در روزهای گذشته گزارش کاملی از وضعیت معادن سنگآهن به علاوه چگونگی سرمایهگذاری در اکتشاف و استخراج این معادن ارائه کردیم، در همان گزارش هم بیان شد که صنایع فولاد و پس از آن فرآوردههای سنگآهن بیشترین ارزش افزوده را برای صاحبان این صنعت به همراه دارد. همچنین موفقیت صنعت فولاد رشد اساسی اقتصاد در کشور است و توسعه کشورها با بررسی میزان مصرف سرانه فولاد بررسی میشود و هرچقدر مصرف سرانه فولاد بالاتر باشد استدلال کارشناسان این است که میزان توسعه در آن کشور افزایش داشته یا بهینه بوده است از اینرو با همین نظریه متوجه میزان اهمیت تولید و مصرف فولاد و سنگآهن بهعنوان مواد اولیه این صنعت در کشور میشوید، در گزارش امروز قصد داریم، بخش دوم گزارش پیشین را ارائه کرده و در حوزه فرآوری سنگآهن بهترین فرصتها را برای سرمایهگذاری معرفی کنیم. برای این منظور به سراغ مهرداد اکبریان از اعضای هیاتمدیره تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگآهن ایران و عضو شورای مشورتی معادن وزارت صنعت، معدن و تجارت رفتهایم تا وضعیت بازار فرآوری سنگآهن و چگونگی سرمایهگذاری در این صنعت را از نظر بگذرانیم.
نخستین مزیت سرمایهگذاری
اکبریان معتقد است، در دسترس بودن ماده اولیه نخستین مزیت برای فعالان این بازار است و در این خصوص توضیح میدهد: همانطور که میدانید اصلیترین ماده اولیه صنایع فولاد، مادهخام سنگآهن است که خوشبختانه در کشور ما این موهبت به وفور وجود دارد، آن هم در انواع مرغوب و باکیفیت آنکه میتوان گفت بهترین معادن در خاورمیانه در ایران وجود دارند.
همین مسئله موجب شده ما از نظر دسترسی به مواداولیه صنایع فولاد مشکلی نداشته باشیم و اصلا نیازی به واردات این مواد توسط فعالان بازار وجود ندارد و سنگآهن به خوبی در دسترس صاحبان این صنعت است، این موضوع نخستین فاکتور مثبت برای صنایع بالا و پایین دستی فولاد به شمار میآید چون همیشه دسترسی و سهولت تهیه مواد اولیه برای هر صنعتی یکی از مهمترین دغدغههاست.
دورنمای 10ساله صنایع فولاد
این کارشناس درخصوص توجه به صنایع فولاد میگوید: دولت توجه و برنامههای زیادی برای توسعه هرچه بیشتر صنایع فولاد دارد، بهگونهای که طبق سند 20ساله چشمانداز 1404 تولید فولاد 55میلیون تن ذکر شده و توسعه و پیشرفت در صنعت فولاد در دورنمای 10 ساله ایران به خوبی مشاهده میشود. اجرای هشت طرح فولادی و همچنین تشویق بخشخصوصی برای حضور هرچه بیشتر در بخش فولاد و مخصوصا کنسانترهسازی و گندلهسازی برنامههایی بوده که در راستای رسیدن به این هدف دنبال شده است.
صادرات و افزایش سرانه مصرف
دولت برای تولید 55 میلیون تن فولاد ذکر شده برنامه دارد تا در دو بخش تامین سرانه مصرف و همچنین صادرات صنایع فولاد به کشورهای همسایه گام بردارد، سرانه مصرف در حال حاضر حدود 250کیلو است که دولت برنامه دارد این رقم به 350 کیلو در سال برسد و با پیش فرض اینکه در 10سال آینده جمعیت کشور به 100 میلیون نفر برسد 35میلیون تن از این میزان تولید صرف تأمین سرانه داخلی خواهد شد و همچنین 20 میلیون تن مابقی برای صادرات در نظر گرفته شده است.
در بخش صادرات کشورهایی چون عراق و سوریه که در سالهای اخیر به دلیل درگیریها و جنگهای متعدد از توسعه عمرانی خود بازماندهاند و در 10سال آینده نیاز زیادی به این صنایع برای توسعه کشورشان
خواهند داشت.
برای سرمایهگذاری در صنایع باید به هدف زد
پیش از این هم عنوان شد که برای شروع سرمایهگذاری در صنایع فولاد حتما باید نیاز بازار را در نظر گرفت و با دقت وارد عمل شد، یکی از مشکلاتی که باعث شده این صنعت طبق برنامهها و اهداف پیش نرود و در مواقعی هم درجا بزند، عدم هماهنگی و تناسب در زنجیرههای حلقه تولید فولاد است. اینکه ما بیش از نیاز به برخی بخشها توجه کردهایم و از برخی بخشها غافل ماندهایم.
مثلا در حال حاضر ما بیش از هربخشی به کارخانههای گندلهسازی نیاز داریم چرا که سنگآهن و کنسانتره کافی تولید میشود اما همه این میزان بهموقع و در زمان مورد نیاز تبدیل به گندله نمیشوند.
