در کشور ما چند عامل موجب می شود که در هنگام بارش باران به طور طبیعی فرسایش خاک اتفاق بیفتد. یک عامل درشت و تند بودن بارندگی هاست، زیرا اگر باران نرم و ریز باشد به تدریج در خاک فرومی رود اما اگر درشت باشد، شروع به فرسایش می کند.
دومین علت این است که کوه های کشورمان شیب تندی دارند و این موضوع موجب می شود فرسایش اتفاق بیفتد. سومین عامل فقر یا فقدان پوشش گیاهی است زیرا گیاه هم خاک را حفظ می کند و هم مادر رودخانه ها است. چهارمین علت هم خشک بودن خاک هاست، زیرا چند ماه باران نمی آید و اگر خاک خشک باشد و باران بیاید، خاک را دچار فرسایش می کند.
ما در ایران فرسایش خاک هم در کوهستان و هم در دشت به وفور داریم. افراط انسان ها در قطع درختان یکی از عوامل بسیار موثر است، این در حالی است که اگر اقدام به قطع درختان می کنیم باید سه کار انجام دهیم تا هم جنگل حفظ شود و هم فرسایش خاک اتفاق نیفتد؛ این سه کار داشت، کاشت و برداشت است. ما در کشور دو مرحله داشت و برداشت را داریم اما کاشت نداریم که این روند یکی از دلایل فرسایش خاک است، زیرا درخت است که خاک را حفظ می کند.
اما در مراتع هم دام زیاد موجب شده که پوشش گیاهی از بین برود و در واقع زیاد بودن دام ها نسبت به ظرفیت مراتع مشکل اساسی است. این در حالی است که در اجرای طرح تعادل دام و مرتع هم اشتباهاتی به وقوع پیوست و در جای دیگر بیشتر فرسایش خاک به وجود آمد.
دلیل این موضوع آن است که معمولا سه اتفاق برای دام هایی که از مراتع خارج می شوند، رخ می دهد؛ یکی این است که دامدار از اقوام یا دوستان دامدار خود می خواهد که اجازه بدهند دام های آنها هم در مراتع شان چرا کنند، بنابراین وضعیت بدتر می شود. اتفاق دیگر این است که اگر دامداران جایی را برای چرای دام های خود پیدا نکنند، آنها را به کشتارگاه می فرستند. سومین اتفاق هم این است که وقتی عشایر اسکان می یابند موجب نابودی مراتع می شود.
در این میان مسئله دیگر فرسایش هایی است که به علت زراعت دیم به وجود می آید. مزارع دیم را در ارتفاعات به وجود می آورند و در جاهایی که شیب بسیار تند است، شخم می زنند و به دلیل شیب تند، حتی شخم زدن هم به درستی انجام نمی شود، در نتیجه فرسایش خاک اتفاق می افتد و خاک این مناطق اصطلاحا بی حال می شود.
عامل دیگر اقدامات فنی است که انجام می شود، به عنوان مثال لوله کشی گاز و آب در کوهستان ها که برای انجام این کار جنگل ها و مراتع را از بین می برند و خاک را بیرون می ریزند و پس از اینکه بارندگی می شود، این خاک ها را با خود پایین می آورد.
مسئله دیگر ساختمان سازی و ویلا سازی در دامنه مراتع است که به دلیل رعایت نکردن بسیاری از مسائل موجب فرسایش خاک می شود.
اما خاک که فرسوده می شود، آب ها را گل آلود و عمر مخازن و سدها را کوتاه می کند.
نمونه بارز این موضوع سد کرج است که حدود 50درصد آن رسوب کرده و بنابراین امکان ذخیره آب در آن کم شده و این در حالی است که روز به روز میزان جمعیت پایین دست رود کرج و سایر رودها بیشتر می شود و نیاز به آب افزایش می یابد. زمانی که سد از رسوب پر می شود، خطرات بزرگ اقتصادی و اجتماعی درپی دارد.
بنابراین یکی از عوارض و پیامدهای فرسایش خاک، پر شدن سدها و خطرناک شدن سیلاب هاست. زیرا سیلابی که آب آن صاف باشد، خطرناک نیست اما سیلابی که در آن سنگ و رسوبات وجود داشته باشد، خطرناک است و می تواند همه چیز را نابود کند.
اما در کشور ما از یک سو فرسایش آبی و از سوی دیگر فرسایش بادی شدید است. فرسایش بادی هم به این ترتیب است که در مناطق خشک که بارندگی ندارد، دام زیاد نگه می دارند و پوشش گیاهی را از بین می برند.
یکی از راه های جلوگیری از فرسایش خاک این است که در شیب های تند اقدام به زراعت دیم نکنند و حداکثر شیب باید از صفر تا 20 درصد باشد تا فرسایش خاک اتفاق نیفتد.
این در حالی است که ما زراعت دیم در شیب های 60 و 80 درجه داریم اما در شیب 20 درصد تا 60 درصد نباید کشاورزی انجام شود و در شیب 60 درصد به بالا نباید دام وارد شود، زیرا فرسایش ایجاد می کند و در مقابل باید جنگل کاری انجام شود تا این جنگل ها در شیب تند، خاک را حفظ کنند.
پدر علم کویرشناسی