قیمت، یکی از مهمترین عواملی است که تصمیم برای خرید یا عدم خرید یک کالا را رقم میزند. هرچند که این مقوله در مورد موادغذایی اصلی مانند نان یا گوشت از نقش کمتری برخوردار است اما وقتی نوبت به این مواد میرسد، حساسیتها افزایش مییابد. به عبارتی شاید مردم برای خرید غذایی که گرسنگیشان را از بین میبرد و نقشی تعیینکننده در رشد آنها دارد، کمتر برای تصمیمگیری در خرید، آیتم قیمت را مدنظر داشته باشند و برای پرداخت پول به منظور اخذ کالاهای اساسی، تعلل نکنند ولی در عین حال، بالا رفتن قیمت در این کالاها اعتراض و نگرانی جامعه را در پی خواهد داشت.
متاسفانه هرساله در جامعه ما وقتی به ایام خاص مانند اعیاد مختلف، ماه رمضان و ماه محرم نزدیک میشویم، زمزمه افزایش قیمت موادخوراکی به گوش میرسد. گویا این موضوع به اصلی اساسی تبدیل شده که عدول از آن، به منزله نقض قانون است. جالب اینجاست که در عین حال چند روز مانده به شروع این ایام، مسئولان دولتی و نمایندگان بخش خصوصی، خود بر طبل افزایش نرخ کالاها میکوبند و آمدن آن را نوید میدهند. برخی از مسئولان با گفتوگوهای اینچنینی با برخی رسانهها اعلام میکنند که مثلا محصولی مانند مرغ که از اهمیت ویژهای برخوردار است در ماه رمضان افزایش قیمت خواهد داشت؛ آن هم به دلیل افزایش تقاضای مردم.
اما نکته قابل توجهی در مورد کالایی مانند مرغ وجود دارد که باز هم به صحبتهای مسئولان برمیگردد. بارها و بارها در زمانهای عادی از زبان آنها شنیدهایم که تولید مرغ در کشور با مازاد همراه است و تولیدکنندگان اکثرا با قیمتهای پایینتر از آنچه که باید، محصولشان را به بازار عرضه میکنند. خب اگر چنین اتفاقی برای گوشت سفید افتاده، چرا بازار بهگونهای تنظیم نمیشود که دیگر نگرانی از بابت بالا رفتن قیمتها وجود نداشته باشد؟
به نظر میرسد برای پاسخ به چنین سوالی، باید رفتارهای مردم و جو روانی موجود در بطن بازار را مورد کنکاش قرار داد. سالهاست که در ایام خاص، چنین اتفاقی افتاده و گویا این افزایشهای مقطعی، به نوعی جزو عادتهای مردم شده است؛ عادتهایی که جامعه آن را بهعنوان یک اصل پذیرفته و اگر این هنجارشکنی قیمتی اتفاق نیفتد، تعجب میکنند. یعنی مردم خود در ایامی که مصرف بالا میرود، افزایش قیمتها را به انتظار میکشند و چنین عادت نابهنجاری را به شکل یک هنجار پذیرفتهاند.
کار به جایی میرسد که وقتی در همین ماه رمضان، قیمت مرغ تا 25درصد نزول میکند، این اتفاق را ناشی از شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان میدانند و کمتر کسی چنین حالتی را به عرضه بیش از تقاضا نسبت میدهد. یکی از مسئولان وزارت جهادکشاورزی معتقد بود تجربهای که در روزهای پایانی سال پیش برای وزارتخانه مهیا شد، بهترین مبنا برای تصمیمگیری قبل از ماه رمضان به حساب آمد. اگر خاطرتان باشد در آن روزها (که نخستین سال اجرای قانون انتزاع بود) قیمت مرغ در برخی از فروشگاهها تا بیش از 10هزارتومان در هرکیلوگرم افزایش یافت. به همین دلیل، وزارتخانه در سال جاری دست تولیدکنندگان را باز گذاشت و با این کار، جوجهریزی رونق گرفت.
از نظر این مقام مسئول، افزایش تولید و بالا رفتن عرضه نسبت به تقاضا آن هم در ماهی که مصرف به اوج خود میرسد، مهمترین دلیل کاهش قیمت مرغ بود. برخی تولیدکنندهها هم بر این موضوع صحه گذاشتند و معتقد بودند عاملی که قیمتها را کاهش داد، چیزی نبود به جز افزایش عرضه نسبت به تقاضا. آیا به نظر شما مصرف مرغ در روزهای اخیر کم شده است؟ مسلما اگرچه موجی از نگرانی ایجاد شد اما باز هم این موضوع نتوانست گوشت سفید را از سفره من و شما حذف کند.
مورد دیگری که پرداختن به آن خالی از لطف نیست، مقاومت جامعه و حتی دولت در مقابل صعود قیمتی است که شاید سود ناچیز تولیدکننده در آن نهفته باشد. به عبارتی اکثر مردم تنها به جیب خود نگاه میکنند و مایلند جریان بازار را طبق حساب خودشان تنظیم کنند اما ضرر و زیان آن طرف که تولیدکننده قرار دارد، زیاد برایشان مهم نیست؛ البته ناگفته نماند که شانتاژهای رسانهای نیز در این میان بیتاثیر نبوده و بر این اعتقاد دامن میزنند.
برچسب قیمت روی یک ماده غذایی، نشان از نرخ تولید به علاوه سودی معقول برای صاحب آن کسبوکار است. از آنجا که هزینههای تولید در اکثر خوراکیها بسیار بالاست، بنابراین به ناچار قیمت نهایی نیز سیر صعودی به خود میگیرد اما مصرفکننده دوست ندارد با قیمتی مواجه شود که خارج از توان خریدش باشد. بنابراین در چنین مواردی قشر متوسط یا ضعیف جامعه تصور میکنند که در حقشان اجحاف شده است. در صورتی که شاید این قیمت، حق تولیدکننده را نیز به جا نیاورده و رضایت او را جلب نکرده باشد. البته نباید وجود واسطهها در این میان را نادیده گرفت که این عامل بهشدت بر نارضایتی دو طرف بازار افزوده است.
به هرترتیب، همانطور که یک تولیدکننده پوشاک یا کابینت، به سودی عادلانه فکر میکند، یک مرغدار یا گاودار نیز در قبال کاری که انجام میدهد، انتظار درآمد دارد. اینکه مردم نسبت به افزایش قیمت محصولات خوراکی در زمانهایی غیراز ایام خاص، سرسخت و مقاوم باشند، دور از عدالت است. افزایش نرخ موادخوراکی باید متناسب با تورمی باشد که در کف بازار جریان دارد، درست مانند همان اتومبیلسازی که بدون کسب سود، دست از تولید میکشد. حال این بستگی به سیاستهای دولت دارد که برای کمتر شدن فشار مالی بر مردم، یارانهای برای غذای مردم در نظر بگیرد یا نه.