با توجه به تأثیرات منفی و نامطلوب بحران بر جامعه، اقتصاد و محیطزیست، همواره مدیریتِ بحران در دستور کار دولتها قرار داشته است. مدیریت بحران، دانشی سیستماتیک و فرآیندی است که سعی میکند اولاً از وقوع حوادث پیشگیری کند و ثانیاً در صورت وقوع، به مقابله با آنها برود و از تأثیراتشان بکاهد و ثالثاً پس از فروکش کردن بحران، برای بازسازی آن تلاش کند. با به کارگیری درست و بهموقع مدیریت بحران، پیش از بحران، حین و پس از آن، میتوان انواع بحرانها را مدیریت کرد و آثار سوء ناشی از آنها را به حداقل رساند.
اقدامات پیش از بحران شامل شناخت، پیشبینی و آمادگی در برابر بحران است که مهمترین مرحله مدیریت بحران قلمداد میشود، چرا که بدون شناخت و آمادگی برابر بحران، این حادثه خواهد بود که در هنگامه وقوع چون توفان، ما را به هر سو خواهد کشاند. اقدامات حین بحران شامل مراحل پاسخگویی (واکنش)، امدادرسانی و خدمات اضطراری مانند اعلام خطر، تخلیه منطقه خطر و اقدامات اضطراری جهت قطع شبکههای انتقال گاز، به منظور تلاش برای کاهش تلفات جانی و خسارات مالی است. اقدامات پس از بحران در مخاطرات فضاهای شهری، شامل آواربرداری و انتقال آنها، مداوای مصدومان، جمعآوری و تدفین اجساد، گشودن مسیرهای دسترسی، اطفای حریق، ترمیم و تعمیر خطوط انتقال آب و برق و گاز و مخابرات و برنامهریزی و اقدام جهت بازسازی ویرانهها و بهبود شرایط است.
خطرات متعددی فضای کالبدی شهرها را تهدید میکند که تأثیرات مخربی بر جان و مال مردم، ساختمانها، تأسیسات، تجهیزات و گنجینههای دانش و هنر موجود در شهرها وارد میآورد. انواع این مخاطرات به دو دسته کلی حوادث طبیعی و حوادث انسان ساخت تقسیم میشوند. حوادث طبیعی از قبیل زلزله، سیل، توفان و حوادث انسان ساخت (غیرطبیعی) شامل تهدیدات نظامی و تهدیدات صنعتی مانند نشت شیمیایی کارخانجات و انفجارهای هستهای است. از میان انواع این تهدیدات، زمین لرزه و حملات نظامی بیشترین خسارات مالی و تلفات انسانی را در سدههای اخیر به بار آوردهاند.
ایران ششمین کشور دنیا از نظر لرزهخیزی به شمار میآید و تهران، یکی از زلزلهخیزترین مناطق ایران، با 12 گسل از شمال و جنوب و شرق و غرب که هر یک وقوع زمین لرزهای به بزرگای هفت تا هشت ریشتر را محتمل میسازد، احاطه شده است. در تاریخچه محدوده شهری تهران و ری زلزلههای متعدد و مهیبی از دیرباز به ثبت رسیده است اما از زلزله شدید دماوند و شمیرانات (گسل مشاء) در 1209 شمسی، زلزله مهم و فاجعه باری در تهران رخ نداده و این درحالی است که آمار و احتمالات مهندسی دوره بازگشت زلزلههای سنگین تهران را هر 158 سال ارزیابی میکنند. بر این اساس حدود 25 سال از وقوع زمین لرزهای به بزرگای هفت ریشتر در تهران تأخیر شده است که این تأخیر، بزرگی و آثار تخریبی زلزله احتمالی را تقویت میکند.
از دیگر مخاطرات مهم فضاهای شهری، تهدیدات نظامی است. در جنگهای نظامی، یکی از اهداف غایی طرفهای درگیر، تلاش برای کشاندن وسعت و دامنه میدان جنگ به مناطق و مراکز شهری است. این اقدام از استراتژیهای تأثیرگذار در سرنوشت جنگها به حساب میآید چرا که گسترش میدان جنگ به مناطق مسکونی منجر به تخریبات وسیع و تلفات انسانی بالا میشود و بار روانی بسیار وحشتناکی بر نظامیان و سیاستگذاران و نتیجهبخشی تحمیل شکستها دارد. در این زمینه، با پیشرفتهای صورت گرفته در سطح تسهیلات و تجهیزات نظامی، بزرگترین فجایع و تلفات انسانی مربوط به جنگهای جهانی اول و دوم با کشته شدن بیش از 30 میلیون نفر غیرنظامی است.
برای تهران بهعنوان پایتخت ایران اسلامی، با موقعیت بسیار حساس منطقهای و جهانی و توجه به تهدیدات مداوم استکبار، به جهت ایدئولوژی و آرمانخواهی ملی در دفاع از مظلومان جهان، مخاطرات نظامی بالقوهای وجود دارد که میبایست در طرحهای مدیریت شهری و بهکارگیری روشهای مقابله با بحران مدنظر قرار گیرد.
بهعلاوه موارد ذکر شده درخصوص زلزله و حملات نظامی، آنچه که موجب تشدید خسارات مالی و تلفات جانی این حوادث در شهر تهران میشود، وجود 14 هزار هکتار محلات فرسوده ناپایدار است که حدود نیمی از 26 هزار هکتار مساحت بخش مسکونی را از تپه آبک در شمال شمیران تا نفرآباد در جنوب ری دربرمیگیرد و همچنین تمرکز عوامل سیاسی در این بخش از کشور، سازههای ناپایدار، بالابودن سطح آبهای زیرزمینی، عبور لولههای آب و بهویژه گاز از خیابانهای باریک و کوچههای پرپیچ و خم و وسایط نقلیه بیش از ظرفیت خیابانها از موارد دیگر تقویتکننده بحران در شهر تهران عنوان میشود. با توجه به موارد ذکر شده، لزوم بهکارگیری قواعد مقابله با بحرانهای طبیعی و انسانساخت، از اقدامات مهم و اولویتهای برنامهریزی توسط مدیریت شهری تهران تعیین میشود.
طبق نظر متخصصان بهترین گزینه برای مقابله با سوانح، که هماکنون نیز در جهان مورد اقبال اکثر کشورها قرار گرفته، پیشگیری از سوانح و برنامهریزی برای مقابله با آنهاست. پیشگیری مقولهای هزینهبر و در عین حال طولانیمدت برای مقابله با بحرانهاست ولی در درازمدت صرفه اقتصادی آن بیشتر از برنامهریزی برای آمادگی برای مقابله با بحران ارزیابی میشود. در کشورهای لرزهخیزی که اصول پیشگیری و ایمنی در آنها رعایت میشود، ثابت شده که درصد تلفات، صدمات و خسارات ناشی از حوادث غیرمترقبه بهخصوص زلزلههای مخرب بهمراتب کمتر از جوامعی است که به این اصول عمل نمیکنند یا بهطورکلی به امر پیشگیری اعتقاد ندارند و در اذهان خود همواره میپرورانند که زلزله پدیدهای طبیعی است و باید انتظار کشید تا رخ دهد و آن گاه کمکرسانی انجام شود.
از اینرو ضروری است تا برنامهریزیها در مدیریت بحران کشور معطوف به پیشگیری از بحران باشد.
* کارشناس ارشد مدیریت ساخت