پیرمرد موهای تنک سفیدی دارد که انگار با مایع زردرنگی به هم چسبانیده شدهاند، چشمانی آبیرنگ و مرطوب که در چشمخانهها دودو میزنند. ترکهای است و تکیده و با غبغبی که مثل پرده گوشتی کوتاه و لرزان زیر گلویش آویزان است. گوشه لبهایش کف سفید رنگ مختصری جمع شده. کوچک اندام و جمعوجور است. باورم نمیشود چنین موجود به ظاهر ضعیف و کوچکی چطور میتواند با این مهارت تخریبی صحبت کند و اینجور در زیر آبزنی غوغا به راه بیندازد. پیرمرد خطاب به رییس، رییس: جناب مهندس بنده حسبالامر جنابعالی بود که همه نفراتم رو در حال آماده باش نگه داشتم، نه کمکاری و اهمال، نه اتلاف وقت، نه مرخصی. تمام وقت روی این پروژه نیرو گذاشتیم. همه گروه تحت امر من یک هفته تمام کارهای این پروژه رو جمع کردیم و اونوقت این آقا (اشاره به بنده) برای جواب دادن یک نامه فنی ناقابل دو روز تموم وقت ما رو گرفتن و آخرشم همونطور که ملاحظه میکنید جوابش به همه موارد مطروحه نامه با فعل مستقبل داده شده. اعمال خواهد شد، انجام خواهد شد، درج خواهید گردید. ملاحظه فرمودید؟ حالا کی انجام خواهد شد باید از این آقا و رییسشون پرسید (میخواهم حرف بزنم و از خودم دفاع کنم که با حملات ایشان و پشتیبانی رییس رییس از ایشان خفقان حاکم میشود!) بنده همینجا اعلام میکنم، با این وضع بار این پروژه به منزل نخواهد رسید. این شرکت به افراد اهمالکار، بیقابلیت و ناکارآمد مثل ایشون نیاز نداره. شاید بد نباشه در مورد شخص ایشون و گروه متبوعش تجدیدنظری انجام بشه. متشکرم آقای رییس.
باورم نمیشود به همین راحتی صحبت اخراج و تجدیدنظر در کل گروه و محکوم کردن تا این حد؟ تازه مهندس هستم و هنوز صابون روشهای تعامل اینجایی به بدنم نخورده. هنوز چندسالی تا رسیدن به رتبه رفیع مدیریت فاصله دارم. سعی میکنم با زبان الکن جواب بدهم که پیرمرد و رییس رییس مستقیما به دامان پرمهر رییس هدایتم کرده و خود به تبادل خاطرات جنگ ممسنی و نبرد کازرون مشغول میشوند!
با بغضی فروخفته در گلو بر رییس وارد میشوم و شرح ماوقع میدهم. رییس نامه پیرمرد، پاسخ من به آن نامه و پیوستهای آنها را خارج کرده و لحظاتی در آنها مستغرق میشود.
- خب جوون شما که همه موارد رو یا جواب دادی یا اونطور که میخواستن اصلاح کردی و تغییر دادی.
- بله آقای مهندس، دونهدونهشونم با خودتون چک کردم اگه خاطرتون باشه.
- خب حالا مسئله چیه؟
- میگن چرا جواب نامهرو با فعل آینده دادین، گفتین انجام خواهد شد، اعمال خواهد شد. پس کی میخواین انجامش بدین.
- خب شما چرا فعل آینده استفاده کردی؟ بعدا میخواستی انجام بدی؟
- نه آقای مهندس گفتم که انجام دادم. متن نامه رو اول تهیه کردم، اون موقع هنوز تغییرات اعمال نشده بود دیگه، برای همین فعل آینده به کار بردم.
- خب باشه، بعد اتمامش افعالش رو به ماضی بعید مستمر تبدیل میکردی بفهمن همینجوری تند و تند داری کار میکنی.
- مهندس نامه 10 برگ پیوست داشته. ایشون اصلا پیوستها رو نگاه نکرده. اونجا اعمال شده بوده خب.
- خیلهخب جوون. حالا جوش نزن بذار برات بگم چه خبره. ببین این پیرمرد مشکلش با منه، دنبال بهونه میگرده یه ضربهای چیزی به من بزنه. البته قطعا پیوستهای نامه تو رو هم ندیدهها، حواسپرتتر از این صحبتاس. ولی دیده موقعیت بدی نیست شلوغش کرده.
- یعنی من الان تبرئهام آقای مهندس؟
- شما جوون از نظر من و هر فرد موجه دیگهای تبرئه هستی. اما یه چیزیو بدون. اون رییس من که اونجا دیدیش هم یه آدم مسن و جاافتادهاس. این موضوع با همه بیدلیلی و مسخره بودنش تا مدتها تو ذهنش میمونه. تو نوشتن نامهها دقت کن جوون. حتی کارایی که قراره یه ماه دیگه انجام بدی بگو دوماهه انجام دادم. ملتفتی؟