استخراج یا فرآوری؟
پیش از این درخصوص بحث استخراج و چگونگی سرمایهگذاری در آن صحبت کردیم و عنوان شد که استخراج و کشف معدن یکی از بخشهای سودآور است و بعد از آن عنوان شود که بخش فرآوری سنگآهن به دلیل ارزشآفرینی دارای سودآوری بهتری هم هست و امروز تأکید میکنم که ظرفیتهای معدنی ما بسیار زیاد است بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید میتوانیم روی فرآوری سنگآهن سرمایهگذاری کنیم و سودآوری داشته باشیم.
مهمترین مسئله در این بخش وجود یا شکلگیری یک شرکت بزرگ خصوصی است که بهصورت مستقل وارد عمل شود، وابستگی اغلب شرکتها به ایمیدرو باعث شده که نتوانیم ادعا کنیم شرکت خصوصی بزرگی در حوزه معادن و صنایع آن در حال فعالیتهای کلان است.
در بخش فرآوری باید این نکته را در نظر گرفت که اگر میخواهید بهصورت مستقل وارد عمل شوید نیاز به ارتقای میزان سرمایه مالی و انسانی به علاوه ورود دانش فنی و علمی بیشتر است اگر نه ادامه دادن مسیری که سایرین رفتهاند چندان کار خلاقانهای نیست و بهراحتی صورت میگیرد.
مثلا در بخش باطلهها و نخالههایی که به علت فرآوری ناقص در معادن صورت گرفته اکنون ما یک ثروت دست نخورده داریم، درحالیکه در کشورهای پیشرفته همین باطلهها به محصولات دیگری تبدیل میشوند و کمترین حجم دورریز محصول در آنجا وجود دارد و این پروسه نیاز به علم روز دنیا و تکنولوژی روز دنیا دارد.
فرآوری اولیه و ثانویه
اکبریان توضیح میدهد فرآوری سنگآهن به دو قسمت تقسیم میشود که قابلیت فعالیت دارد، فرآوری اولیه در واقع شامل استخراج کانی از کوه و جداسازی عنصر مورد هدف از باطلههاست، که این باطلهها اگرچه در ایران عضوی مزاحم و حتی تخریبکننده محیطزیستاند اما قابلیتهای فراوانی برای سرمایهگذاری و سودآوری دارند.
بخش دوم فرآوری سنگآهن هم که انتقال سنگآهن و شکلدهی آن به اشکال کنسانتره و گندله و... برای ارسال به صنایع فولاد است.
سرمایههای مورد نیاز
برای راهاندازی یک واحد کوچک فرآوری به شکل واحدهای امروزی با میانگین ظرفیت 200هزار تنی حدودا به 5میلیارد تومان سرمایه اولیه نیاز دارید اما اکبریان درخصوص سرمایههای موردنیاز برای راهاندازی یک مجموعه فرآوری سنگآهن میگوید: در این بخش شما هرچه سرمایه بیشتری به کار بگیرد، موفقتر خواهید بود اما سرمایههای این بخش باید کلان باشد و در قیاس با کشف معدن و استخراج بسیار بیشتر است. بهعنوان مثال برای راهاندازی یک واحد فرآوری صنایع معدنی که توجیه کامل اقتصادی داشته باشد و بتواند در منطقهای واقع شود که حدود 10 معدن اطراف را پوشش دهد و محصولات معدنی آنها بگیرد و فرآوری کند سرمایهای حداقلی 300میلیارد تومانی نیاز دارد این سرمایه میتواند با افزایش میزان تولید و ظرفیت تولیدی تا 800میلیارد تومان هم افزایش یابد که ما چنین شرکتی در کشور در بخشخصوصی نداریم و اغلب شرکتها خرد هستند.
اما برای اخذ مجوز کار راحتتر است و نیازی به مدرک معدنی یا تجربه در این کار نیست و با داشتن سرمایه و طرح و مراجعه به وزارت صنعت و معدن و معرفی زمین موردنظر میتوانید موافقت اصولی برای شروع کار را بگیرید و فعالیت خود را آغاز کنید.
ایمیدرو راه نجات یا سقوط؟
اکبریان میافزاید: متأسفانه در کشور شرکت بزرگی که بتواند در زمینه صنایع سنگآهن فعالیت کلان داشته باشد وجود ندارد و اغلب فعالانخصوصی بهصورت خرد فعالیت میکنند، از این رو در برههای از زمان به دلیل وجود برخی خلأها در این بخش و همچنین عدموجود فرهنگ فعالیت مشارکتی در بخشخصوصی ایمیدرو بهعنوان حامی یا در نقش پدرخواندگی شکل گرفت اما تا با تزریق سرمایه یا خرید تضمینی محصولات معدنی از شرکتهای خرد دفاع کند اما به شخصه معتقدم بخشخصوصی باید استقلال خود را نگه دارد و وجود ایمیدرو بهعنوان پدرخوانده صنایع معدنی از روی ناچاری شکل گرفته و بهترین راه تجمع شرکتهای کوچک و تشکیل شرکتهای بزرگ و فعال در این بخش است یا باید از سرمایههای سرمایهگذاران خارجی که هم پول کافی هم دانش این کار را دارند،
استفاده کرد.