ریاست محترم بانک مرکزی هفته گذشته اعلام کرد: «نرخ متوسط دلار در یک ساله منتهی به آذر امسال به 3419 تومان رسید که نسبت به رقم متوسط 12 ماه قبل (3162 تومان) 8.2 درصد رشد نشان میدهد. تجربیات گذشته نشاندهنده این است که با اراده بانک مرکزی نرخ ارز تعیین نمیشود و این بازار است که نرخ را تعیین میکند. بانک مرکزی تنها از شوکهای هیجانی نسبت به قیمت ارز جلوگیری به عمل میآورد، که خوشبختانه در این زمینه نتیجه عملکرد مثبت بوده است.» در این زمینه توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد:
1- نرخ ارز (بهویژه نرخ دلار) از متغیرهای بسیار تعیینکننده در تصمیم گیریهای اقتصادی و انتظارات تورمی است و فعالان اقتصادی بهشدت تحولات بازار را پیگیری میکنند. کوچکترین نوسان این بازار فعالیتهای جاری و آتی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین راجع به نرخ دلار مقایسه نقطه به نقطه اهمیت بیشتری نسبت به مقایسه نرخ متوسط دارد. شاید برای بررسی متوسط قیمت تمام شده کالاهای بنگاههای اقتصادی در یک دوره، این مقایسه منطقی باشد اما برای تحلیل کلی بازار و بررسی اثرات افزایش نرخ ارز بر اقتصاد ایران مقایسه نقطه بهنقطه مناسبتر است. نرخ برابری دلار با رشدی برابر 17.3 درصد از رقم 31750 ریال در اوایل مهر ماه 93 به 37250 ریال در 20 دی ماه 94 رسیده که رقم بالایی است. این تضعیف ارزش پول ملی در زمانی کمتر از 15 ماه کمتر از یک شوک به شمار نمیآید.
2- در همه کشورهای دنیا و با هر گرایش و مکتب اقتصادی حاکم، مسئولان بانک مرکزی نسبت به تحولات نرخ ارز حساسند و با توجه به سیاستهای برگزیده شده برای کشورشان، نوسانات بازار را با استفاده از ابزارهای مرسوم مانند نرخ سود بانکی، مدیریت معاملات و خریدوفروش اوراق متنوع و حتی در مواقعی تزریق و جمعآوری ارز از بازار، مدیریت میکنند. این گفته که بانک مرکزی در تعیین نرخ ارز نقشی ندارد و تنها از شوکهای هیجانی جلوگیری میکند برای اهل نظر منطقی به نظر نمیرسد. ضمن اینکه در خود این اظهار نظر پارادوکس مشاهده میشود. اگر واقعا بانک مرکزی توان تأثیرگذاری در نرخ ارز را ندارد، از شوکهای هیجانی هم نمیتواند جلوگیری کند. اما واقعا اینطور نیست و در اقتصادهای سرمایهداری هم بانک مرکزی با ابزارهایی که در اختیار دارد نرخ ارز را به سمت نرخ مطلوب و هماهنگ با سیاستهای کلان اقتصادی آن کشور هدایت میکند.
3- متأسفانه این شائبه در میان کارشناسان و فعالان اقتصادی وجود دارد که افزایش نرخ ارز در شرایط کنونی به تأمین مخارج دولت کمک میکند و لذا ارادهای محکم برای کنترل نرخ ارز در بازار وجود ندارد. البته بعید به نظر میرسد که کارشناسان بدنه دولت به این موضوع واقف نباشند که با افزایش نرخ ارز، فشار افزایش نقدینگی و به تبع آن فشار تورمی به وجود خواهد آمد و مخارج دولت نیز به تبع آن رشد میکند و کسری بودجه تشدید خواهد شد. به این ترتیب با یک دور باطل مواجه میشویم که خروج از آن مشکل خواهد بود.
4- برخی از کارشناسان اعتقاد دارند براساس رابطه برابری قدرت خرید میبایست به اندازه تفاوت نرخ تورم داخلی تا متوسط نرخ تورم کشورهای طرف تجاری، پول ملی تضعیف شود و چون در سالهای گذشته تا قبل از شوک سال 91 ارزش پول ملی برای یک دوره طولانی ثابت بود ولی کشور تورم بالایی را تجربه کرده است، لاجرم میبایست نرخ ارز افزایش یابد تا به تعادل برسیم. در درستی این موضوع که مبنای علمی دارد تردیدی نیست، اما روش انجام آن و مدیریت کاهش ارزش پول ملی مورد سوال است. کشور هنوز از شوک ناشی از افزایش نرخ ارز از 1000 تومان به 3000 تومان رهایی نیافته است و به اعتقاد کارشناسان یکی از دلایل رکود فعلی نیز همین شوک است. این کاهش ارزش پول ملی باید در یک دوره معقول و به صورت مدیریتشده اتفاق بیفتد نه به صورت یکباره و در طول مدت زمان کم. اگر این روند ادامه یابد بازگشت رونق به اقتصاد کشور به تعویق خواهد افتاد و برای رهایی از رکود نیاز به اتخاذ سیاستهایی پرهزینه برای کشور خواهیم داشت.
* مدیرمسئول روزنامه «فرصت امروز»