بهرهگیری از آموزههای استراتژیستها و بهکارگیری جامعیتنگری در تمام حوزههای پندار، گفتار و کردار سعی دارند چنان مدیریتی داشته باشند که موفقیت بیشتر آنها را در فضای پیچیده و متلاطم رقابت که گستره و منظری جهانی یافته است، بیشتر کند. مدیریت استراتژیک بازاریابی را به زبان ساده میتوان اتخاذ تصمیمات شایسته و اجرای صحیح آنها دانست که جوهره منحصر به فرد بودن، موازنه و تناسب استراتژیک بین فعالیتهای سازمان در عرصه رقابت برای کسب خشنودی مشتریان و زنجیره ارزشآفرینی و جامعه را به همراه داشته باشد. مباحث مدیریت استراتژیک بازاریابی از منظر ذینفعان مختلف در کتاب مدیریت استراتژیک بازاریابی نوشته الکساندر چرنو و ترجمه الهام فریدچهر مشهود است. نویسنده در این کتاب برای بررسی موقعیت و شناسایی بازارهای هدف به تجزیه و تحلیل مشتری، شرکت، همکار، شرایط و تجزیه و تحلیل رقابتی بهصورت جداگانه میپردازد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: تـــاکتیکها تعییــنکننده چگونگی تبدیل استراتژی موردنظر به مجموعهای از فعالیتهای ویژه است. تــــاکتیکهای بــازاریابی بهوسیله هفت عنصر اساسی تعیین میشوند و اغلب به آمیخته بازاریابی معروف هستند: محصول، خدمت، نام و نشان تجاری، قیمت، مشوقها، ارتباطات و توزیع. جنبه تاکتیکی یک پیشنهاد میتواند بهوسیله فرآیندهای طراحی، ابلاغ و ارائه ارزش مشخص شود. فرآیندهای طراحی، ارتباطی و ارائه ارزش، هفت عنصر ذکرشده در بالا را با یکدیگر ترکیب کرده و جنبه طراحی ارزش پیشنهاد را میسازد. ارتباطات ابلاغکننده ارزش به مشتریان است و توزیع جنبه ارائه ارزش و فرآیند مدیریت را نشان میدهد.
این کتاب در 448 صفحه و قیمت 25هزار تومان توسط انتشارات بازاریابی به چاپ رسیده است.