الو بفرمایید. جانم؟ بفرمایید، بله خودمم، خواهش میکنم. بله؟ بله بله، به به چطوری مهندس جان؟ خوبی؟ چه خبر؟ میزونی؟ ردیفی؟ مثبت؟ خب منت خدای را. قربانت. به مرحمتت، لطف داری، بد نیستیم مام، یه نفسی میاد. همه خوب، همه دعاگو. چه خبر آقا؟... به سلامتی، به خوشی خوشتان باشد انشاءالله، بله بله، در خدمتم. امر بفرمایید.. بله بله میخوایم میخوایم. آره. آره. منتها مهندس ببین، آدم زهردار میخوام. آره آره این تکیه کار آدم کند و آروم و مذبذب و اینا نمیتونه جمع کنه. آره. یه آدمی میخوام سریع بفهمه، قاطع تصمیم بگیره. خیلیم هماهنگ عمل کنه. حرف گوش کن باشه. خیلی بخش حساسیه، نمیخوام از دست خودم در بره. آره دیگه در یه حد معقولی باید رودار و نفس کش باشه، کارو پیش ببره...
آره. نه دیگه قاتل جون خودم نمیخوام بشه... جان؟ آره خودمم گفتم یه دونه فول آپشن برام بسازن اتفاقا، هه هه هه هه هه! حالا کسی داری؟ چند سالهاس؟ چه جوریه؟کجا درس خونده؟ کار کجا کرده؟ رشد و نموش کجا بوده؟ جان؟ حقوق و مزایا؟ حقوقم مگه میخواد؟ هه هه هه هه هه! آره، نه بد حقوق نمیدیم، واسه این آدم اینجوری جوان جویای نام که رهروی باشد جهانسوزی نه خامی بیغمی یه جوری درست میکنیم بالاخره راضی بشه. کی هست حالا؟ خب... خب .... خب کدوم دانشگاه؟ باریکلا، آفرین، خوب دانشگاهی رفته، هم عشقشو کرده هم مدرکشو گرفته، خوبه نه دانشگاهش خوبه، کارش چی؟ کجاها بوده؟ آره میشناسم... آره بابا اینا یه موقعی اول بودن تو این صنعت، آره بابا خیلی قوی بودن. حالا الان دیگه من که اومدم اول و وسط و آخرش من شدم! وگرنه اینا نیز هم بد نبودن هه هه هه هه هه! پس سه، چهار سال اونجا تجربه اندوخته. خوبه. حالا شما اخلاقا تاییدش میکنی خودت؟ قابل اطمینان هست یعنی؟ دیگه به هر حال اسرار پروژهای هست، اخبار شرکتی هست، ماجراهای خالهزنکی یا خاله مردکی هست، یکی نباشه حالا مثلا با یکی تو اون شرکت قبلی در وضعیت لاو به تعویق افتاده بهسر ببره مثلاً زنگی بزنه، حرفی بزنه، به قول رییس ما یه لاپورتی بده یهو مارو گرفتار کنه... نه.... آهان! خوبه ... نه آقا اختیار دارین، شما که سرور هستین، شما امر بفرمایید ما بمبگذار انتحاری در ولایت قندوزو بعد از انجام عملیات استخدام میکنیم قربان... هه هه هه هه هه! بیشوخی شما پس خودت تاییدش میکنی دیگه مهندس؟ بسیار خب بسیار خب. نه به نظر مناسب میآد، اخلاقا، تجربتا، حقوقا، دانشگاهاً به نظر میاد که به کار ما بخوره. یه قرار بذار دیگه، یا میخوای همراه منو بهش بده بگو زنگ بزنه من خودم زمان تعیین کنم باهاش، وعده کنم بیاد یه گپ تخصصی باهاش بزنیم. آره. باشه. دست شما درد نکنه. نه آقا شما خیلی عنایت فرمودین. امروزه روز که وضع مثل قبل نیست دیگه، آدم پیدا نمیشه، آدم درس خونده کار کرده قابل که حالا ادعاشم قابل تحمل باشه دیگه این روزا کیمیا شده مهندس جان. آره. یکم نمیدونم خارج رفتن بروبچههاس، یا یه خورده بگی نگی شل شدن اقتصاد و صنعت مملکته، هر چی هست آدم راحت گیر نمیاد. جان؟ آره آره بیکاریام بیداد میکنهها. کاملاً صحیحه ولی نمیدونم دیگه آدم متخصص سخت پیدا میشه. به هر حال من ممنونم شما ایشونو معرفی کردی انشاءالله من جبران کنم. آقا ممنون. بیا طرف ما. سلام برسون. جان؟ جانم؟ نه قطع نکردم هنوز در خدمتگزاری حاضرم. خب... خب... هم کانادا هم استرالیا؟ هم انگلستان هم آلمان هم فرانسه؟ ایضاً مالزی و اندونزی و فیلیپین؟ راست میگی؟ خب بقیهاشرو ولش کن. ول کن. جان؟ این که خب اخوی پرنده مهاجره، مقصد معلومم که نداره. این نمیمونه، خیلی ما شربت از لب لعل ایشون بچشیم یه سال نه حالا دو سال. آره. نه نه. دیگه میرن بالاخره. دانشگاه خوب بوده سابقهاش هم بد نیست. نه این نمیمونه. میپره... این الان مشکل شد. آره بابا من آدم یه سال دو ساله به کارم نمیاد، دوباره آویزون میشم... آره دیگه. نه اینا میخوان می با دیگران بخورن و با ما سرگران دارن. نمیشه... نه بابا، رییس سبیل مارو دود میده میره پی کارش. حالا یه کاریش میکنم دیگه. به هر حال شما لطف کردی آقا. نه مهندس جان تقصیر شما که نیست. نفرمایید آقا. لطف کردین شما. حالا به عنوان اولین اقدام بگم رئیس تو برگه مشخصات متقاضیان استخدام یه تاریخ مهاجرت به استرالیا بذاره. یه هه هه هه هه هه!