آدم جوان است و جاهل، و جایزالخطاست، یک اوقاتی یک خبطی میکند دیگر. اشتباهی شد. یک جفت از این نفرات خدوم مشغول در بخش متبوع را جهت تبلیغ خدمات ارائه شده بخش فرستادیم در دل یکی از سازمانهای بزرگ و پرهیمنه کارفرمایی. قبل از ارسال این دو موجود به مدت یک هفته آزگار هر روز بعد از وقت اداری جلسات فوقالعاده تهیه و تدوین مدارک مورد نیاز و آموزش نحوه ارائه مطلب برای ایشان برگزار شد. نهایتا مدارک تهیه شده جهت این مهم، شامل نمودار سازمانی (همان چارت سازمانی) گروه، سوابق شغلی افراد درگیر، سابقه اجرایی بخش و تعدادی فرم و فهرست پر شده درخواستی کارفرما و این جور موارد را دادیم زیر بغلشان و با سلام و صلوات راهی جلسهشان کردیم، باشد که خیری برسد و تجربهای حاصل شود.به هر حال این جوانان برومند کمکم باید پر و بال بگیرند و در هوای کسب و کار اینجایی پر و بالی بزنند.
چندی نگذشته دو نفر با سگرمههای درهم و دستانی بلندتر از پا به آغوش گرم گروه مراجعت کردند. بدو ورود در صحن گروه بساط معرکه بر پا شد و دو تن با لحن تراژیک و نمایشی و با گفتوگویی یک در میان شرح ماوقع را به سمع و نظر حضار رسانده و با افزایش دم به دم پیاز داغ قضیه، اشک حسابی از مستمعین اخذ کردند!
طبق اظهارات، جلسه از بیخ غیر فنی بوده و تمام دانستههای ذیقیمت فنی و مهندسی حضرات به کل در طاق نسیان افتاده است. مهمترین گیر جلسه از قرار معلوم در مورد نمودار سازمانی و شیوه ارتباط بخشهای مختلف با یکدیگر و با بالا و پایینشان بوده که این دو استاد جدی نگرفته و همینطور نسنجیده و نیندیشیده یک جوابهایی دادهاند که منجر به افتادنشان در دام مچگیری کارشناسان محترم کارفرما شده است و هماینک ترجیعبند مرثیهسراییشان این است که دو تا خط اینوری یا آنوری که این را به آن وصل کند یا نکند در یک موضوع موهوم ( بهزعم ایشان!) به نام نمودار سازمانی اصلا مگر چقدر اهمیت دارد که اینان اینگونه بر ما تاختند و ما را سکه یک پول ساختند!
فیالفور در نقش مدیر دلسوز و صبور وارد میشوم و دو نفر را به سخنانی نرم مینوازم و همگان را به آیندهای روشن امید میدهم و با بشارت پایان این مصایب، گروه را به وضعیت عادی کار و تلاش هر روزه بازمیگردانم. سپس هر دو نفر را به داخل اتاقک مدیریتی خویش فراخوانده و جلسهای راهبردی جهت آسیبشناسی وضع موجود و بررسی و چگونگی جلوگیری از گزیدگی دوباره از این سوراخ کذا، منعقد میگردانم. فرازهایی از جلسه با غلیان عواطف و اشکافشانی دو جوان همراه است که با دلداری و استمالت فیالمجلس بنده ختم به خیر میشود.
اما ماحصل جلسه:
به جد لازم است آحاد گروه در راستای یادگیری و بهکارگیری اصول مترقی مدیریت و کنترل پروژه امروزین، دست همت از آستین بیرون کنند. آخر تهیه یک تعداد سوابق دهان پرکن و جدولهای توصیفی و نمودار سازمانی آبرومند که از دقایق فنی و مهندسی فوق پیچیده تخصصی گروه سختتر نیست که کمیت بخش اینچنین لنگش باشد و هر بار ورود کردن به این مقولات به ریشخند و تمسخر اقران و مواخذه و توبیخ مهتران بینجامد. چاره کار مطالعه چند فقره استاندارد و کتاب و جزوه در این باب و تلاش گام به گام جهت جا انداختن و نهادینه کردن این آموزهها در حین انجام وظایف همیشگی است. در کوران پیشرفت و تغییر روزافزون شیوههای مدیریت پروژه امروزی، بهروز نشوندگان و به طرق قدیم چسبندگان همانا از بین روندگان و فراموششدگان خواهند بود.
پس از گرفتن تصمیمات سترگ مزبور، دو نفر حین مصافحه و معانقه مامور به ابلاغ امر فوق به باقی عزیزان گروه و اخذ لبیک ایشان جهت شروع فصلی نوین در مدیریت گروه میشوند.تا چه قبول افتد. زیاده جسارت است.