به دنبال تصمیم آذرماه 1323 مجلس شورای ملی در منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان، تلاش شورویها که شمال کشور را در اشتغال داشتند، برای دستیابی به نفت شمال، به شکست انجامید.مجلس چهاردهم نیز طبق تصمیمی از دولت میخواهد تا حقوق حقه ایران را از شرکت نفت انگلیس و ایران استیفا کند.
انگلستان برای پیشگیری در برابر هر نوع اقدامی که ممکن بود به منافع شرکت نفت لطمه وارد سازد، قراردادی به نام «قرارداد الحاقی» با دولت ساعد امضا میکند و برای تصویب فوری آن کوششهای وسیعی به عمل میآورد، ولی فقط اقلیت کوچکی از نمایندگان در مجلس پانزدهم، با این لایحه موافقت میکنند.
البته در این هنگام زندهیاد دکتر مصدق به خاطر آزاد نبودن انتخابات در مجلس حضور نداشت، لذا طی پیامی خطاب به مجلسیان، امضای لایحه قرارداد الحاقی و مخالفت ملت ایران را در آن قرارداد اعلام میکند و رهبری مخالفان علیه شرکت نفت را به عهده میگیرد.
در تیرماه 1329 کمیسیون مخصوص نفت از جانب مجلس شورای ملی برای رسیدگی به لایحه «قرارداد الحاقی» تشکیل میشود. این کمیسیون دکتر مصدق را که به کوشش و با آرای مردم تهران به نمایندگی مجلس شانزدهم انتخاب شده بود، به ریاست برمیگزیند.
در تابستان همان سال، سپهبد رزمآرا، رئیس مقتدر ستاد ارتش بدون رأی تمایل مجلس از سوی محمدرضا شاه، فرمان نخستوزیری میگیرد، ولی کوششهای او نیز برای تصویب لایحه قرارداد الحاقی به شکست میانجامد و کمیسیون نفت در مجلس، لایحه را رد میکند.
روز 16 اسفند سال 1329 رزمآرا در مسجد شاه ترور میشود و به قتل میرسد و در روزهای 24 و 29 اسفند همان سال مجلسین طرح ملی کردن صنعت نفت را که از جانب جبهه ملی پیشنهاد شده بود به اتفاق آرا تصویب میکنند.
مردم ایران که از پیروزیهای اولیه خود در پیکار علیه هیأت حاکمه و شرکت نفت، شور و حیات تازهای پیدا کرده بودند، رهبر پیر را در میان گرفتند.
مصدق با عقیم کردن دسیسههای دربار و ایادی شرکت نفت برای روی کار آمدن سیدضیاءالدین، عامل کودتای اسفند 1299 نخستوزیری ملت را میپذیرد. وی روز 29 خرداد 1330 از شرکت نفت خلع ید می کند و پس از قریب 50 سال قسمتی از خاک ایران که جولانگاه مطامع استعماری بریتانیا بود، آزاد میشود.
پیکار بر سر نفت، از رد لایحه قرارداد الحاقی تا تصویب قانون ملی کردن و خلع ید از شرکت نفت انگلیس در ایران، در مجلسی که اکثریت وکلای آن با دربار یا به طریقی با شرکت نفت ارتباط داشتند، به آسانی صورت نمیگیرد.
مرحوم دکتر مصدق که به اسرار سیاست بیگانگان در ایران آشنایی داشت، با بصیرت و کاردانی و موقعشناسی، طرح ملی شدن صنعت نفت را تهیه و از تضادهایی که پس از پایان جنگ دوم جهانی بین انگلستان و ایالاتمتحده امریکا به وجود آمده بود، ماهرانه استفاده کرد. گفتنی است که سفارت امریکا نیز در تطمیع و جلب گروهی از وکلای مجلسین که با شرکت نفت و انگلیسیها وابستگی داشتند، دست داشت. امریکاییها گمان میکردند پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس، با دکتر مصدق کنار خواهند آمد و سهم خود را از غارت نفت ایران خواهند گرفت.
اشتباه امریکاییها از اینجا شروع شد که این مبارز پیر و سیاستمدار تیزبین و فسادناپذیر را نشناخته بودند و این نکته را نیز نمیدانستند که مصدق اهل سازش نیست و به هیچ عنوان سلطه امریکا یا هر کشور دیگری را به جای بریتانیا در ایران نخواهد پذیرفت.
ادامه دارد...