در فضای کسب و کار امروزه یکی از عوامل عدم موفقیت یا رکود های تجاری تصمیم های غلط مدیرانی است که اطلاعات کافی در اختیار ندارند و همین عدم آگاهی لازم منجر به شکست آنان می شود. مدیران به عنوان مغز متفکر و قلب تپنده شرکت هستند و اشتباه آنان ضربه ای سخت به بدنه شرکت وارد خواهد ساخت.
البته این عدم آگاهی لازم همواره به علت پایین بودن سطح توانایی های مدیر و به بیانی دیگر بی کفایتی وی نیست. در برخی موارد ممکن است سیستم های اطلاعات (افراد یا نهاد هایی که اطلاعات مورد نیاز را تهیه و در اختیار مدیران قرار می دهند) به دلایل و انگیزه های گوناگون اطلاعات را دستکاری کرده و به صورت تحریف شده ارائه دهند.
البته نباید همواره نادرست بودن اطلاعات را به علت دستکاری دانست و پایین بودن میزان توانایی آنان یا سهل انگاری ها نیز می تواند منجر به اطلاعات غلط شود. به همین خاطر کارشناسان علم مدیریت همواره پیشنهاد می کنند که مدیران به نحوه کار سازمان ها و افرادی که اطلاعات را در اختیار آنها قرار می دهند، نظارت کافی داشته باشند. با این کار ضمن آنکه آگاهی مدیر به مراتب بالاتر خواهد رفت، دیگر امکان دستکاری در اطلاعات میسر نخواهد بود.
یکی از صاحبنظران این عرصه مثالی را در رابطه با مورد ذکر شده بیان کرده است که اگر منتظر باشید کارمندان جهت بیان معضلات و مشکلات خود به شما مراجعه کنند تنها به مسائل کوچک آگاهی خواهید یافت. لازم است خودتان حضورا به سراغ شان رفته و با فعال تر بودن خود مشکلات را شناسایی کنید.
با این کار دیگر خود می توانید با مشکلات آنان به طور مستقیم آشنا شوید در حالی که اگر خودتان به شخصه دغدغه ها را لمس نکنید، شاید با بیان آن توسط کارمندان نسبت به آنان بی توجه باشید و آنگونه که باید جدی نگیرید. همین مشکلات در نهایت با انباشته شدن در موقعی که شاید حتی انتظارش را هم نداشته باشید و در شرایطی باشید که نتوانید واکنش لازم را نشان دهید، ظهور کند و شما را با مشکلی جدی رو به رو سازد. به همین خاطر بهتر است هرچه سریع تر آنان را برطرف سازید.
Mbwa تکنیکی مدیریتی است که در آن مدیریت بر مبنای حضور و نظارت مستقیم، مداوم و مستمر در محیط کار صورت می گیرد. حال سوالی که مطرح است این است که مدیران چگونه می توانند به این شیوه عمل کنند؟ یادگیری کامل آن را می توان از طریق کتاب های منتشر شده در این زمینه فرا گرفت و با به کار گیری اصول آن انقلابی در کسب و کار خود ایجاد کرد.
با این حال بهترین شیوه در این رابطه تمرین است. تنها کافی است شما در مقام یک مدیر فاصله گرفتن از کارکنان و مسائل مربوط به شرکت را کنار بگذارید و دیگر به فکر اینکه تنها پشت میز خود بنشینید و ریاست کنید نباشید. با این اقدام تمامی شیوه های ذکر شده در کتاب را به صورت عملی تجربه خواهید کرد و این تجربه منجر به بالاتر رفتن سطح توانایی های تان خواهد شد و شما را به مدیر بهتری تبدیل خواهد کرد.
ایده
تصور غالب افراد از پست مدیریت این است که فرد باید پشت میز خود نشسته و تنها چند برگه را امضا کند در حالی که مدیر وظیفه مدیریت را برعهده دارد و لازم است نظارت مستقیم بر روند انجام کارها داشته باشد، در غیر این صورت به مقامی تشریفاتی در شرکت مبدل خواهد شد.
برای مثال یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید که مربی آن با بازیکنان در ارتباط نیست و به ندرت در محل تمرینات حاضر می شود. بدون شک وی نمی تواند آنگونه که باید به وظیفه خود عمل کند و در راستای مدیریت اطلاعات ناکافی خواهد داشت و به جای پیشرفت پیوسته با پسرفت مواجه خواهد شد. این اقدام نیز در راستای مدیریت زمان بسیار با ارزش است زیرا با این کار به اطلاعات لازم در کمترین زمان دست پیدا خواهید کرد.
آنچه در عمل باید انجام دهید
- برای حضور فعال و گفت و گو با کارمندان در صورتی که زمان کافی در اختیار ندارید، می توانید وعده های غذایی خود را با کارمندان تان صرف کنید.
- همواره به شنیده ها اعتماد نکنید و در مواردی که شک دارید اطلاعات داده شده صحت دارند حضور بیشتری داشته باشید.